eitaa logo
نکات ناب در مورد خمسه طیبه
238 دنبال‌کننده
307 عکس
385 ویدیو
84 فایل
در این گروه فقط مطالب در موضوع اهل بیت و نکات مربوط به آن است ارتباط با ادمین👇 @valiyeasr12
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷🔶 👈🏼👈🏼 مرحوم در کتاب خود، می‌نویسد: چون فارغ شدی از نماز شروع می‌كنی به خواندن تعقيبات كه تأكيد و امر بسيار به آن شـده و حق تعالی فرموده (فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَاِلی رَبِّكَ فَارْغَبْ)؛ زمانی كه فراغت يافتی در عبادت بكوش، و به جانب پروردگارت رغبت كن. 🍃 و روايت شده در تفسير آيه: يعنی چون فارغ شوی از نماز، خود را به تَعَب انداز در دعا و به‌سوی پروردگار خود رغبت كن و حاجات خود را از او بطلب و اميد خود را از غير او قطع كن. 🍃 و از حضرت اميرالمؤمنين امام علی عليه‌السلام منقول است كه: هر كه از شما فارغ گردد از نماز پس بايد دست‌ها را بلند كند به‌سوی آسمان و خود را به تعب افكند در دُعا. 🍃 و از روايات استفاده شده كه: تعقيب زياد كننده رزق و روزی است. و مؤمن در نماز است و ثواب نماز دارد مادام كه به ذكر حق تعالی مشغول است و دعا بعد از نماز واجب بهتر است از نماز سُنّت است - نماز مستحب - . 🍃 علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) فرموده كه: تعقيب ظاهرش آن است كه قرآن و دعا و ذكر كه متّصل باشد به نماز عرفاً تعقيب مي‌باشد و لكن افضل آن است كه با وضو باشد و نشسته باشد رو به قبله. و بهتر آن است كه برطريق تشهّد نشسته باشد و سخن نگويد در اثنای تعقيب خصوصاً در تعقيب نماز شام. 🍃 و بعضی گفته اند كه: جميع شرايط نماز را در تعقيب رعايت كنند. و ظاهر آن است كه به هر حالی كه بعد از نماز مشغول قرآن و ذكر و دعا باشد ثواب تعقيب فی الجمله داشته باشد اگر چه در راه رفتن باشد. 🍃 مؤلّف گويد كه: از ائمّه اطهارعليهم‌السلام دعاهای بسيار برای دين و دنيا و آخرت در تعقيب نمازها وارد شده و چون اشرف عبادات بدنيه نماز است و تعقيبات مأثوره را در تكميل نمازها مدخليتی عظيم است. و ايضاً موجب رفع درجات و حَطّ سيّئات و حُصول مطالب و حاجات ميگردد. به‌خاطر داعی رسيد كه جمله‌ای از آن‌ها را در اين رساله ايراد كنم. و نقل كنم اكثر آن‌را از كتاب بحار و مقباس علامه مجلسی عطراللهُ مَرْقَدَهُ الشَّريف. 📚مفاتیح الجنان، حاج‌شیخ‌عباس‌قمی 🔆 @khamse5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔶 👈🏼👈🏼 نـقـل اسـت كـه: حـضـرت امـام جـعفر صادق عليه‌السلام را غلامى بود كه هرگاه آن حضرت سـواره بـه مـسـجـد مـى‌رفـت آن غـلام هـمـراه بود. چون آن حضرت از استر پياده مى‌گشت و داخـل مـسجد مى‌شد آن غلام استر را نگاه مى‌داشت تا آن جناب مراجعت كند. 🍃 اتفاقا در يكى از روزهـا كـه غـلام بـر در مـسـجـد نـشـسـتـه و اسـتـر را نـگـاه داشـتـه بود چند نفر مسافر از اهـل خـراسـان پـيـدا شـدنـد يـكـى از آنـهـا رو كـرد بـه او گـفـت: اى غـلام ! ميل دارى كه از آقاى خود حضرت صادق عليه السلام خواهش كنى كه مرا مكان تو قرار دهد و مـن غـلام او بـاشـم و بـه جـاى تـو بـمـانـم و مـالم را بـه تـو بـدهـم و مـن مـال بـسـيـار از هـرگـونه دارم تو برو و آن مالها را براى خود قبض كن و من به جاى تو ايـنـجا بمانم. 