📗 کتابی برای شهیدی با مزاری همچنان خاکی
🎤گفتوگو با آقای رسول ملاحسنی، نویسندهی کتاب «هواتو دارم»
👈کتاب «هواتو دارم» روایتی دلچسب از روزهای زندگی شهید مدافع حرم «مرتضی عبداللّهی» است؛ فراز و فرودهایی که ما را با یک زندگی ساده اما پرماجرا همراه میکند.
🔹نویسنده کتاب: من هیچ شناختی از شهید عبداللّهی نداشتم؛ یعنی نه اسمشان را شنیده بودم و نه اصلاً حتی میشناختمشان. منِ ملاحسنی یک شهر بزرگ شده بودم و شهید اهل شهر دیگری بود. یک روز خانمی با من تماس گرفت و گفت همسر شهید عبداللّهی است. حرف زدیم و برایم سوال شد که چطور من را برای نوشتن کتاب شهید انتخاب کردهاند که از این جا به بعدش نقل همسر شهید است.
🔹همسر شهید گفت که ما همسران شهدا روزهای شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها سوریه بودیم. که مثل اینکه یک تعدادی از همسران شهدای مدافع حرم رفته بودند برای زیارت و خادمی حرم در آن روزها. ایشان میگوید کنار ضریح حضرت زینب سلاماللهعلیها در سوریه و موقع خادمی حرم، همسر شهید سیاهکلی، راوی کتاب یادت باشد را آنجا میبیند. بعد حال و احوال میکنند و صحبت از کتاب میشود، کتاب یادت باشد. و آنجا خانم سیاهکلی پیشنهاد میدهند به ایشان که اگر مایل باشید همین نویسندهی کتاب یادت باشد کتاب شهید عبداللّهی را هم بنویسند و آنجا شمارهی من را داده بودند و صحبت کرده بودند و بعد هم خود خانم سیاهکلی و همسر شهید عبداللّهی پیگیر شدند و ما از اینجا دیگر با شهید عبداللّهی آشنا شدیم.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/57718
۲۵ آبان ۱۴۰۳
۲۵ آبان ۱۴۰۳
تحلیل و تبیین
📖 با معرفت، حتی بعد از شهادت
🎤 گفتوگو با خانم زارع، همسر شهید مرتضی عبداللّهی
👈کتاب «#هواتو_دارم» روایتی دلچسب از روزهای زندگی شهید مدافع حرم «مرتضی عبداللّهی» است؛ فراز و فرودهایی که ما را با یک زندگی ساده اما پرماجرا همراه میکند.
🔹همسر شهید: من توفیق داشتم با شهید مرتضی از سال ۸۶ و بعد از آمدن به خواستگاری بنده آشنا بشوم. آن موقع سن پایینی هم داشتند، حدود نوزده، بیست سالشان بود. برای من چیزی که در مورد شخصیت ایشان خیلی جالب بود این بود که ایشان تکلیف خودشان را و خواستهای که از زندگی داشتند را مشخصاً میدانستند، خیلی تکلیفمدار بودند و بسیار ولایی و کلاً خیلی هم سرزنده و بانشاط بودند، یعنی یک روحیهی خیلی فعال و پر انرژی داشتند. مثلاً ایشان در جمعهای خانوادگی همیشه یک پایهی اصلی تفریحات و مسافرتها و گردشها بودند.
🔹در عین اینکه همان روحیهی سرزنده بودن و نشاط را داشتند برای رسیدن به خواستههایشان نیز به شدّت جدی و با انگیزه بودند و چیزهایی که دوست داشتند را دنبال میکردند. یکی از چیزهایی که برایشان جذابیت داشت همین ادوات و تجهیزات جنگی بود. بارها و بارها درمورد خاطرات دوران دفاع مقدس از پدرشان سؤال میکردند و یا اگر کسی در این زمینه اطلاعاتی داشت خیلی پیگیر بودند و سؤال میپرسیدند و با اینکه رشتهی عمران خوانده بودند، همیشه در کنار درس این موضوعات را پیگیری میکردند. به همین دلیل هم زمینهی آشنایی ایشان با شهید حاج قاسم سلیمانی و جذب ایشان در نیروی قدس فراهم شد.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/57722
۲۵ آبان ۱۴۰۳
📖 از امام حسین علیهالسلام خواستم آدم بشوم
🎤 گفتوگو با خانم کبری خدابخش دهقی، نویسنده کتاب «#مجید_بربری»
👈کتاب «مجید بربری» روایت رندگی جوانی است که به «حُرّ مدافعان حرم» شهرت یافته و تحول درونیاش از سفر کربلا آغاز میشود.
