eitaa logo
🔥 ترفند و خلاقیت 🔥
13.8هزار دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
48.1هزار ویدیو
5 فایل
﷽🕊 ترفندها و دانستنی های کاربردی 🙂 ترفندهای خانه داری و بچه داری و ...😜 ساخت وسایل کاربردی با کمترین امکانات🔥 اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک 🔮 تبلیغات ارزان 🔜eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
❤️‍🔥🔥 من و امیر، نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم همه چی بر وفق مرادمون بود فقط تنها مشکلی که داشتیم این بود که امیر سعی میکرد عروسی رو عقب بندازه با بهانه های مختلف، ولی بالاخره با دخالت خونواده ها مراسممون رو برگذار کردیم روز عروسی همش استرس داشت دلیلش رو نمی فهمیدم تا اینکه آخره شب مهمونا رفتن و ما به خونه خودمون پا گذاشتیم...‌‌هر چی سعی می کردم بهش نزدیک بشم اون ازم دوری می کرد نمیدونستم چرا اینکارو میکنه، باز بهش نزدیک شدم خودمو مشغول بازی با دست گلم کردم که دستمو گرفت متعجب نگاهش کردم عرق های روی پیشونیش رو پاک کرد چیزی در گوشم زمزمه کرد ‌با چیزی که گفت چشمام گرد شد و کم مونده بود پس بیفتم هم سخت بود باورش هم خنده دار اون گفت که...!!! 👇🔥🥶 https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4 🔥باورم نمیشد سیاه بخت بشم😭💔
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
❤️‍🔥🔥 من و سامان، نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم همه چی بر وفق مرادمون بود فقط تنها مشکلی که داشتیم این بود که امیر سعی میکرد عروسی رو عقب بندازه با بهانه های مختلف، ولی بالاخره با دخالت خونواده ها مراسممون رو برگذار کردیم روز عروسی همش استرس داشت دلیلش رو نمی فهمیدم تا اینکه آخره شب مهمونا رفتن و ما به خونه خودمون پا گذاشتیم...‌‌هر چی سعی می کردم بهش نزدیک بشم اون ازم دوری می کرد نمیدونستم چرا اینکارو میکنه، باز بهش نزدیک شدم خودمو مشغول بازی با دست گلم کردم که دستمو گرفت ،متعجب نگاهش کردم عرق های روی پیشونیش رو پاک کرد چیزی در گوشم زمزمه کرد ‌با چیزی که گفت چشمام گرد شد و کم مونده بود پس بیفتم هم سخت بود باورش هم خنده دار اون گفت که...!!! 👇🔥🥶 https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4 🔥باورم نمیشد سیاه بخت بشم😭💔