خلوت وصال❤️🌱
من تشنه ام و آمده باران محبت
غرق غمم و دست به دامان محبت
از بس که عنایات رضا بر سر من ریخت
راضی شدم از چشمه ی سلطان محبت...
#بداهه
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
خلوت وصال❤️🌱
ابریست هوای دل بیچاره و سردم
باران زده بر قلب پر از غصه و دردم
آزاد شدم از قفسم با مدد تو
پروانه شدم تا که به دور تو بگردم...
#بداهه
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
خلوت وصال❤️🌱
ربی اَفنَیتُ شَبابی، دست خالی آمدم...😭😭
کاسه به دست آمدنم عیب نیست
کاسه ی خالی بروم نارواست...🙏💔😭
پيامبراکرم ﷺ:
ماه رجب برای اُمّت من
ماه استغفار است.
در این ماه زیاد استغفار کنید
که خداوند، بخشنده و مهربان است... 💛🦋
📚بحارالأنوار ج ۹۴
https://eitaa.com/khalvatevesal
گرفته قلب من امشب، دوباره بارانم
کنار خاطره های شبانه میمانم...
#زهره_قاسمی
#وصال
https://eitaa.com/khalvatevesal
جمعه ها پیکان آبی، رخش زیبا و صبور
پنج ،شش تایی مان را میبرد تاجوی شور*
مادر و بابا جلو با خواهران با ادب
من دوباره رفته ام در گوشه ی صندوق عقب
کوچه ی پرپیچ و خم دارد برایم یک پیام
دفعه ی بعدی جلو میشینم آقا والسلام
خانه ی مادر بزرگ و عمه ام روبه هم است
فاصله با خانه ی عموی ما خیلی کم است
قصه ی آموزش فن شنا در جوب شور
گفته بابا یکصد و اندی برامان با غرور
زنگ در را میزنم با قد و بالای رشید
البته بر دوش بابا بودم و دستم کلید
من دویدم تا حیاط از راهرویی نم زده
یاس های باغچه با دیدنم شبنم زده
ماهی قرمز درون حوض بالا میپرید
باد با شعر قناری های شیدا میوزید
دخترم زهره، بیا داخل که سرما میخوری
حرص خورده باز از دستم چرا مامان پری
من پریدم مثل قمری ها در آغوش عمو
له شد از پرواز من پای همه زیر پتو
قوری گلدار بی بی، بوی عطر دارچین
چای من داغ است اما زنجبیلش ته نشین
برگه و انجیر و گردو روی کرسی نرم شد
گوش ما با قصه ی مادربزرگم گرم شد
دوز بازی حرفه ای گشته پدر، من باختم
زیر آن بازی زدم هفت سنگ را انداختم
پوستش را کند مادر من حواسم پرت شد
سهم من از پرتقالش یک پَرِ بی شرط شد
عمه روی گاز دارد تخمه را تف میدهد
خواهر بیچاره ام یک پسته از کف میدهد
زهره از حرف و حدیث و گفتگو هاخسته شد
یک کمد در آن اتاق روبه رویی بسته شد
گرچه تاریک است اما بوی چوب آرام کرد
ترس را بر دختر نجار کوچه رام کرد
خش خش چیپس و پفک یا خواهرم لو داده باز؟!
مادرم یک اخم هدیه داده از روی نیاز
ظهر شد این خانه را برداشته بوی غذا
آفتاب از قاروقور این شکم هم در عزا
جانماز سبز را داده به من باباحسن
مست گشتم در نماز از عطر گلهای دمن
سفره را انداخت عمه تا برادر جان رسید
وای الان میخورد ته دیگ ما را هم سعید
قورمه سبزی، آش رشته، دوغ و ریحان و سالاد
روح من از کتلت مادربزرگم گشته شاد
آسمان از بس که من غر میزنم پر ابر شد
خشمگین و درهم و ناراحت و بی صبر شد
پشت شیشه مه گرفته، باغچه پنهان شده
قاب شیشه با سرانگشتم پر از گلدان شده
پاک شد نقاشی ام با گوشه ای از آستین
پولکی های سفید از آسمان آمد زمین
آنقدر برف آمد و رنگ زمانه شد سپید
زهره از خوابش ولی با تلخی دنیا پرید...
*نام محله ای در قم
*بعضی از نام ها غیر واقعی است
#نوستالژی
#بداهه
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
امـام كاظـم عليه السلام فرمودند:
دانش مردم را در چهار چيز يافتم:
1⃣ اوّل: آنكه پروردگارت را بشناسى
2⃣ دوم: آنكه بدانى با تو و براى تو چه كرده است
3⃣ سوم: آنكه بدانى از تو چه خواسته است
4⃣ چهارم: آنكه بدانى چه چيز تو را از برنامه خدا (دينت) بيرون مى كند.
شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام تسلیت باد🏴
https://eitaa.com/khalvatevesal