🔹نویسنده کتاب: مجید با دوستانش به سفر کربلا میرود. در مسیر رفتن، همان مجید همیشگی بوده، میخندیده و آهنگ میگذاشتند و در مسیر میرقصیدند؛ اما به محض اینکه وارد بینالحرمین میشوند و روبهروی حرم امام حسین علیهالسلام میایستد، ناگهان شروع به گریه میکند و شاید چندین ساعت در بینالحرمین گریه کرده است. وقتی که مجید بر میگردد، دیگر آن مجید سابق نبود. دوستانش متوجه میشوند که او آرامآرام دارد تغییر میکند. این تغییر به این شکل بوده که مجیدی که هر جا بوده جمع را دست میگرفته، حالا کمتر اهل بگوبخند شده و ساکت است و بیشتر در حرم میماند. وقتی هم که از سفر برمیگردند، همه با او صحبت میکنند اما او میگوید: «نه، من قول دادم آدم بشوم.» و حتی وقتی از او میپرسند که چه از امام حسین علیهالسلام خواستی، میگوید: «من فقط از امام حسین خواستم که آدم بشوم.»
🔹مجید نهتنها در محله، بلکه در استان و کشور اثر گذاشته است. افراد زیادی به ما میگویند که بعد از خواندن کتاب، دچار تحول شدهاند. برخی به من زنگ میزنند و میگویند که بعد از خواندن کتاب، متوجه شدند که راهشان اشتباه بوده و حالا متحول شده و به سمت راه درست برگشتهاند.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/58317
۲۵ آبان ۱۴۰۳
۲۵ آبان ۱۴۰۳
تحلیل و تبیین
📖 خدا مجید لوتی را خرید
🎤 گفتوگو با آقای افضل قربانخانی، پدر شهید مجید قربانخانی «#مجید_بربری»
👈کتاب «مجید بربری» روایتگر زندگی شهید مجید قربانخانی است که به حُرّ مدافعان حرم شهرت یافته و در ۱۵۲ صفحه به قلم خانم کبری خدابخش دهقی نوشته و توسط نشر دارخوین چاپ و منتشر شده است.
🔹پدر شهید: آقامجید تکپسر خانواده بود و دو تا خواهر داشت؛ یکی از خودش بزرگتر و یکی کوچکتر. رابطهاش با من و مادرش و خواهرانش خیلی خوب بود. اخلاق بسیار خوب و پسندیدهای داشت و دلرحم بود. اگر یک نفر در محله ناراحت بود یا مشکلی داشت، آقامجید واقعاً میگفت سردرد میگیرد که مشکلات آن بندهی خدا را میبیند. آدمی بود که تا آنجایی که در توان داشت، از بقیه دستگیری میکرد و چیزی از داشتههایش را برای کمک به مردم دریغ نمیکرد. مثلاً هر کسی در محل میخواست بار ببرد یا جابهجا شود، ماشین آقامجید بدون یک قران پول در اختیار آنها بود. مجید از این بزرگیها زیاد داشت. خدا هم او را خرید.
🔹مجید که بزرگ شد و یک مقدار خودش را شناخت، به او گفتم مجید جان درست است که ما پدر و پسریم؛ اما فرض کن ما با هم رفیقیم و بیا با هم رفاقتی زندگی بکنیم. آقامجید این را متوجه شد که من چه گفتهام و دیگر ما با هم مثل دو تا رفیق بودیم. مثلاً ایشان من و مادرش را به اسم صدا میکرد و «بابا» یا «مامان» کمتر میگفت. ما تا این حد با مجید رفاقت میکردیم. من این کار را کردم که اگر کار خطایی کرد یا کار خوبی کرد، از ما قایم نکند و با ما راست و حسینی حرف بزند. به ایشان میگفتم، هر کاری هم که انجام داد هیچ مشکلی ندارد، حالا کار خوب است یا بد، جوان است دیگر. بیاید باهم راحت باشیم و صحبتهایمان را با همدیگر مطرح کنیم و من هم به او میگفتم آقا این کار برایش خوب است یا نیست یا مثلاً این کار را دیگر نکند. مثل دو تا رفیق مشورت و صحبت میکردیم. از این نظر مجید واقعاً با ما خیلی راحت بود و احترام فوقالعادهای هم برایمان میگذاشت.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/58318
۲۵ آبان ۱۴۰۳
📖 اهتزاز پرچم دهه هفتادیها در قلب حلب
🎤 گفتوگو با خانم زینتسادات موسوی، مادر گرانقدر شهید مدافع حرم سیّدمصطفی موسوی
👈کتاب «#بیست_سال_و_سه_روز» زندگی شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی را روایت میکند که در ۲۱۶ صفحه به قلم خانم سمانه خاکبازان نوشته و توسط انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر شده است.
