#با_معصومه_علیهاالسلام
#اشعار_معصومی
#1ذیقعده
خانهای که سایهاش موسیابن جعفر میشود
خوشبحال آنکه در این خانه دختر میشود
از زیارت نامهات پیداست بیش از آن، رضا
از مقاماتت بگوید خلق کافر میشود
از سفارشهای آقایم رضا فهمیدهام
خوشبحال هرکه با تو او برادر میشود
باورش سخت است اما باورِ ما هست که..
زائرت با زائرِ زهرا برابر میشود
میشود امابیها هرکه نامش فاطمه است
دختر این خانه هم یک روز مادر میشود
در مقام زائرانت دیدهام این شأن را
هرکه از قم میرود مشهد کبوتر میشود
تکه سنگی بودم و گفتند باید قم روی
سنگ اگر عاشق شود در صحن مرمر میشود
میشود مرمر ولی نه، چند وقتی بگذرد
زیر پای زائران یک تکه گوهر میشود
دانشآموز آمدند و عاقبت مرجع شدند
سنگ هم اینجا بیاید عاقبت زر میشود
هر کویری که تو را فهمید میگردد بهشت
هر بهشتی که به تو دل داد قمصر میشود
گاه در مشهد زمانی قم زمانی شهرری
خوشبحال ما که با تو عمرِ ما سر میشود
#حسن_لطفی
🆔 @khamse5
🔴 تصویری قدیمی از سردرب اتابکی حرم مطهر حضرت معصومه (س) در سال ۱۳۴۸
@khamse5
1_4812854842.mp3
7.41M
🌸 #میلاد_حضرت_معصومه(س)
💐اذن دخول حرم تو یا زینبِ
💐دست عطا و کرم تو با زینبِ
🎙 با نوای حاج محمودکریمی
@khamse5
دانلود pdf + متن تحت وب کتاب📚"هارون امت" = "اثبات افضلیت امیرالمومنین علیه السلام از مدارک معتبر اهل سنت"
https://vesayat.blog.ir/post/403
مطالعه ی آنلاین و دانلود:
https://archive.org/details/haroon-ommat/page/n11/mode/1up
✍️ نویسنده: حسین قربانی دامنابی
✅️ با تقریظ: دکتر جواد ابوالقاسمی
📜تعداد صفحات: ۳۳۲ صفحه.
📖 این کتاب در چند مبحث به اثبات افضلیت امیرالمومنین علیه السلام در شروط خلافت (شجاعت، علم، ایمان، عدالت و محبوبیت) از مدارک معتبر اهل سنت می پردازد.
✅ فصل اول: افضلیت خلیفه
✅ فصل دوم: مقابله با احادیث فضائل علوی و راویانش
✅ فصل سوم: برتری امیرالمومنین علیه السلام
✅ فصل چهارم: ویژگی های امیرالمومنین علیه السلام:
✔️ شجاعت ✔️ علم ✔️ ایمان ✔️ عدالت ✔️ محبوبیت در نزد خدا و رسول (ص)
✅ فصل پنجم: نقد و بررسی روایات افضلیت خلفا
🔍مهم ترین ویژگی های کتاب:
1⃣ جمع آوری نظر همه ی عالمان و محققان سرشناس حدیث اهل سنت و وهابیت درباره ی سند روایات
2⃣ جمع آوری همه ی طرق و اسناد روایات
3⃣ استناد به احکام برنامه معتبر جوامع الکلم
4⃣ سهولت دسترسی به منابع با تفکیک آن ها به چند قسمت برنامه ی الجامع الکبیر، سایت رسمی مکتبه شامله، pdf و متفرقه
و ...
@khamse5
🔶 وضع جهان قبل از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چنین بود👆 700 سال جنگ ویران کننده بین ایران و روم!
دقت کرده اید؟ در پیجهای باستانگرا مخاطب فقط فکر میکند از اول تاریخ فقط اعراب به ایران حمله کردند و ما را به زور مسلمان کردند! و هیچ!
آنها ابدا به شما نمیگویند، روم (اروپای کنونی) هفتصد سال با ایران جنگید... بارها ایران و بارها روم شکست خورد و در آخرین جنگ (خسروپرویز) ایران شکست خورد.
آنها ابدا به شما نمیگویند چرا وقتی از روم یا یونان شکست میخوردیم، بت پرست یا مسیحی نمیشدیم!
آنها ابدا به شما نمیگویند ایرانی وقتی دین منطق مند و اخلاقی اسلام را دید، کم کم و در عرض 400 سال مسلمان شد، نه با زور و شمشیر.ودر میان مذاهب اسلامی،شیعه را انتخاب کرد به اختیار خودش،که هیچ ربطی به دین مهاجمین به ایران نداره که مخالف مذهب اهلبیت بودند
آنها ابدا از جنگهای 700 ساله ایران و روم و یونان به شما نخواهند گفت... چون خودشان از نماینده روم کنونی ( اروپا و آمریکا) مواجب میگیرند...
آنها مخاطب عوام خود را فقط نسبت به اعراب و مسلمانان متنفر میکنند👆
☑️ @khamse5
#با_موسی_بن_جعفر علیهالسلام
#با_معصومه_علیهاالسلام
#توسل_شفاعت
#1ذیقعده
🔷🔶 #شفای_مرد_نصرانی_و_عنایت_حضرت_معصومه_علیهاالسلام
👈🏼👈🏼 مرحوم #محدث_نوری نقل فرمودند که:
«در بغداد مردی نصرانی به نام (یعقوب) مبتلا به مرض استسقاء بود که از معالجه آن نامید شده بودند و به طوری بدنش ضعیف شده بود که توان راه رفتن نداشت.
