eitaa logo
خلوت وصال❤️🌱
339 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
488 ویدیو
6 فایل
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 💕اینجا خلوتی است از دلنوشته های یک پرنده ی کوچک، در آرزوی شب وصال... . . کپی، با ذکر نام نویسنده #زهره_قاسمی، آزاد🌹 . . من👈 https://eitaa.com/Vesal1393 😍 . . از نقد و نظراتتون خوشحال میشم⁦☺️⁩💐
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا ضعیف و حقیر و بدم خدایا دوباره خجل آمدم خدایا ببین نامه ام شد سیاه اسیر گناهم، پر از اشتباه من از روی ماه تو شرمنده ام تو بخشیده ای، من سرافکنده ام منم بنده ی بی حیا و پلید که عهد خودش را دوباره برید تویی مهربان و بزرگ و صبور که من را ز چاه بلا کرده دور گنه کردم و آبرو داده ای اجازه بر این گفتگو داده ای اگر عادلانه عذابم کنی اگر امشب آخر جوابم کنی اگر در عتابت بسوزانی ام یقینا سرانجام ویرانی ام حبیبا طبیبا نگارا خدا ولی مبتلایم به اشک و دعا امیدم فقط لطف بی حد توست نگاهت دلم را رحیمانه شُست سرم خورده بر سنگ و عمرم تباه خدایا ندارم به جز تو پناه دلم غرق دنیا و نفسم اسیر نجاتم بده از خودم یا مجیر اجرنا من النار یا رب به لب ببخش ای خدا بنده را بی سبب تعالیت یا خالق با وفا تو را دوست دارم، بده کربلا... https://eitaa.com/khalvatevesal
خسته ام از چشم های بی بخار بر هوای خشک اینجا هم ببار در نبودت فصل پاییز آمده یخ زده قلب گرفتار بهار پشت شیشه ایستاده منتظر دود درد بی شمار روزگار سینه ی شهر از نفس خالی شده کو هوای تازه ی آغوش یار عشق زیر ناامیدی مانده است معجزه می‌خواهد این گرد و غبار دست های خاطراتم شد اسیر بین طوفان سیاه انتظار باید امشب چتر ها را بشکنم تا بباری از دو چشم بی قرار... https://eitaa.com/khalvatevesal
داغ آمده روی داغ و دل گریان است از کوچ ستاره، سینه ها طوفان است ای دشمن سست و رذل و دیوانه بدان خون دادن ما نشانه ی ایمان است... https://eitaa.com/khalvatevesal
یک لحظه دری از آسمان باز شده فصل نویی از شهادت آغاز شده در پاسخ فریاد غریبیِ حسین شیراز خودش مبدا پرواز شده... https://eitaa.com/khalvatevesal
خسته و زخمی میان دفترم دست بسته ، بی پناه افتاده بود داد میزد لابه لای قافیه شعر بدبخت از نگاه افتاده بود واژه واژه خون سرخش می‌چکید دل شکسته، بی گناه افتاده بود عشق را از سینه ی ما فاش کرد پاک بود اما تباه افتاده بود حاصل سعیش ولی جز رنج نیست شعر هایم اشتباه افتاده بود!... https://eitaa.com/khalvatevesal
سکوت سرد جهالت، گرفته دنیا را و کور کرده ضلالت، دو چشم بینا را به جوش آمده خون و زمان پیکار است شکسته شاخه ی زیتون سبز تنها را ز چشم سرخ فلسطین ربوده آرامش اسیر کرده حرامی، دم مسیحا را نوار کوچک غزه اگرچه ست میان صفحه ی غیرت نوشته را صدای بارش باروت و خنده ی شیطان اضافه کرده دمادم، حرارت مارا بخواب دختر غزه، کنار بابایت شده بلای بزرگی، شبیه عاشورا گرفته قلب جهان از صدای بی جانت گرفته پنجه ی گرگی ، گلوی رویا را... https://eitaa.com/khalvatevesal
ای شاهد ظلم اشقیا، ادرکنا ای یار گره گشای ما ، ادرکنا مضطر شده ایم و بی پناه آقاجان غوغا شده غزه از جفا، ادرکنا... https://eitaa.com/khalvatevesal