🔹مادر شهید: سیّدمصطفی از بچگی به پایگاه بسیج رفتوآمد داشت. یک بار در نوجوانی با پسرخالههایش به میدان تیر رفته بود که کلاه اندازه سرش نبود و بهخاطر جثهی کوچک سیّدمصطفی و تکان و ضربهی اسلحه، کلی اذیت شده بود. اخبار منطقه را بسیار دنبال میکرد. زیاد اهل تلویزیون و سینما نبود؛ اما با دیدن یک قسمت از سریال زندگی شهید بابایی نشست و تا آخرش را دید. بعد از دیدن فیلم بهیکباره متحول شد. شانزده، هفدهساله بود. دانشگاه را هنوز شروع نکرده بود. عکس شهید بابایی را آورد، در اتاقش زد و رفت دنبال خلبانی. گفت مامان دوست دارم خلبان بشوم، مثل شهید بابایی و شهید دوران. میخواهم هواپیمایم را پر از مهمات کنم و بروم بزنم به قلب تلآویو، این غدهی سرطانی را میخواهم نابود کنم.
🔹میگفت که میخواهم مثل شهید بابایی بشوم. رفت دنبال خلبانی و امتحانهایش را هم گذراند، تا رسید به قسمت پزشکیاش. بچه که بود پاهایش پرانتزی بود ولی کاملاً سالم بود. گفت پاهایم را که با دستگاه دیدند، گفتند تو بچه که بودی پاهایت پرانتزی بوده. گفتند بعدها در تمرینات به مشکل میخوری. لذا قبولش نکردند. وقتی آمد خیلی ناراحت بود؛ ولی میگفت مطمئنم خدا پاداش من را یکجور دیگر قرار است بدهد.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/58310
۲۵ آبان ۱۴۰۳
۲۵ آبان ۱۴۰۳
تحلیل و تبیین
📖 قهرمان بیست سال و سه روز
🎤 گفتوگو با خانم سمانه خاکبازان، نویسنده کتاب «#بیست_سال_و_سه_روز»
👈کتاب «بیست سال و سه روز» زندگی شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی را روایت میکند که در ۲۱۶ صفحه به قلم خانم سمانه خاکبازان نوشته و توسط انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر شده است.
🔹نویسنده کتاب: سیّدمصطفی یک جوان کاملاً امروزی بود؛ با تمام مختصات یک پسر دههی هفتادی. اگر من او را در خیابان میدیدم هیچوقت باورم نمیشد که پا بگذارد به سوریه؛ اگر جزو خویشان و نزدیکانش بودم هیچوقت گمانم بر این نمیرفت که این پسر نازپرورده، که مادر همه چیز را در اختیارش میگذارد، بخواهد از این همه خوشیها و آسایشش دست بکشد و پا بگذارد به جایی مثل سوریه؛ حتی باورم نمیشد که بخواهد کارهای نظامی انجام بدهد یا علائق نظامی داشته باشد.
🔹این پسر بهتمام معنا خاص بود. او هم عاشق موسیقی پاپ بود و هم موسیقی سنتی. یقهی لباسش را باز میگذاشت و موهایش را سشوار میکشید. چندین ساعت جلوی آینه خودش را تماشا میکرد و حتی فرموژه میزد. وقتی که دوستانش با او میخواستند جایی بروند، باید نزدیک نیمساعت منتظرش میماندند تا لباسش را بپوشد. ادکلنی که ایشان استفاده میکرد عطر و بویش محل را بر میداشت. سیّدمصطفی پسری بود که بهقول معروف اتوی شلوارش هندوانه را هم قاچ میزد. به این شدت رسیدگی داشت به وضع ظاهرش. او در کنار تمام اینها بسیار اهل مطالعه بود و سیر مطالعاتی داشت.