🍃 غلام گفت: از آقاى خود خواهش مى‌كنم اين را. پس رفت خدمت حضرت صادق عـليـه‌السـلام و عـرض كـرد: فـدايـت شـوم! مـی‌دانـى خـدمـت مـرا نـسـبـت خـود و طـول خـدمـتم را، پس هرگاه حق تعالى خيرى را براى من رسانيده باشد شما منع آن خواهيد كرد؟ فرمود: من آن را به تو خواهم داد از نزد خودم و از غير خودم منع مى كنم تو را. 🍃 پس غلام قصه آن مرد خراسانى را با خود براى آن جناب حكايت كرد. حضرت فرمود: اگر تـو بـى‌مـيـل شـده‌اى در خـدمـت مـا و آن مـرد رغـبـت كـرده بـه خـدمـت مـا قبول كرديم ما او را و فرستاديم تو را. پس چون غلام پشت كرد به رفتن، حضرت او را طـلبـيـد و فـرمـود: بـه‌جـهت طول خدمت تو در نزديك ما يك نصيحتى تو را بنمايم آن وقت مـخـتـارى در كـار خـود، و آن نـصـيـحـت ايـن اسـت كـه چـون روز قـيـامـت شـود حـضـرت رسـول صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم آويخته و چسبيده باشد به نورالله و اميرالمؤمنين عـليـه‌السـلام آويـخـتـه بـاشـد بـه رسـول‌خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شيعيان ما آويـخـتـه بـاشـنـد بـه مـا پـس داخـل شـونـد در جـايـى كـه مـا داخـل شـويـم و وارد شـوند آنجا كه ما وارد شويم. 🍃 غلام چون اين را شنيد عرض كرد: من از خـدمـت شـمـا جـايـى نـمى‌روم و در خدمت شما خواهم بود و اختيار مى‌كنم آخرت را به دنيا و بيرون رفت به سوى آن مرد. 🍃 آن مرد خراسانى گفت: اى غلام ! بيرون آمدى از نزد حضرت صادق عليه السلام به غير آن رويـى كـه بـا آن خـدمـت آن حضـرت رفتى، غـلام كـلام آن حضـرت را براى او نقل كرد و او را برد خدمت آن جناب. حضرت قبول فرمود ولاء او را و امر فرمود كه هزار اشرفى (دينار) به غلام دادند. 🔻 طاب ثراه پس از نقل این قضیه می‌گوید: يقول هذا الفقير (عباس القمي): أقول له عليه السّلام يا سيدي انّي منذ عرفت نفسي رأيتها بفنائكم وقد نبت لحمي و جلدي تحت ظلّ إحسانكم فأرجو رجاء واثقا وآمل أملا صادقا ان تحافظوا عليّ ولا تتركوني ولا تطردوني من بابكم فيما بقي من عمري، وأقول بلسان العجز والافتقار دائما.. 📝 این فـقير (عباس قمى) خدمت آن حضرت عرض مى‌كنم: كه اى آقاى من! من تا خود را شناخته‌ام خود را بر در خانه شما ديده‌ام و گوشت و پوست خود را از نعمت شما پروده‌ام. رجاء واثق و اميد صادق كه در اين آخر عمر از من نگهدارى فرماييد و از اين در خانه مرا دور نفرماييد و من به لسان ذلت و افتقار پيوسته عرض مى‌دارم 📚 منتهی الآمال فی تواریخ النبی والآل، شیخ عباس قمی، ج۲ ص۲۳۵ 🆔 @valiyeasr313
🍁 🌼"داستانی واقعی و تکان دهنده از یک پزشک!" ✍توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می‌بریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت می‌کنم و شما عمل می‌کنید. به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!!!» تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته! لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می‌كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می‌کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی‌ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می‌کشیدند که داستانش را همه می‌دانند. عده‌ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق‌شان را تهیه می‌کردند و عده‌ای از خدا بی‌خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می‌کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه‌مان که دلال بود و گندم و جو می‌فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم! پدرم هر قیمتی که می‌گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می‌گفت: «برو بالاتر...» «برو بالاتر...!!!» بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: «بچه پامنار بودم.