47.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت علی اکبر(علیهالسلام)
📚 برشی از کتاب #چهار_گفتار
یک منظرهی دیگر منظرهی میدان رفتن علی اکبر علیهالسلام است که یکی از آن مناظر بسیار پرماجرا و عجیب است. واقعاً عجیب است؛ از همه طرف عجیب است. از جهت خود امام حسین عجیب است؛ از جهت این جوان - علی اکبر ـ عجیب است؛ از جهت زنان و بخصوص جناب زینب کبری عجیب است. راوی میگوید این جوان پیش پدر آمد. اولاً علی اکبر را هجده ساله تا بیست و پنجساله نوشته اند؛ یعنی حداقل هجده سال و حداکثر بیست و پنج سال. میگوید: «خرج علی بن الحسین»؛
على بن الحسین برای جنگیدن، از خیمهگاه امام حسین خارج شد. باز در اینجا راوی میگوید و کان «من الشبه الناس خلقاً»؛
این جوان جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع.
«فاستأذن اباه في القتال»؛ از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. «فاذن له» حضرت بدون ملاحظه اذن داد. در مورد قاسم بن الحسن، حضرت اوّل اذن نمیداد و بعد مقداری التماس کرد تا حضرت اذن داد؛ اما على بن الحسین که آمد، چون فرزند خودش است تا اذن خواست حضرت فرمود که برو. «ثم نظر اليه نظر يائس منه» نگاه نومیدانهای به این جوان کرد که به میدان میرود و دیگر برنخواهد گشت.
«وارخی علیه السّلام عینه و بکی»؛ چشمش را رها کرد و بنا کرد به اشک ریختن.
یکی از خصوصیات عاطفی دنیای اسلام همین است. اشک ریختن در حوادث و پدیدههای عاطفی.
شما در قضایا زیاد میبینید که حضرت گریه کرد این، گریه گریهی جزع نیست ...
@KhameneiBook
40.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت علی اکبر(علیهالسلام)
📚 برشی از کتاب #چهار_گفتار
یک منظرهی دیگر منظرهی میدان رفتن علی اکبر علیهالسلام است که یکی از آن مناظر بسیار پرماجرا و عجیب است. واقعاً عجیب است؛ از همه طرف عجیب است. از جهت خود امام حسین عجیب است؛ از جهت این جوان - علی اکبر ـ عجیب است؛ از جهت زنان و بخصوص جناب زینب کبری عجیب است. راوی میگوید این جوان پیش پدر آمد. اولاً علی اکبر را هجده ساله تا بیست و پنجساله نوشته اند؛ یعنی حداقل هجده سال و حداکثر بیست و پنج سال. میگوید: «خرج علی بن الحسین»؛
على بن الحسین برای جنگیدن، از خیمهگاه امام حسین خارج شد. باز در اینجا راوی میگوید و کان «من الشبه الناس خلقاً»؛
این جوان جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع.
«فاستأذن اباه في القتال»؛ از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. «فاذن له» حضرت بدون ملاحظه اذن داد. در مورد قاسم بن الحسن، حضرت اوّل اذن نمیداد و بعد مقداری التماس کرد تا حضرت اذن داد؛ اما على بن الحسین که آمد، چون فرزند خودش است تا اذن خواست حضرت فرمود که برو. «ثم نظر اليه نظر يائس منه» نگاه نومیدانهای به این جوان کرد که به میدان میرود و دیگر برنخواهد گشت.
«وارخی علیه السّلام عینه و بکی»؛ چشمش را رها کرد و بنا کرد به اشک ریختن.
یکی از خصوصیات عاطفی دنیای اسلام همین است. اشک ریختن در حوادث و پدیدههای عاطفی.
شما در قضایا زیاد میبینید که حضرت گریه کرد این، گریه گریهی جزع نیست ...
@KhameneiBook
📝 وقتی به اسامی کسانی که از کوفه برای امام حسین علیهالسّلام نامه نوشتند و او را دعوت کردند، نگاه میکنید میبینید همه جزو طبقهی خواص و از زبدگان و برجستگان جامعهاند. تعداد نامه ها زیاد است. صدها صفحه نامه و شاید چندین خورجین یا بستهی بزرگ نامه، از کوفه برای امام حسین علیهالسّلام فرستاده شد. همهی نامهها را بزرگان و اعیان و شخصیّتهای برجسته و نام و نشاندار و همان خواص نوشتند. منتها مضمون و لحن نامهها را که نگاه کنید معلوم میشود از این خواصّ طرفدار حق، كدامها جزو دستهای هستند که حاضرند دینشان را قربانی دنیایشان کنند و کدامها کسانی هستند که حاضرند دنیایشان را قربانی دینشان کنند.
از تفکیکِ نامهها هم میشود فهمید که عدّهی کسانی که حاضرند دینشان را قربانی دنیا کنند، بیشتر است. نتیجه در کوفه آن میشود که مسلم بن عقیل به شهادت میرسد و از همان کوفهای که هجدههزار شهروندش با مسلم بیعت کردند، بیست، سی هزار نفر یا بیشتر برای جنگ با امام حسین علیهالسّلام به کربلا می روند! یعنی حرکت خواص، به دنبال خود، حرکت عوام را میآورد.
📚 برشی از کتاب #چهار_گفتار
در تبیین زمینهها، علل، و آثار حادثهی عاشورا
از حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
https://shop.khameneibook.ir/product/چهار-گفتار
@KhameneiBook