8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴آرزوی رزمنده های حزب الله در جنوب لبنان.
✅اخبار 20:20👇
https://eitaa.com/joinchat/1009123330C8fb20a338e
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
احکامفراموششده ۳.mp3
14.22M
#احکام_فراموش_شده
#جلسه_3
#استاد_علی_تقوی
مرکز تخصصی واجب فراموش شده
@aamerin_ir
#انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_سی_و_سوم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
💥در يكي از شبها حين اعزام گشتي شناسايي، متوجه معابر وصولي دشمن به طرف نيروهاي خودي شديم كه شبانه براي ايجاد سنگر به جلو مي آمدند. آنان نيز قصد انجام عمليات كوچك عليه نيروهاي ما را داشتند و اين موضوع ميتوانست براي نيروهاي مستقر در خط بسيار خطرناك باشد.
🔹️براي رهايي از اين وضع پيش بيني نشده و به دست گرفتن ابتكار عمل، قبل از ترفند دشمن، به
اتفاق گروه و بعد از بررسي هاي فراوان، تصميم گرفتيم كه روز بعد و در هنگام آغاز تاريكي تا طلوع آفتاب، در بيابان براي گشتي هاي عراقي ها كمين بزنيم و ضمن اطلاع از ترفند دشمن، در صورت امكان، افرادي از آنان را براي تخلية اطلاعاتي اسير كنيم.
🔸️پس از تاريك شدن هوا، به صورت آرايش نظامي و با گماردن نگهبانان صحرايي، به طرف محل مورد نظر حركت كرديم. بوي نامطبوع اجساد به جا ماندة
عراقيها در منطقه كه به وسيلة خمپاره ها متلاشي شده بودند، مشام همه را آزار ميداد.
🔹️اصول رزم ايجاب ميكرد براي زنده ماندن و غلبه بر دشمن، ترفندهاي نظامي و تجهيزات گوناگوني را به كار ببريم. با توجه به كوهستاني بودن منطقه و
سرماي شديد شبانه در آن هنگام از سال، مجبور بوديم از لباسهاي استتار كه در شب قابل ديد و تشخيص نبودند و تا حدودي ما را از سرما حفظ ميكردند، استفاده كنيم تا محل اختفا و مأموريتمان توسط دشمن كشف نشود.
🔸️سرانجام ساعت سه بامداد بود كه 11نفر از نيروهاي عراقي به صورت آهسته به سوي
مواضع ما حركت كردند كه پس از طي مسافتي، هر كدام به سمت مواضع خود راهي شدند. هوا بسيار تاريك بود و به دليل خاموش كردن بيسيم ها براي كشف نشدن موقعيت، نيروها تا آن زمان، از ما بي اطلاع بودند و هر لحظه ميخواستند از وضعيت ما اطلاع پيدا كنند تا در صورت نياز، براي پشتيباني آتش و اعزام نيرو اقدام كنند...
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
ورود خانه با سلام
🖌 حضرت #رسول_الله (ص) فرمود: هرگاه يكی از شما وارد منزل خود شد، سلام کند، زیرا این کار موجب نزول بركت به آن مکان و اُنس گرفتن فرشتگان به آنجا مى شود.
--------------------
🖌 قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله: اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَيْتَهُ فَلْيُسَلِّمْ فَاِنَّهُ يُنْزِلُهُ الْبَرَكَةَ، وَتُؤْنِسُهُ الْمَلائِكَةَ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 بحارالأنوار، ج ۷۶، ص ۷ .
#حدیث #تربیت_نبوی(ص)
#سلام_کردن
روزی یک حدیث
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 رویای صادقه
▫️سید محمد تقی سید حسینی وقتی قم بود، نماز مسجد جمکرانش ترک نمی شد.
عشق و علاقه به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در وجودش موج میزد.
یه شب خواب امام زمان را می بینه و از امام سوال می کنه، نتیجه این جنگ(دفاع مقدس) چه میشه؟!
حضرت در جواب این آیه رو قرائت می کنند:
وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ.
بعد دوباره از حضرت سوال می کنه عاقبت من چطور میشه؟!
و حضرت آیه:
وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢا بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ
برای سید می خوانند.
و عاقبت سید در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل میشه.
🌷نشانی مزار: قم گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قطعه ۱ردیف۷شماره۹
🌹شادی روح شهدا صلوات هدیه کنیم.
https://eitaa.com/majid_eskandari1350
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بیت از مولانا تو هر حس و حالی که باشی وادارت میکنه به آرامش برسی :
واگر بر تو ببندد همه رَهها و گذرها
رَه پنهان بنماید، که کس آن راه نداند...
دوستان خوبم روز پر خیر و برکتی داشته باشید .🙏
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سنی و شیعه فرق ندارد برایشان
وقت بریدن سرمان، تیغ شان یکی ست
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
22.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار عالی،حتما ببینید
https://eitaa.com/jygu9ojj
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان عجیب مشاور فرمانده هوا فضای سپاه
احکامفراموششده ۴.mp3
10.85M
#احکام_فراموش_شده
#جلسه_۴
#استاد_علی_تقوی
مرکز تخصصی واجب فراموش شده
@aamerin_ir
#انتشار_مطالب_آموزشی_آزاد_است
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
در برابرت غیر خدا نمی یاید
🖌 حضرت #امام_باقر (ع) فرمود: پدرم (ع) هنگام وفات مرا به سینه چسبانید و فرمود: فرزندم وصیت می کنم تو را به آنچه پدرم (ع) هنگام شهادتش به من وصیت کرد، و یادآور شد که پدرش (ع) ایشان را به آن وصیت کرده بوده.
فرمود: فرزندم! مبادا ستم کنى به کسی که یاورى در برابر تو جز خدا نیابد.
