eitaa logo
"پشت‌خاکریزهای‌عشق"🇱🇧🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
105 فایل
شهـید حـسـن بــاقــری: خاکریز بهانه است،ما با هم رفیق شده‌ایم تا همدیگر را بسازیم.🥀 کپی؟!با یک صلوات برای مولامون امام زمان کاملا حلال:) به جز روزمرگی! https://eitaa.com/nashenas_khakriz کانال ناشناس:👆🏻 پایان انشالله ظهور🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
ᚔ‌ᚔ‌ᚓ◜𑁍◞ᚔᚔ‌ᚔᚔ‌ ‹ رمان ِ عـِشق‌بـٰا‌طعمِ‌سـٰادگی! › -نه ممنون مامان- مواظب خودت باش سلامم برسون چشم آرومی گفتم و بعد خداحافظی کردم و تماس قطع شد...آهسته دستم رو پایین آوردم و نگاهم روی تلفن همراه ساده و معمولی امیرعلی موند با صدای باز شدن در اتاق سربلند کردم و امیر علی اومد تو اتاق و کنارم نشست -چیزی می خوری برات بیارم؟ به نشونه منفی سر تکون دادم و خجالت زده گفتم: ببخشید دست خودم نیست نمی دونم چرا این جوری شدم ...همش توی ذهنم... نزاشت ادامه بدم و دستش حلقه شد دور شونه هام – چرا ببخشید؟ درک می کنم حالت رو عزیزمن خودم هم اینجوری بودم فقط یکم خوددارتر سرم و به شونه اش تکیه دادم- تو خواستی من شب اینجا بمونم دست کشید به موهاش-آره ...ناراحت شدی؟ -نه ...فقط خجالت می کشم! خنده کوتاهی کرد وروی موهام و نوازش کرد –قربون اون خجالتت ... روی پاش ضربه زد – سرت و بزار اینجا بی حرف سرم و روی پاش گذاشتم ...خوابم میومد ولی نمی تونستم بخوابم میترسیدم! شقیقه ام رو نوازش کردو موهام رو برد پشت گوشم – سعی کن بخوابی من اینجام ...از هیچی نترس دستش رو محکم گرفتم-قول میدی چادر نمازم رو روی پاهام کشید – قول می دم حالا بخواب چشمهام رو بستم و نفهمیدم کی زیر نوازش دستهای امیرعلی خوابم برد! خوابهای عجیب و غریب میدیدم ... با وحشت چشمهام و باز کردم .... همه جا تاریکی محض بود ... تصویر غسال خونه و جنازه کفن پیچ اومد جلو چشمهام ... دهن باز کردم جیغ بزنم که از پشت کسی بغلم کردو دستش جلو دهنم رو گرفت...از ترس میلرزیدم! -آروم محیا جان ...منم ...نترس عزیزم من اینجام باشنیدن صدای امیرعلی بی اختیار اشکهام ریخت ...سریع چرخیدم وخودم رو قایم کردم توی آغوشش و هق هقم روتوی سینه اش خفه کردم! -امیرعلی من خیلی ترسوام ببخشید... ببخشید ...حتما میگی خیلی لوسم اما... موهام رو نوازش می کردو سرم و ب*و*س*- من اصلا همچین چیزی نمی گم ...می دونستم امشب اینجوری میشی برای همین خواستم بمونی ... اولش همیشه اینجوریه تا با خودت کنار بیای ! -الان اون خانومه که خاله لیلا غسلش داد توی قبره نه ؟ فشار نرمی به بدنم داد-خانومی به این چیزها فکر نکن -نمی تونم ...نمیشه همش میترسم ...من قراره چطوری بمیرم امیرعلی؟خاله لیلا می گفت این خانومه خوب بوده چون لبخند رو لبهاش بود ...من خیلی بنده بدی هستم ... هق زدم- خدایا من و ببخش -هیس... آروم گلم... خدا بزرگه ...مهربونه ...آروم باش به بازوهای برهنه اش چنگ زدم- قول دادی وقتی من مرده ام تو غسلم بدی قول دادی مگه نه؟ دهنش رو به گوشم چسبوند- نباشم همچین روزی رو ببینم عزیز دلم! لحن گرم و مهربونش آرومم می کرد و کم کم گریه ام قطع شد! از امیر علی جدا شدم و تازه یاد موقعیتم افتادم و حس غریبی افتاد به جونم! -بهتر شدی؟ نمی تونستم به چشمهای امیرعلی نگاه کنم... سرم و بالا پایین کردم ...روی بالشت ضربه زد -حالا راحت بگیر بخواب من اینجام کمی مکث کردم وبعد خیلی آروم دراز کشیدم ..پتو رو روم مرتب کردو کنارم دراز کشید...قلبم روی هزار میزد ...ترس و دلهره و خجالتم باهم قاطی شده بودو سرم به سینه ام چسبیده بود -محیا معذبی؟ سربلند کردم وسریع گفتم:نه نه حالا چشمهام به تاریکی عادت کرده بود و خوب میدیدمش...چشمهاش و ریز کرد ...نمی خواستم اشتباه برداشت کنه... مثل بچه ها بغض کردم به این حال مسخره ام و فقط گفتم: امیر علی -جونم چیه؟ جوابی ندادم که اومد نزدیکترو بازوش رو گذاشت زیر سرم ...قلبم داشت از سینه ام بیرون میپرید - -چرا این قدر قلبت تند میزنه محیا ... بغلت کردم تا راحت بخوابی... اگه ناراحتی خب بگو عزیز من سرم و به قفسه سینه اش تکیه دادم-نه ...خب خجالت می کشم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نویسـنده: مـ... علـیزاده🌱 ؛ᚔ‌ᚔ‌ᚔ‌ᚓ◜𑁍◞ᚔᚔ‌ᚔᚔ‌
