eitaa logo
نکات ناب در مورد خمسه طیبه
237 دنبال‌کننده
307 عکس
385 ویدیو
84 فایل
در این گروه فقط مطالب در موضوع اهل بیت و نکات مربوط به آن است ارتباط با ادمین👇 @valiyeasr12
مشاهده در ایتا
دانلود
. . ادامه‌ی بالا 👆🏽👆🏽 🔻 ابابكر، عمر را به كردن خويش مى‌كند و پشيمان است كه چرا او را در مدينه نگاه داشته و در كنار خود باقى نهاده است. ابوبكر در آخرين روزهاى خود گفت: كارى ترك كردم و آرزويم اين است كه آنها را انجام مى‌دادم: كه اى كاش وقتى خالد بن وليد را به شام گسيل داشتم عمر بن الخطّاب را نيز به عراق روانه مى كردم... (۷) 🔻 ظاهر جريان آن است كه امويان در مورد داشتند; زيرا بر اساس توافقى كه در سقيفه شده بود. قرار بود (شیطانی) بين ابابكر، عمر و ابن جرّاح دست به دست شود و در اين صورت دست‌يابى عثمان به خلافت محال بود، به‌خصوص اين‌كه از عمربن‌خطاب بود و احتمال داشت زودتر بميرد. (اما در پشت پرده نقشه یهودیان این بود از سالهای پیش که در کل می‌خواستند حکومت به امویان برسد) 🔻 توافق بر سر دست به دست شدن خلافت بين ابابكر و عمر و ابن جرّاح، در بين افراد حزب قريش معروف بود; به همين جهت رنگى مذهبى به اين قرار داد زد و حديثى از زبان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نمود وقتى از او پرسيدند كه اگر رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مى‌خواست كسى را جانشين كند، چه كسى را جانشين مى كرد؟ گفت: را گفتند: پس از او چه كسى را؟ گفت: را. گفتند: پس از عمر چه كسى را؟ گفت: ابوعبيدة بن جرّاح را. (۸) امويان به واسطه كودتا (با کمک پنهانی یهودیان) بر ضد ابابكر توانستند عثمان را در مرتبه پس از عمرابن خطاب) قرار دهند. ابوبكر در روزهاى اخير عمرش آرزو كرد اى كاش عمر را از مدينه به عراق مى فرستاد; ولى آرزوهايش با رسيدن به شكمش رفت. 🔻 درگيرى و رقابت بر سر دست يابى به رياست ويژگى مشهور در حكومت‌ها و دولت هاى مختلف است كه ده‌ها هزار پادشاه و وزير و كارگزار را قربانى خود كرده است و هر روز قربانى هاى تازه اى را نيز مى گيرد. 🔻 ابوبکر برای ۲سال حکومت شیطانی خودش توسط راهنمایی یهودیان خببث آن همه ظلم و ستم را در حقّ محمد و آله محمد علیهم‌السلام کرد. 📚 پی‌نوشت‌ها ۷. مختصر تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج۱۳، ص۱۲۳؛ الامامة والسياسة، ابن قتيبه، ج۱، ص۱۸و۱۹ ۸. سنن مسلم، بيروت، چاپ دار احياء التراث العربى، ج۴، ص۱۸۵۶، ج۵، ص۲۳۸ 📚 کتاب داستان ترور ابوبکر وعایشه ص۸۹ تالیف محقق شیخ نجاح طایی 🆔 @khamse5
🔶 پی‌کردن 🔶 دعا امیرالمومنین محمد بن الحنفیه یوم الجمل فاعطاه رمحه و قال له اقصد بهذا الرمح قصد الجمل فذهب فمنعوه بنو ضبة فلما رجع الی والده انتزع الحسن رمحه من یده و قصد قصد الجمل و طعنه برمحه و رجع الی والده و علی رمحه اثر الدم فتمغر وجه محمد من ذلک فقال امیرالمومنین لا تأنف فإنه ابن النبی و انت ابن علی در حضرت را خواست و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه متوجه جنگ شو و شتر را نيزه بزن! وقتى محمّد بن- حنفيه متوجه جنگ گرديد مانع وى شدند و محمّد بسوى پدرش مراجعت نمود، نيزه را از دستش گرفت و متوجه شتر شد و پس از زدن نيزه (کشتن جمل) نزد حضرت امير بازگشت ديدند اثر خون در نوك آن مشاهده مى‏شود. محمّد بن حنفيه از مشاهده اين موضوع صورتش سرخ شد. به او فرمود: نگران مباش! زيرا پسر است و تو پسر می‌باشى. (و مقام پسر پيغمبر از هر جهت بالاتر است). 📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ج۴۳ ص۳۴۵ @khamse5