🔹از دکتر شریعتی، علامه جعفری تا صحبتهای شهید بزرگوار چمران، همه را میخواند. کتابی را که تمام میکرد، به سراغ کتاب دیگری میرفت و جالب بود که کتابها را به دوستانش هم منتقل میکرد. او در کنار همهی اینها اهل فیلم و تلویزیون بود؛ پنجشنبهها که به بهشت زهرا میرفت، هم سر خاک شهید پلارک میرفت و هم تمام عزیزان هنرمند مثل خسرو شکیبایی و پیمان ابدی که در قطعهی هنرمندان هستند. سیّدمصطفی نگاهی جامع داشت و شخصیتی تفکیکناپذیر و غیرقابل پیشبینی. در اصل اجماع نقیضین بود و همین امر خیلی جذاب بود.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/58302
۲۵ آبان ۱۴۰۳
🎤پیام جانبازی آقای سفیر
🎤گفتوگو با سفیر جانباز ایران در لبنان درباره دیدار دیروز با رهبر انقلاب و آخرین دیدارش با شهیدسیدحسن نصرالله
👈آقای امانی:
🎙توفیقی بود که همراه خانواده برای نماز خدمت حضرت آقا رسیدیم. حضرت آقا ملاطفت جدّی داشتند، احوالپرسی کردند و از وضعیّت درمان و کاری که روی بینایی چشم من انجام شده بود پرسیدند. ایشان با خانوادهام هم احوالپرسی کردند و هدیهای به دختر و پسر ما دادند؛ چون قبلاً به خود بنده و خانمم یک انگشتر هدیه داده بودند، اینجا هم یک هدیهای برای این دو فرزندمان مرحمت کردند.
🎙 در دیدارهای اخیر با شهید سیدحسن نصرالله، شرایط جنگی حاکم بود. جلسات و ملاقاتهایی که برگزار میشد، معمولاً با حضور مسئولان و پیشکسوتان بود و من هم آنها را در این ملاقاتها همراهی میکردم. آخرین تماس ایشان که غیرمستقیم بود، زمانی بود که امکان پاسخگویی نداشتم. ایشان با یکی از همراهان من تماس گرفته بودند و جویای احوال من شده بودند. این شاید آخرین تماس بود که خب من توفیق پاسخگویی به آن را نداشتم.
🎙پیش از آن، حدود پنج یا شش روز قبل از حادثهی پیجرها، تلفنی با ایشان صحبت کردم. در آن مکالمه، بهشوخی، به شایعاتی که دربارهی من مطرح شده بود اشاره کردند؛ مثل اینکه گفته بودند این فرد ایرانی پناهنده شده! ایشان گفتند که ما این خبرها را میخوانیم و میخندیم. موضوع صحبت ما دربارهی هماهنگی سفر جناب آقای عراقچی به لبنان بود که البتّه این سفر دیگر مقدّر نشد و جناب آقای عراقچی در زمان حضور جناب سیّدحسن نتوانستند به لبنان سفر کنند.
🎙اگر اشتباه نکنم، آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتم حدود یک ماه یا کمی کمتر پیش از حادثه بود. در آن جلسه، مباحث سیاسی، وضعیّت داخلی لبنان و همچنین گزارشهایی دربارهی جبههها مطرح شد؛ جلسهای تبادلی بود که در آن، دربارهی شرایط موجود و مسائل مختلف صحبت شد.
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
https://khl.ink/f/58336
۲۸ آبان ۱۴۰۳
▫️ دعایی برای فتح مؤمنین و دفع شر صهیون
👈 گفتاری درباره مضامین دعای چهاردهم صحیفه سجادیه
🔹همزمان با پیروزیهای اخیر جبههی مقاومت و ناکامی دشمن در دستیابی به اهداف خود، حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به درخواست راهنمایی برای خواندن برخی ادعیه جهت کسب فتح نهایی برای این جبهه و دفع شر رژیم صهیونی، خواندن «سوره فتح»، «دعای چهاردهم صحیفه سجادیه» و «دعای توسل» را توصیه کردند.