‌ گندم و جو می‌فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...» دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. 💠 @khamse5 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💎مفضل می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، به من فرمود: ای مفضل، آیا محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را به حقیقت معرفت شناخته‌ای؟ عرض کردم به من بشناسان. فرمود: اینکه بدانی ایشان می‌دانند هر آنچه را که خداوند خلق کرده، و آن‌ها نشانه تقوا و خزانه‌دار آسمان‌ها و زمین و کوه‎ها و ریگ‌ها و دریاها هستند، و آن‌ها می‌دانند چه تعداد در آسمان فرشته و ستاره است و وزن کوه‌ها و اندازه آب دریاها و رودها و چشمه‌ها را می‌دانند، پس کسی که به حقیقت معرفت آن‌ها را بشناسد در درجات عالی مؤمن خواهد بود.. مفضل گوید: این مطلب را دانستم و به آن ایمان آوردم. امام علیه السلام فرمود: آری ای مفضل، آری ای گرامی، آری ای نعمت داده شده، ای نیکو، پاک شدی و بهشت برای تو و برای هر مؤمنی که به این مطلب ایمان دارد. 📖فضائل عترت طاهره، ج۲، ص۶۳۷ 📖بحار الأنوار، ج‏۲۶، ص۱۱۶، ح۲۲ @khamse5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️: 📝 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند ـ جلّ جلاله ـ به دنيا وحى فرمود : آن را كه خدمت تو كند به رنج افكن و آن كس را كه تو را دور افكند خدمت كن. و بنده هرگاه در دل شبِ تار با پروردگار خويش خلوت گزيند و با او به راز و نياز پردازد، خداوند روشنايى را در دل او استوار گرداند، به طورى كه هرگاه بگويد : اى آقاى من! آن ربّ جليل ـ جلّ جلاله ـ ندايش دهد : لبّيك، بنده من! از من بخواه تا عطايت كنم و به من توكّل كن تا كار سازيت كنم آنگاه خداوند ـ جلّ جلاله ـ به فرشتگان گويد: اى فرشتگان من! بنگريد به اين بنده من كه در دل شبِ تار با من خلوت كرده است، در حالى كه هرزگان به كارهاى بيهوده سرگرمند و غافلان خفته اند. گواه باشيد كه من او را آمرزيدم. رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إنّ اللّه َ جلّ جلالُهُ أوحى إلَى الدُّنيا : أتعِبي مَن خَدَمَكِ و اخدُمي مَن رَفَضَكِ ، و إنّ العَبدَ إذا تَخَلّى بسَيِّدِهِ في جَوفِ هذا اللَّيلِ المُظلِمِ و ناجاهُ أثبَتَ اللّه ُ النُّورَ في قَلبِهِ ، فإذا قالَ : يا رَبِّ ! ناداهُ الجَليلُ جلّ جلالُهُ : لَبَّيكَ عَبدي سَلْني اُعطِكَ ، و تَوَكَّلْ علَيَّ أكفِكَ ثُمّ يَقولُ جلّ جلالُهُ للمَلائكَةِ : مَلائكَتي ، انظُروا إلى عَبدي قَد تَخَلّى بِي في جَوفِ هذا اللَّيلِ المُظلِمِ ، و البَطّالونَ لاهُونَ ، و الغافِلونَ يَنامونَ ، اشهَدوا أنّي قَد غَفَرتُ لَهُ . 📚مشكاة الأنوار : 450 / 1509 . ♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️ @khamse5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا