#با_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#با_علی_علیه_السلام
#فضائل_و_مناقب
#فضائل_شیعه
🔷🔶 #محکم_و_راسخ_بودن_محب_مولا_در_محبتش_و_دشمن_مولا_در_بغضش
👈🏼👈🏼 وقال عليهالسلام:
لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي؛ وَلَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي.
وَذلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ صلى الله عليه وآله؛ أَنَّهُ قَالَ: يَا عَلِيُّ، لَايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَايُحِبُّكَ مُنَافِقٌ.
📝 امیرالمومنین صلوات الله علیه:
اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنيا را در گلوى منافق بريزم كه مرا دوست بدارد؛ دوست نخواهد داشت!
و اين به خاطر آن است كه مقدّر شده و بر زبان پيامبر امّى گذشته كه فرمود:
«اى على! هيچ مؤمنى تو را دشمن نمى دارد و هيچ منافقى تو را دوست نخواهد داشت»!
📚 نهج البلاغه، حکمت۴۵
🆔 @khamse5
💐💐💐💐؛
✳️مکاتبه عایشه و زید بن صوحان
👇🏻👇🏻👇🏻
✅(ابن ابی الحدید میگوید):
هنگامی که علی بن ابیطالب(علیه السلام) وارد بصره شد
عایشه نامهای به زید بن صوحان نوشت:
از عایشه دختر ابوبکر صدیق همسر پیغمبر(ص) به فرزند با اخلاص خود، زید بن صوحان، امّا بعد:
تو در خانهات بنشین و مردم را از اطراف علی بن ابیطالب پراکنده کن، باید آنچه را من دوست میدارم از تو به من برسد، همانا تو موثّقترین مردم هستی نزد من. والسلام.
زید بن صوحان در پاسخ به عایشه نوشت:
از زید بن صوحان به عایشه دختر ابوبکر اما بعد:
خداوند تو را به چیزی امر فرموده، و ما را به چیز دیگری امر فرموه
تو را به این امر کرده که در خانهات بنشینی، و ما را به جهاد امر کرده است.
نامه تو به من رسید، تو دستور دادهای که من برخلاف آنچه خدا امر فرموده عمل کنم، یعنی وظیفهای که خدا برای تو مقرر کرده(در خانه نشستن)، من آن را به جا آورم، و وظیفهای که خدا برای من مقرر کرده (جهاد)، تو به جا آوری!!
(ای عایشه) فرمان تو اطاعت نمیشود، و نامه تو جواب ندارد. و السلام.
📚شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد: ج ٦، ص ٢٢٦ - ٢٢٧.
╭┅──────┅╮
🌹 @khamse5
╰┅──────┅╯
پشتِ تمام آرزوهایت
خدا ايستادہ
ڪافيست بـہ حڪمتش
ايمان داشتـہ باشے
تا قسمتت سر راهت قرار گیرد
وی را بخوانيد
تا شـما را اجابت ڪند
@khamse5 🦋
هدایت شده از نکات ناب در مورد حضرت ولی عصر
#کثیر_الشک
من لا يحضره الفقيه , جلد۱ , صفحه۳۳۹
عنوان باب : الجزء الأول أَبْوَابُ اَلصَّلاَةِ وَ حُدُودِهَا بَابُ أَحْكَامِ اَلسَّهْوِ فِي اَلصَّلاَةِ
معصوم : امام باقر (علیه السلام)
وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ اَلسَّهْوُ فَدَعْهُ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ اَلشَّيْطَانِ » .
👇👇👇
من لا یحضره الفقیه / ترجمه بلاغی و غفاری ; ج ۱ ص ۵۳۳
990 - و محمّد بن مسلم گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: هر گاه در نماز #بسيار_شك كنى، به شك اعتنا مكن❌ زيرا به زودى آن نيز دست از تو بردارد، بدرستى كه آن از #شيطان است.👌
@khamse5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبوح قدوس رب الملائکه والروح
@khamse5
💫
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنهایی که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست
واعظ از من می گفت،
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر،
راستی این همه اقوام و رفیق!!!
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم
همه شان آمده اند،
چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان،
وه چه حالی بودم،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم،
از صمیمیت دوران حیات
یک نفر گفت: چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است
یک نفر هم می گفت:
"من و او وه چه صمیمی بودیم"
و عجیب است مرا،
او سه سال است که با من قهر است...
یک نفر ظرف گلابی آورد،
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق،
لای آن باز نکرد
و ثوابی که نیامد بر من،
آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست،
من کنارش رفتم
اشک در چشم، عزادار و غمین
خوبی ام را می گفت
چه غریب است مرا...
آن ملک آمد باز،
آن عزیزی که به او گفتم من
فرصتی می خواهم
خبرآورد مرا،
می توانی برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد، تو را خواهم برد
روح من رفت کنار منبر
و چه آرام به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا می خواهند
فرصتی هست مرا و
می توانم برگردم
من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند،
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
زنده خواهم شد
باز واعظ آهسته بگفت،
معذرت می خواهم
هه خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم،
زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب،
مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد، خبر فرمایید
سوگواری بکنیم،
عهد ما نیست ،
به دیدار کسی، کو زنده است،
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است"!!!
واعظ آمد پایین،
مجلس از دوست تهی گشت عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید
ملک از من پرسید:
پاسخت چیست؟
بگو؟
تو کنون می آیی؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟
چه سوال سختی؟
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست؟
مرده باشم با دوست؟
زنده باشم تنها،
مرده در جمع رفیقان عزیز،
من که در حیرتم از کرده ی این مردم نیز ... !!!
کاش باور بکنیم، کاش بیدار شویم ، خوب اندیشه کنیم، معنی واقعی امدن و رفتن چیست ؟ کاش دلی شاد کنیم تا هنوز در بر ماست...
┈•••✾••💞••✾•••┈•
💠 @khamse5 💠
•┈•••✾••💞••✾•••┈