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مباحثه اعلی الله مقامه با 📎 ۳ سالروز وفات شیخ مفید اعلی الله مقامه الشریف🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ✅ وقال القاضي في المجالس نقلا عن مصابيح القلوب قال: بينما القاضي عبد الجبار ذات يوم في مجلسه في بغداد ومجلسه مملو من علماء الفريقين، إذ حضر الشيخ وجلس في صف النعال، ثم قال للقاضي: إن لي سؤالا فإن أجزت بحضور هؤلاء الأئمة. فقال له القاضي: سل. فقال: ما تقول في هذا الخبر الذي ترويه طائفة من الشيعة: " من كنت مولاه فعلي مولاه " أهو مسلم صحيح عن النبي (صلى الله عليه وآله) يوم الغدير ؟ فقال: نعم خبر صحيح. فقال الشيخ: ما المراد بلفظ المولى في الخبر ؟ فقال: هو بمعنى خبر صحيح. فقال الشيخ: ما المراد بلفظ المولى في الخبر ؟ فقال: هو بمعنى أولى. فقال الشيخ: فما هذا الخلاف والخصومة بين الشيعة والسنة ؟ فقال الشيخ: أيها الأخ هذه رواية وخلافة أبي بكر دراية، والعادل لا يعادل الرواية بالدراية. فقال الشيخ: ما تقول في قول النبي (صلى الله عليه وآله) لعلي (عليه السلام): حربك حربي وسلمك سلمي. قال القاضي: الحديث صحيح. فقال: ما تقول في أصحاب الجمل ؟ فقال القاضي: أيها الأخ إنهم تابوا. فقال الشيخ: أيها القاضي الحرب دراية والتوبة رواية، وأنت قررت في حديث الغدير أن الرواية لا تعارض الدراية. فبهت الشيخ القاضي ولم يحر جوابا، ووضع رأسه ساعة ثم رفع رأسه وقال: من أنت ؟ فقال خادمك محمد بن محمد بن النعمان الحارثي. فقام القاضي من مقامه وأخذ بيد الشيخ وأجلسه على مسنده، وقال: أنت المفيد حقا. فتغيرت وجوه علماء المجلس فلما أبصر القاضي ذلك منهم، قال: أيها الفضلاء إن هذا الرجل ألزمني وأنا عجزت عن جوابه. فإن كان أحد منكم عنده جواب عما ذكره فليذكر، ليقوم الرجل ويرجع مكانه الأول. فلما انفصل المجلس شاعت القصة واتصلت بعضد الدولة، فأرسل إلى الشيخ فأحضره وسأله عما جرى، فحكى له ذلك فخلع عليه خلعة سنية وأخذ له بفرس محلي بالزينة وأمر له بوظيفة تجري عليه 🔰 روزی در بغداد در مجلس خود بود و بسیاری از علمای بزرگ و در آن مجلس حضور داشتند، در این هنگام وارد مجلس شد و در پائین مجلس نشست و پس از مدتی به قاضی رو کرد و گفت: من از تو در حضور علماء سؤالی دارم؟ 💠قاضی گفت بپرس 🔰 شیخ مفید فرمود: شما در مورداین حدیث چه می‌گوئید که پیامبر (ص) در فرمود: 📜مَنْ کُنْتُ مولاه فعلی(ع) مولاه کسی که من رهبر او هستم پس علی(ع)رهبر اوست. آیا این حدیث، و است که پیامبر (ص) در روز غدیر فرموده است؟ 💠 قاضی گفت آری، حدیث صحیح می‌باشد. 🔰 شیخ مفید فرمود: منظور از کلمه چیست؟ 💠 قاضی گفت: مولی به معنی و است. 🔰 شیخ مفید فرمود: پس این و بین شیعه و سنّی چیست؟ (با اینکه پیامبر(ص) علی(ع)را بهتر از دیگران معرفی نموده است). 💠 قاضی گفت: این حدیث، است، ولی خلافت ابوبکر (و از روی اجتهاد و درک) می‌باشد، و انسان روایت را همتای درایت قرار نمی‌دهد (یعنی درایت مقدّم است) 🔰شیخ مفید فرمود: شما درباره این فرمایشات پیامبر (ص) چه می‌گوئید که به علی(ع)فرمود: 📜حَرْبُک حَرْبی وَسلمُکَ سِلْمی (جنگ تو جنگ من است، و صلح تو صلح من است). 💠 قاضی گفت: این گفتار براساس حدیث است. 🔰 شیخ مفید فرمود: نظر شما درباره (که به جنگ علی(ع)آمدند مانند و و و...) چیست؟ 💠 قاضی گفت: ای برادر آنها کردند. 🔰 شیخ مفید فرمود: ای قاضی جنگ آنها و (حتمی) بوده است ولی توبه کردن آنها شده است و تو در مورد حدیث غدیر گفتی روایت معادل درایت نیست (و درایت می‌باشد یعنی توبه اصحاب جمل مقبول نیست و آنها مقدم هست) 💠 قاضی از پاسخ به شیخ مفید و درمانده شد، سر در گریبان فرو برد و سپس گفت تو کیستی؟ 🔰 شیخ مفید جواب داد من خدمتگذار تو محمد بن محمد بن نعمان حارثی هستم. قاضی از مسند قضاوت برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر آن مسند نشانید و گفت: اَنْتَ المفیدُ حقا براستی که تو انسان (و سود بخشی) هستی. ✅ چهره‌های علمای بزرگ مجلس درهم کشیده شد، وقتی قاضی ناراحتی آنها را دریافت به آنها رو کرد و گفت: ای علماء این مرد (شیخ مفید) مرا مجاب کرد و در پاسخ او عاجز شدم، اگر کسی از شما قادر به جواب او هست، اعلام کند تا او را بر مسند بنشانم و شیخ مفید به جای خود بنشیند، هیچ کس جواب نداد و این موضوع شایع گردید و علت او به مفید از همین جا سر چشمه گرفت. 📚نام کتاب : مستدرك سفينة البحار نویسنده : النمازي، الشيخ علي، جلد : 8، صفحه : 349 @khamse5