پاییز درختی ست که دستش شده بسته در گوشه ی تنهایی تقویم نشسته طوفان شد و تب کرد و دلش غرق بلا شد او دید که بیچاره شده، شاخه شکسته دلگیر شد و قهرکنان، برگ و برش ریخت با جبر زمان یک شبه پیوند گسسته پیچید به دور نفسش ترس جدایی پاییزِ پریشان شده شد شاعر خسته باران زد و از خاطره لبریز شد و سوخت او بافت غزل از غم خود دسته به دسته... https://eitaa.com/khalvatevesal
تک درخت زرد پاییزم ولی با خیال کربلا من زنده ام عشقتان جان مرا سیراب کرد از محبت هایتان شرمنده ام... https://eitaa.com/khalvatevesal
فریاد غریبی از هوا می آید داغ است زمین، بوی بلا می آید ای اشک، بیا و‌ آبرو داری کن از غزه صدای کربلا می آید... https://eitaa.com/khalvatevesal
وقتی که غم انگیزی، چای است که می‌چسبد از خاطره لبریزی، چای است که می‌چسبد زیر قدم باران، در کوچه ی یخبندان با نغمه ی پاییزی، چای است که می‌چسبد در دامن شب آرام، بعد از غم بی فرجام با ناله ی شب خیزی، چای است که می‌چسبد در ساعت دلتنگی، با خنده ی کم رنگی از عشق بپرهیزی، چای است که می‌چسبد دنیا شده آلوده، تا بوده همین بوده هر روز که برخیزی،چای است که می‌چسبد... https://eitaa.com/khalvatevesal
رنگ لباس آسمان، امشب سیاه است چشمان نمناک جهان، امشب سیاه است ابری قرق کرده هوای شعر من را دنیا شده نامهربان، امشب سیاه است دیوار و در با بغض و کینه رنگ گشته باغ مدینه شد خزان، امشب سیاه است با چادر خاکی قنوتش را گرفته: مادر فقط یک شب بمان، امشب سیاه است روز و شب و حال و هوایم رنگ درد است شال عزای روضه خوان ، امشب سیاه است... https://eitaa.com/khalvatevesal
مهرپاک تو گرفته زشتی از نامادری مثل پروانه به دور بچه های حیدری مونس حیدر، انیس زینب و یار حسن مادر عباس اما عاشق یک گوهری تو به جای قصه هرشب گفته ای تنها 《حسین》 آمدی در این جهان تا روی او را بنگری چادر زهرا همیشه روی چشمان تو بود سالها مشق کنیزی کرده ای با سروری معرفت را در کنار غیرت و صبر وفا جرعه جرعه ریختی پای نهال مادری... 🥀 https://eitaa.com/khalvatevesal
شب دوباره دامن پر درد خود را باز کرد چشم های خسته ام بغض جدید آغاز کرد گوشه تنهایی ام سرد است و تاریک و غریب کاش میشد از دل شب تا حرم پرواز کرد... https://eitaa.com/khalvatevesal
شبیه عقربه ی بی پناهِ ساعت هشت دل رمیده به سمت ضریح تو برگشت صدای خنده ی باران و ذوق نقاره رضا رضا شده ذکر غریب و بیچاره پریده از قفسش یک کبوتر چاهی شفا گرفته زبانش کشیده او آهی شب است و سیلی سرما و کفتر تنها بغل گرفته نگاهش طلای گنبد را میان صحن و سرایت چه شور و غوغایی ست به وقت ساعت هشت آسمان تماشایی ست...❤️ https://eitaa.com/khalvatevesal
من تشنه ام و آمده باران محبت غرق غمم و دست به دامان محبت از بس که عنایات رضا بر سر من ریخت راضی شدم از چشمه ی سلطان محبت... https://eitaa.com/khalvatevesal
ابریست هوای دل بیچاره و سردم باران زده بر قلب پر از غصه و دردم آزاد شدم از قفسم با مدد تو پروانه شدم تا که به دور تو بگردم... https://eitaa.com/khalvatevesal