🔸به همین مناسبت رسانهی KHAMENEI.IR در گفتاری از حجّتالاسلام دکتر احمد غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، به شرح و توضیح مضامین اصلی دعای چهاردهم صحیفهی سجّادیّه پرداخته است.
🔹دعای چهاردهم صحیفهی سجّادیّه دعایی است که وقتی به امام سجّاد (علیهالسّلام) ظلم میشد یا ظالمی را میدیدند، این دعا را میخواندند. در وضعیّتی که ظلمهای عجیبی در غزّه، لبنان و کلّ سرزمینهای فلسطین از سوی صهیونیستهای غاصب انجام میشود، طبق توصیهای که حضرت آقا فرمودهاند، ما باید با این دعا اُنس داشته باشیم. این دعا به ما یاد میدهد که حرکت اسلام یک حرکت عدالتمحور است و هر گونه ظلم را، کم یا زیاد، از هر کسی باشد، نفی میکند. همچنین، ما انسانها را تربیت میکند که ای آدم! وقتی ظلم را دیدی، با زبان، با دل و با دست خودت هر حرکتی که میتوانی انجام بده تا واقعاً ضدّ ظلم باشی. این دعا به ما یاد میدهد که چگونه در چنین موقعیّتی خدا را بخوانیم و یک حرکتِ توحیدیِ زیبا داشته باشیم. انشاءالله با اجابت این دعایی که میخوانیم، بساط ظلم از سرزمینهای اسلامی زودتر دور شود.
🔸در این دعا، ابتدا وصف خداوند آمده است. میگوید خدایا! تو از همه چیز آگاهی؛ خدایا! تو داری میبینی چه کسانی ستم میکشند و ستمدیدگان را میبینی. همچنین، میفرماید تو نیاز به شاهد نداری: یا مَن لا یَحتاجُ فی قَصَصِهِم اِلىٰ شَهاداتِ الشّاهِدین؛ پس خدایا! تو، هم اخبار ستمکشیدگان را میدانی و هم نیازی به شاهد نداری. خدایا! ما تو را چگونه میشناسیم؟ اینکه تو همیشه طرفدار مظلوم هستی و یاریِ تو نسبت به مظلومان نزدیک است: یا مَن قَرُبَت نُصرَتُهُ مِنَ المَظلومین. خدایا! هرگز در ذهن ما نمیآید که تو یاور ظالمان باشی: یا مَن بَعُدَ عَونُهُ عَنِ الظّالِمین. اینها شناخت ما از خدا است. بنابراین، مرحلهی اوّل این دعا شناخت ما از خدا است.
🔍متن کامل گفتار را بخوانید👇
khl.ink/f/58339
۲۹ آبان ۱۴۰۳
✍️ #تحلیل_تبیین | وقت را غنیمت دان
📚 به مناسبت تقریظ رهبر معظّم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی) بر کتاب «هواتو دارم»
🔹از زندگی پر فراز و نشیب شهید محمد عبداللهی، تنها بخشی که مربوط به ازدواج آن شهید است تا زمان شهادت به روایت همسر آن شهید در کتاب «هواتو دارم» آمده است. به عبارتی از ۲۰ سالگی تا شهادت در ۳۰ سالگی در همین بخش از حیات آن شهید و حتی محدود به مطالب همین کتاب نیز جنبههای مختلف و متعددی قابل توجه و بررسی عمیق است. ازجمله این ابعاد میتوان به تآثیر محیط خانواده متدین و انقلابی، تحول تدریجی ولی عمیق در تفکر و سبک زندگی همسر شهید، نوعدوستی و روحیه ایثار شهید، توجه به شعائر دینی، بصیرت شهید در حوادث انقلاب اسلامی و دیگر موضوعات اشاره کرد.
🔹اما آنچه موضوع این نوشتار است یکی از صفات و ویژگیهای رفتاری شهید است که برای تبیین آن لازم است به یکی از جلوههای بارز اندیشه دوتن از قلههای رفیع زبان و ادب فارسی یعنی حکیم عمر خیام نیشابوری و لسان الغیب حافظ شیرازی اشاره شود.
🔍متن کامل یادداشت را بخوانید👇
khl.ink/f/58353
۳۰ آبان ۱۴۰۳