#راهیان_نور #هفت_سین #رویای_شیرین_شهادت #سنگ
سنگ هایی که در سفره هفت سین ما برای نوروز نشسته اند.
این سنگ ها سوغات راهیان نورند، سنگ هایی که خون شهدا را در در اتم های سازنده آنهاست.
این سنگ ها را که بر سفره هفت سینمان دیدم یاد آن سفر معنویم افتادم.
راهیان نور، قتلگاه چمران یا کربلای هویزه، هر کدام حسی را به من داد که انگار قطعه ای از بهشتند.
بهشت؟؟؟
بهشت مگر سر سبز خرم نیست مگر میشود سرزمین پست و گرم و مرطوب خوزستان را قطعه ای از بهشت دانست.
بله بهشت است، بهشت روح و روان و معنویات، نه بهشت مادی و جسمانی.
سفری که خیلی چیز ها به من آموخت، سفری که نقطه اوج اصلاحات درونی و بیرونی(رفتاری) من بود.
واقعا وقتی میگن سفر چیز های زیادی بهت یاد میده باید با آب طلا نوشت.
سفری که من جز نور حقانی چیزی ندیدم. سفری که فهمیدم من برای مسخره بازی آفریده نشدم.
سفری که اطرافیانم را، گروه همسالانم و خیلی از مدعیان انقلاب و اسلام را شناختم
و عهد بستم راهم را از این مسیر گل آلود جدا کنم.
سفری که به خدای خود قول دادم اعمال و دلم را برای شهادت آماده کنم.
یادش بخیر، هر چند که هم اکنون از آن حس و حال کاسته شده است و باز هر ازگاهی به گناهان زود گذر روی می آورم و اندک اعتبار مجددی که پروردگارم به من عطا کرد را قدر دان نیستم اما خب این سفر در اصلاح فردی من خیلی تاثیر گذار بود.
✍م.س.شریف