جمعه ها پیکان آبی، رخش زیبا و صبور پنج ،شش تایی مان را میبرد تاجوی شور* مادر و بابا جلو با خواهران با ادب من دوباره رفته ام در گوشه ی صندوق عقب کوچه ی پرپیچ و خم دارد برایم یک پیام دفعه ی بعدی جلو میشینم آقا والسلام خانه ی مادر بزرگ و عمه ام روبه هم است فاصله با خانه ی عموی ما خیلی کم است قصه ی آموزش فن شنا در جوب شور گفته بابا یکصد و اندی برامان با غرور زنگ در را میزنم با قد و بالای رشید البته بر دوش بابا بودم و دستم کلید من دویدم تا حیاط از راهرویی نم زده یاس های باغچه با دیدنم شبنم زده ماهی قرمز درون حوض بالا می‌پرید باد با شعر قناری های شیدا می‌وزید دخترم زهره، بیا داخل که سرما میخوری حرص خورده باز از دستم چرا مامان پری من پریدم مثل قمری ها در آغوش عمو له شد از پرواز من پای همه زیر پتو قوری گلدار بی بی، بوی عطر دارچین چای من داغ است اما زنجبیلش ته نشین برگه و انجیر و گردو روی کرسی نرم شد گوش ما با قصه ی مادربزرگم گرم شد دوز بازی حرفه ای گشته پدر، من باختم زیر آن بازی زدم هفت سنگ را انداختم پوستش را کند مادر من حواسم پرت شد سهم من از پرتقالش یک پَرِ بی شرط شد عمه روی گاز دارد تخمه را تف می‌دهد خواهر بیچاره ام یک پسته از کف می‌دهد زهره از حرف و حدیث و گفتگو هاخسته شد یک کمد در آن اتاق روبه رویی بسته شد گرچه تاریک است اما بوی چوب آرام کرد ترس را بر دختر نجار کوچه رام کرد خش خش چیپس و پفک یا خواهرم لو داده باز؟! مادرم یک اخم هدیه داده از روی نیاز ظهر شد این خانه را برداشته بوی غذا آفتاب از قاروقور این شکم هم در عزا جانماز سبز را داده به من باباحسن مست گشتم در نماز از عطر گلهای دمن سفره را انداخت عمه تا برادر جان رسید وای الان میخورد ته دیگ ما را هم سعید قورمه سبزی، آش رشته، دوغ و ریحان و سالاد روح من از کتلت مادربزرگم گشته شاد آسمان از بس که من غر میزنم پر ابر شد خشمگین و درهم و ناراحت و بی صبر شد پشت شیشه مه گرفته، باغچه پنهان شده قاب شیشه با سرانگشتم پر از گلدان شده پاک شد نقاشی ام با گوشه ای از آستین پولکی های سفید از آسمان آمد زمین آنقدر برف آمد و رنگ زمانه شد سپید زهره از خوابش ولی با تلخی دنیا پرید... *نام محله ای در قم *بعضی از نام ها غیر واقعی است https://eitaa.com/khalvatevesal
ماه سپید نیمه ی شعبان خوش آمدی لبخند هستی و روح بهاران خوش آمدی ای آیه آیه ات همه اعجاز مصطفی ای راز و رمز سوره ی قرآن خوش آمدی زنده شد از نفست جمعه های من تقویم هم گشته گلستان، خوش آمدی وقتی که آمدی تو غم جاودانه رفت فرمانده ی سپاه ضعیفان خوش آمدی هستند کل خلق خدا در طواف تو کانون نور و حضرت باران خوش آمدی فرزند و مال و جان عزیزم فدای تو ای پادشاه ملک سلیمان خوش آمدی... https://eitaa.com/khalvatevesal
آغوش خود را باز کن، عبد گنهکار آمده غرق گناه و غفلت و آشفته و زار آمده تب کرده امشب جان او، دریا شده چشمان او دست تو و درمان او، رسوا و بیمار آمده صدبار گفته بخشش و عفو از بزرگان است و بس توبه شکسته باز هم، آلوده و خوار آمده روی سیاهش را نبین، بنشین کنارش بهترین کوه گناهش ریخته، از زیر آوار آمده رحم تو سبقت دارد از قهر و عذاب و آتشت ترسیده از اعمال خود، با شرم بسیار آمده می‌سوزد از حسرت ولی، امّید دارد بر علی امشب کنار اسم او، عبد گنهکار آمده... https://eitaa.com/khalvatevesal