³پارت تقدیم نگاهتون🌷
خب رفقا از اونجایی کع دیروز نتونستم رمان رو آماده کنم امروز ۳ پارت تقریبا طولانی براتون فرستادم🌿
نظری حرفی انتقادی پیشنهادی چ راجبه کانال چ راجبع رمان ها دارید ناشناس بگید الان جواب میدم🌸 https://harfeto.timefriend.net/16964540838680
vip برا رمان بزارررررر نمیذاری؟ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ن فک نکنم تازعع فکر نکنم کسی هم موافق باشع
آغا سلام این نماد چیه☯️ ؟! چون خیلی جاها هست نماد خوش اقبالی و اینه هد؟! 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 بزارید بعد ناشناس نماد ها رو میذارم
عه میشه خاطرات انر به معروف و نهی از منکر تعریف کرد؟ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 بله! من چند وقت پیش گفتم فعالیت های نارنجی هم به کارامون اضافه میشع😂😐
هعب من خیلی ادم گناهکاریم نه مسلمونم نه نماز میخونم نه حجاب دارم هعببب جام وسطه جهنمه باید برم با شیطون یه قول دو قول بازی کنم 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 هیچوقت دیر نیست هر موقع واقعاااا کسی پشیمون بشع راه برگشتی هس خدا خیلی مهربون ............. توبه حقيقى و واقعى آثار عجيبى داره! وقتی كه انسان توفيق همچین توبه‏اى رو پيدا کنع ، و با اعمال صالح، گذشته رو جبران کنه، خداوند گناهان گذشته‏اش رو مى‏بخشه، و اونها رو از پرونده اعمالش مى‏شويد، و اون رو به خاطر اون گناهان مجازات نمى‏كنه؛ بلكه اگر تعجّب نكنيد، طبق صريح آيات مورد بحث، تمام اون گناهان را تبديل به حسنات و ثواب مى‏کنه! يعنى عذر خطاكار را مى‏پذيره، و اون رو مورد عفو قرار میده، و از مجازاتش صرف نظر مى‏کنه، و هديه‏اى با ارزش هم به او عنايت مى‏كنه! بالاتر از اين نوع تكريم و بزرگوارى سراغ داريد! شما هيچ انسان كريم و بزرگوارى را مى‏شناسيد كه با خطاكاران اینجوری برخورد كنه! ابوذر غفارى مى‏گويد: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: روز قيامت اشخاصى وارد صحنه محشر مى‏شوند، ملائكه نامه اعمال آنها را تحويلشان مى‏دهند، پرونده خويش را باز كرده مشغول مطالعه آن مى‏شوند، ناگهان با تعجّب و حيرت فرياد مى‏زنند. اشتباهى رخ داده! اين پرونده، نامه اعمال ما نيست! ما گناهانى مرتكب شده‏ايم كه در اين نامه ثبت نشده! و عباداتى در اين نامه مى‏بينيم كه آن را به جا نياورده‏ايم! حتماً اشتباهى شده، و نامه اعمال شخص ديگرى را به ما داده‏اند! خطاب مى‏رسد: نه، اشتباهى رخ نداده! اين، نامه اعمال خود شماست، و چون شما در دنيا موفّق به توبه شده‏ايد (و توبه شما ريشه‏دار و حقيقى بوده) و با اعمال نيك و صالح، گذشته سياه خود را جبران نموده‏ايد، ما گناهان و معاصى پرونده شما را تبديل به حسنات و عبادات كرده‏ايم! پيامبر اكرم سپس آيه شريفه «اوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ « سوره فرقان، آيه 70»» را تلاوت فرموده، و به اين آيه شريفه استدلال كردند. سپس آثار خوشحالى فوق‏العاده‏اى در چهره مباركشان آشكار شد و به گونه‏اى تبسّم فرمودند كه دندانهايشان نمايان گشت. «نورالثّقلين، جلد 4، صفحه 33( به نقل از تفسير نمونه، جلد 15، صفحه 161)» ولی به شرط اینکه توبه واقعی باشه:))
ببخشید قصد جسارت ندارم شما خانوم هستید یا آقا؟(ادمین) 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 دخترم
سلام تازه تاسیس ها رو هم حمایت می کنید؟! @hiaasaya 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 رفقا حمایت؟🌚
https://eitaa.com/khakrizhaieshg/10699 چیه؟ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 کسایی کع رمان می‌نويسن یا رمان میزارن یع کانال جداگانه میزنن بعد حالا اون رمانی کع در کانال اصلی در حال پارت گذاری همون رمان در vip هم مثلا میذارم ولی vip پارتاش خیلی جلوتر مثلا اگ این رمان در کانال اصلی پارت ۵۰ هستش در vip شاید رمان حتی تموم شدعع باشه ولی لینک کانال در اختیار هرکسی قرار نمی گیرعع پولی هستش حالا این بستگی به طرف دارعع چقدر بزارعع