eitaa logo
خاکریز خاطرات شهدا
97 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
امام خامنہ‌ای روحی فداه : انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهــدا.. نگذارید یاد شهـدا فراموش شود •✾🌻🍂🌻✾• خاکریز خاطرات شهدا https://eitaa.com/khakrizshohadair ╭━━⊰❀🔻🔸🔻❀⊱━━╮ کپی با ذکر صلوات آزاد ارتباط با مدیر @abasiniah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴مداحی از حاج مهدی رسولی به مناسبت شهادت خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیها
پیشنهاد میکنم حتما این کلیپ رو ببینید. ❤️ هزینه ای که یک دختر یهودی برای خدا میده 🌻یه کلیپ پر از نکات تربیتی و متحول کننده حداقل یه بار کامل ببینید. آدمی با کلمه به کلمه اش عشق می کنه یه بار عمیق ببینیم👍👍👍👍👍👍👌👌👌
لینک کانال خاکریز خاطرات شهدا👇 @khakrizshohadair
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از جاری لطف آسمان‌ها می‌گفت از رحمت بی‌کران دریا می‌گفت در محضر مادر شهیدان، با اشک از مادری حضرت زهرا می‌گفت 🔸🌺🔸---------
24.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 اگر بخواهیم راحتی نصیبمان شود ... 📎 ۱۷ آذر ماه سالروز شهادت 🔸🌺🔸-------------
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ایت الله ناصری در مورد شهید حمید قبادی نیا فرمودند: 🍃«کمترین مقام ایشان در بهشت اینست که ایشان مستجاب الدعوه است» توسل به این شهید را از دست ندهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آخرین دست‌نوشته‌ی رتبه۱ شهید احمد رضا احدی 🔸 نامه‌ای خواندنی از کنکور پزشکی برای تمام نسل‌ها 🔰 برشی از سخنرانی
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تفاوت بین عمله شیطان بودن با سرباز ولایت بودن را ببینید ⏪ توماج صالحی لیدر اغتشاشگران رو یادتونه وقتی گرفتنش چجوری به غلط کردن افتاده بود؟ حالا روحیه مدافعان حرم رو وقتی توی محاصره ۱۰۰ متری داعشی‌هان ببینید. گلوله دو تا از انگشتاشو سوراخ کرده ولی بازم میگه و میخنده 💢شهید رضا سنجرانی از شهدای مدافع حرم مشهد کارمند بانک بود چندین بار اعزام شده بود به سوریه این اواخر با مسئول اعزام به مشکل خورده بود هر کار کرد اعزامش نکردند بچه ها میگن اعزام شدیم تو سوریه یه روز تو حلب دیدیم رضا از دور داره با موتور میاد میگفت کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.... چند روز بعدش شهید شد 🌹
🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت شصت و سوم ✒سه‌شنبه ۳ مرداد ۱۳۶۸ تکریت ـ اردوگاه ۱۶ علی آقایی تنها اسیری بود که برای افسران و نگهبان‌های عراقی، احترام نظامی بجا نمی‌آورد. علی به قانون خودش پایبند بود، این را همیشه می‌گفت. یکی از قوانین حاکم بر اردوگاه، احترام نظامی به افسران و نگهبان‌ها بود. در اردوگاه وقتی آنها از کنارمان رد می‌شدند، باید احترام نظامی بجا می‌آوردیم. من و محمدکاظم به خاطر نداشتن پا از این قانون مستثنی بودیم. علی برای ستوان فاضل احترام نظامی بجا نیاورد. قبلاً یکی، دوبار ستوان فاضل با صحبت‌هایش علی را تحقیر کرده بود. علی در جوابش گفته بود: ما ایرانی‌ها همان آدمایی هستیم که در اوج تحریم‌های نظامی، موشک رها شده از هواپیمای شما رو بر فراز خلیج فارس در حال اصابت به هدف منفجر کردیم! ستوان فاضل از علی متنفر بود. علی پیه همه چیز را به تنش مالیده بود. به خاطر حرف‌هایی که می‌زد زیاد کتک می‌خورد؛ بجا نیاوردن احترام نظامی که جای خودش را داشت. ستوان فاضل از علی پرسید: چرا مثل بقیه اسرا احترام نظامی نمی‌ذاری، این قانون‌شکنی برات گرون تموم می‌شه! علی آدمِ رُک، نترس و بی پروا بود. هر وقت از او می‌خواستم با عراقی‌ها لج نکند و تابع مقررات اردوگاه باشد، حرف خودش را می‌زد. وقتی ستوان فاضل دلیل مقید نبودنش به احترام نظامی را پرسید: علی بهش گفت: سیدی! من یه فرمانده‌ای دارم به نام محسن رضایی، او به من یاد نداده برای عراقیا احترام نظامی بجا بیارم! ستوان فاضل که عصبانی بود، گفت: ابله، یادت داده بی‌ادب باشی؟ علی گفت: نه، یادم داده خوب بجنگم و اسیر نشم که شدم. وقتی عراقی‌ها دست از ضرب و شتم علی برداشتند، با سر و صورت کبودش به ستوان فاضل گفت: یه علت دیگه هم داره که براتون احترام نظامی نمی‌ذارم! ستوان فاضل منتظر بود ببیند چه می‌گوید. علی به فاضل گفت: ستوان! پا نکوبیدن من ریشه در تولی و تبری داره. دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا، شما دشمنان خدا و اهل‌بیت رسول‌اللّه هستید! ستوان فاضل دستور داد او را در قفس مخصوص حبس کنند. به دستور سروان خلیل فرمانده اردوگاه، قفس فلزی‌ای به عرض نیم متر و طول یک متر درست کرده بودند. چیزی شبیه قفس‌ های فلزیِ مرغی. این قفس بین سوله‌ی یک و دو در انتهای ضلع شمالی سوله‌ی ما قرار داشت. نرده‌کشی‌های این قفسِ تنگ از میله گرد بود. در اسارت، دو بار آن قفس فلزی را تجربه کردم. نمی‌توانستیم داخل قفس دراز بکشیم. آخرین بار به جرمِ مداحیِ روزِ اربعین امام که مصادف شد با سالگرد به قدرت رسیدن حزب بعث، در آن قفس زندانی شدم. روزهای بعد که علی آقایی از آن قفس خلاص شد، بهش گفتم: علی! قفس چطور بود؟ علی گفت: هرچه قفس تنگ‌تر باشه، آزادی شیرین‌تره! ◀️ ادامه دارد . . .
۶۳ _کادو خریدن سخت نیست😊😊_ _اینکه‌ چطوری به طرف بفهمونی گرون خریدیش سخته😅😂_ *به نام خدای دوستدار محبت بین انسانها* *سلام* *پیامبر رحمت صلي الله عليه و آله* *الهَدِيَّةُ تورِثُ المَوَدَّةَ ، وتُجَدِّدُ الاُخُوَّةَ ، وتُذهِبُ الضَّغينَةَ.* *هديه دادن، دوستى به بار مى آورد ، برادرى را تازه مى سازد و كينه را مى زدايد.* *(بحار الأنوار : ج۷۷، ص ۱۶۶)* *انسان بنده ی محبت است. یکی از بهترین شیوه های ابراز محبت و ایجاد محبت، هدیه دادن است. ارزش هدیه به قیمت آن نیست. به اصل این کار و شیوه آن بستگی دارد. سال نو و بهار طبیعت را بهانه ی ایجاد بهار، در دلهای اقوام و آشنایان قراردهیم و با هدیه دلها را به هم نزدیک کنیم.* --------------