بانوی عاشق، صاحب تقوا خدیجه سنگ صبور حضرت طاها خدیجه وقتی وفا تقسیم میشد در دوعالم سهم شما را داده حق ، یکجا خدیجه از ابتدا پاک و موحد بوده ای تو داری صفات خوب را دارا خدیجه گوهر شناسان در عجب ماندند زیرا گوهر محمد بوده و دریا خدیجه وقتی که احمد میشنید اِقراء، فقط تو بودی کنارش با علی تنها ، خدیجه ثروت که چیزی نیست تو جان می‌دهی با تفسیر کوثر در دل شبها خدیجه عشق تو کامل می‌شود با اشک هایت باران شدی در لیله الاسرا خدیجه شعب ابی طالب شهادت می‌دهد که همواره بودی یاور و مأوا خدیجه پروانه ی عاشق، شدی ام الائمه بختت بلند ای مادر زهرا خدیجه تا پر کشیدی ابر غم بارید بر ما امشب سیاه است آسمان ما خدیجه عطر تو پیچیده ست از دستان زهرا مثل تو داده سهم نوکر را خدیجه... https://eitaa.com/khalvatevesal
دلم در کربلا گیر و نفس در سینه درگیر است شب جمعه شده اما پرو بالم به زنجیر است اسیرم بین دیوار تن و جانم پریشان است دوباره پاره شد تسبیح و چشمم غرق باران است و عطر تربتش پیچیده در این قلب بی تابم پر از بغضم پر از آهم کنار عکس میخوابم خدایا خواب دیدم که سرم را در بغل دارد شهادت قسمت کردی؟! لبم طعم عسل دارد بهشتت را نشان دادی، سرم را رو به او کردم میان اشک و لبخندم دو رکعت آرزو کردم چه مهتابی، چه اربابی، عجب آقای زیبایی چه لیلایی، تماشایی ، بهشتم گشته رویایی چه شد یکمرتبه چشمم، به سقف خانه ام افتاد قفس را تار میبینم دوباره میزنم فریاد نمیخواهم صبوری را، من از دنیای خود سیرم من امشب از غم دوری، کنار عکس میمیرم...😭💔 https://eitaa.com/khalvatevesal
دل ها شده پرتلاطم و سردرگم بر طوس شده چشم امید مردم اکسیر دعا ولی نمی‌گردد گم هنگام ولادت امام هشتم... https://eitaa.com/khalvatevesal
نشسته پیرزن در این حوالی گرفته در بغل یک قطعه قالی چروک دست هایش صد بهار است و تسبیح سیاهش بی قرار است به دستش قاب یک عکس جوان است و نذرش قالیِ نقش جهان است دو چشمش را غبار غم گرفته دلش را پرده ی ماتم گرفته سرش را با نواری سبز بسته سکوتی روی ابر غم نشسته صدوده مرتبه ذکر علی را کمی با دلهره می‌کرد نجوا نگاهش بر گل یک فرش افتاد بغل را باز کرد و ناله سر داد سرش را بُرد در زیر عبایش چه طوفانی شد از سوز صدایش عرب بود و نفهمیدم چه می‌گفت ولی با روضه اش یک صحن آشفت به سمت پیرزن خورشید چرخید ز داغ سینه اش آهسته نالید مرتب پیرزن می‌گفت یومّا دلم لرزید و چشمم گشت دریا دلم تا کربلا پرواز کرده است نم باران بغل را باز کرده است بیابان تشنه ی دیدار یار است ولی تیر سه شعبه آشکار است سوار نیزه شد ماه بلندم گسست از هم تمام بند بندم غروب علقمه رنگ فراق است تمام دشت بی شمع و چراغ است صدای فاطمه می آید از دور تنور خانه ای پُر گشته از نور: بُنیَّ پیکر و پیراهنت کو؟ چرا عطر تو می آید ز هر سو؟ مرتب پیرزن می‌گفت یوما صدای ماذنه داده ش تسلا چه آرام و سبک گشته ست مادر به زیر سایه ی بال کبوتر عجب عطری به اطرافم رسیده که حیدر فرش بی بی را خریده... https://eitaa.com/khalvatevesal
در روز شهادت امام سجاد اندوه بزرگی به دل ما افتاد مهمان عزیز ما شده قربانی ای دشمن خون ریز و نجس، مرگت باد... https://eitaa.com/khalvatevesal