--------------------
🖌 عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا حَضَرَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِیكَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی ع حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ .
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚 الکافی، ج ۴ ، ص ۲۴ ، ح ۵.
#حدیث #ظلم
روزی یک حدیث
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_سی_و_چهارم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
🔹️با استفاده از دوربين هاي مادون قرمز، در تاريكي شب منطقه را مي پاييديم. در كنار تپة آنتن، رودخانة معروف و پر آبي به نام كنگاووش جاري است كه به
خاك ايران سرازير ميشود و با صدا و غرش مهيبش، سكوت شب را مي شكست.
🔸️به دليل حجم زياد و سرعت حركت آب رودخانه، امكان مين گذاري و تله هاي انفجاري در آن وجود نداشت كه به ناچار عراقيها هر شب براي غافلگير نشدن از طرف نيروهاي ايراني، چند نگهبان به نقاط مختلف اين محل اعزام ميكردند.
🔹️در حقيقت تنها راه نفوذ به مواضع عراقيها، عبور از آب رودخانة كنگاووش بود. بعد از لحظاتي كه آمادة حركت شديم، متوجه دو نفر عراقي شديم كه مشغول نگهباني در كنار رودخانه بودند. تكاوران براي دستگيري و يا كشتن عراقيها آهسته به سمت آنان حركت كردند.
🔸️دو نفر از تكاوران به طرف نگهبان رودخانه
رفتند و چهار نفر از ما هم به صورت سينه خيز به سوي سنگر استراق سمع عراقيها حركت كرديم. بقيه نيز هر كدام در نقاط مختلف آرايش گرفته و مسئول تأمين و حراست همديگر را داشتند. زمان به تندي ميگذشت. نبايد زمان را از دست ميداديم و در عين حال نيز نبايد عجله ميكرديم.
💥قرار بود تا حد ممكن به نگهبان استراق سمع نزديك شويم و در صورت نياز او را از پاي درآوريم. دو نفر ديگر نيز مسئوليت دستگيري نگهبان رودخانه را به عهده داشتند. لحظه اي ناهماهنگي و بي توجهي، منجر به كشته شدنمان ميشد و اجساد ما براي هميشه در اين منطقه باقي ميماند.
🔸️هوا بسيار سرد بود. از كوچكترين حركات عراقيها غافل نبوديم. سرماي شب و تاريكي مطلق، سبب شده بود عراقيها به كُنجي پناه آورده و چرت بزنند.
آنان سر و صورت خود را پوشانده بودند و كمتر صداهاي احتمالي ما را متوجه ميشدند. سرانجام بعد از يك ساعت و نيم حركت بسيار كوتاه، در چند قدمي
سنگر عراقي مستقر شديم.
🔹️هر از گاهي با صداي شليك توپ يا خمپاره اي
سرگردان در منطقه، نگهبان عراقي لحظه اي بلند ميشد و نگاه كوتاهي به اطراف ميانداخت؛ سپس مينشست و چرت ميزد. در آن هنگام كه به ما نگاه ميكرد، موي بدنمان سيخ ميشد و فكر ميكرديم صداي ما را شنيده و هر آن ما را به رگبار خواهد بست.
🔸️شليك گلوله هاي منور در آن ساعت از شب قطع
نميشد. صداي نفسهايمان با نزديك شدن به سنگر دشمن بيشتر ميشد؛ به طوري كه صداي قلبمان را ميشنيديم. سلاحهاي خودكار و كوتاه خود را زير
شكم مخفي كرده بوديم تا برق نزنند. انگشتانمان بر روي ماشة مسلسل ها آماده بود تا اگر دشمن متوجه نزديك شدنمان شود، قبل از كشته شدن، آنان را به
رگبار ببنديم.
💥به حدود پنج متري دشمن رسيديم تا جايي كه با پرتاب يك نارنجك، ميشد سنگر آنان را از بين برد.
لحظة موعود فرا رسيد. ما و گروه رودخانه به محل مورد نظر رسيده بوديم. هوا در حال روشن شدن بود و بعد از ساعتي فجر طلوع ميكرد و كارمان دشوار
ميشد. هر از گاهي صداي سگهاي عراقي كه پارس ميكردند به گوش ميرسيد.
🔸️شيار بسيار كوچكي نزديكم بود كه ميتوانستم در حين تيراندازي احتمالي عراقي، در آن جان پناه بگيرم. خودم را به سختي در آن جاي دادم.
نيمي از بدنم بيرون بود كه علف هاي كوتاه كوهي كه در منطقه روييده بود، ما را به طور نسبي از ديد دشمن مصون نگه ميداشت. در آن هنگام ناگهان يك گربة وحشي به طرف ما حمله ور شد و صداي بسيار بلند و وحشتناكي از خود درآورد.
🔹️نفس ها در سينه حبس شد و بدنمان به لرزه افتاد. عراقي از خواب پريد و با نگاه هاي وحشت زدة خود منطقه را پاييد. خوشبختانه به دليل تاريكي و استتار
ما، نتوانست ما را تشخيص دهد و گربه نيز فرار كرد.
خواست خدا بود كه تيراندازي نكرديم؛ چرا كه اگر چنين ميشد، همگي از بين ميرفتيم. عراقي اين بار مدت طولاني تري به منطقه حساس شد و سعي
ميكرد خوب اطراف را ببيند. او پشت تيربار و ما هم در چند قدمي وي بوديم. همگي حركات سايه وار او را نگاه ميكرديم. انسان در آن لحظات خطرناك،
به جز خدا، به هيچ چيز ديگر نميتواند فكر كند...
•✾🌻🍂🌻✾•
خاکریز خاطرات شهدا
https://eitaa.com/khakrizshohadair