▫️او می گوید: مکرر از خدا مرگم را خواسته بودم تا آنکه در سال (۱۲۸۰ هـ.ق) در عالم خواب سید جلیل القدر نورانی را دیدم که کنار تختم ایستاده، و به من گفت: اگر شفا میخواهی باید به زیارت کاظمین بیایی.
▫️از خواب بیدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. مادرم که مسیحی بود گفت: این خواب شیطانی است.
دو مرتبه خوابم برد. این مرتبه زنی را در خواب دیدم باچادر و روپوش که به من گفت: برخیز که صبح شد آیا پدرم با شما شرط نکرد که او را زیارت کنی و تو را شفا بخشد؟
گفتم پدر شما کیست؟
گفت: موسی بن جعفر.
گفتم شما کیستی؟ فرمود: من معصومه خواهر رضا (علیهمالسلام) هستم.
▫️ از خواب بیدار شدم و متحیر بودم که به کجا بروم؛ به ذهنم آمد که به خدمت #سید_راضی_بغدادی بروم.
به بغدادی رفتم تا به در خانه او رسیدم، در زدم صدا آمد کیستی؟
گفتم: در را بازکن.
همین که سید صدایم را شنید به دخترش گفت: در را باز کن که یک نفر نصرانی است آمده مسلمان شود.
▫️وقتی بر او وارد شدم گفتم: از کجا دانستید که من چنین قصدی دارم؟
فرمود: جدم در خواب مرا از قضیه خبر داد.
او مرا به کاظمین نزد #شیخ_عبدالحسین_تهرانی برد؛ داستان خود را برایش گفتم، دستور داد مرا به حرم مطهر حضرت کاظم علیهالسلام بردند و مرا دور ضریح طواف دادند عنایتی نشد.
▫️از حرم بیرون آمدم احساس تشنگی کردم؛ آب آشامیدم، حالم منقلب شد و روی زمین افتادم، گویا کوهی بر پشتم بود و از سنگینی آن راحت شدم. ورم بدنم از بین رفت و زردی صورتم به سرخی مبدل شد و دیگر اثری از آن مرض ندیدم.
▫️خدمت شیخ بزرگوار رفتم و به دست ایشان مسلمان شدم..
📚 #دارالسلام، مرحوم میرزای نوری، ج۲، ص۱۶۹
🆔 @khamse5
داستانی از عاقبت بخیری
خدا مرحوم علّامه دوانی را رحمت کند. ایشان میفرمودند: در سفر اوّلی که به نجف اشرف رفتم و میخواستم دیگر در آنجا مستقر شوم، یک پیرزن اصفهانی در کاروانمان بود. دیدم این پیرزن اصفهانی بقچهای دارد، ظهرها باز میکند و از آن بقچه، یک مقدار نان خشک روستایی را که داشت، خیلی با لذّت میخورد و شبها هم همینطور بود. مدام هم میپرسید: إنشاءالله چه زمانی میرسیم؟
علّامه دوانی میگوید: من یک جوان بودم، رفتم، گفتم: مادر! شما خیلی شاداب هستید، چطور است؟ فرمود: چرا شاداب نباشم، وقتی میدانم که میخواهم محضر اباعبدالله(ع) بروم. عمری است عشق کربلا دارم - در زمان طاغوت، سالها قبل از اینکه راه کربلا را ببندند، یک ماهه به زیارت میرفتند. این قضیه مال بیش از شصت سال پیش است که علّامه دوانی بیان میفرمایند -
بعد به آن پیرزن گفتم: دیگران هم چیزهایی دارند، میخواهی یک مقداری از آنها بگیری؟ گفت: من یاد گرفتم آنچه را که در سفرهام هست، ببینم و به سفره دیگران نگاه نکنم. برای همین از آنچه که در سفرهام هست، میخورم و لذّت میبرم و این برای من گوشت میشود، امّا اگر بخواهم به سفره دیگران نگاه کنم، آن موقع از خوردنم لذّت نمیبرم. وقتی هم لذّت نبرم، گوشت به بدنم نمیشود و قوّت ندارم حرم آقایم اباعبدالله(ع) بروم.
علّامه دوانی میگوید: این پیرزن اصفهانی مثل یک عالم دانشمند صحبت کرد و اوج معرفت را داشت. لذا من اوّلین درسم را قبل از رسیدن به نجف اشرف از این پیرزن یاد گرفتم. آن هم یک پیرزن به ظاهر بیسواد که میگفت: من این پولهایی هم که به دست آوردم، از نخریسی خودم به دست آوردم و برای زیارت اباعبدالله کنار گذاشتم.
لذا اگر در وجود کسی، ریشه طمع خشکیده شد، آنوقت اینطور جلو میرود. ببینید آن پیرزن یک جوابی به علامه دوانی میدهدکه ایشان میفرماید: من اوّلین درسم را قبل از ورود به نجف اشرف، از این پیرزن بیسواد اصفهانی گرفتم.
بعد هم میگوید که به او گفتم: مادر! اینها را که میگویید درست کردید و در میان چارقد خود گذاشتید، دزد نمیزند؟ گفت: به چیزی که برای امام حسین باشد، دزد نمی-زند.
بعد از او پرسیدم: مادر، برای چه مدّت، پول دارید؟ گفت: من به اندازه یک ماه و نیم دارم.
گفتم: بعدش چه؟ باید برگردید؟ گفت: نه، اوّل به زیارت اباعبدالله(ع) میروم ، بعد ده روز میروم همه جا را زیارت میکنم و بعد دوباره محضر ابیعبدالله(ع) میآیم و همانجا می-میرم. به بچّههایم هم گفتم.
ایشان میگوید: خیلی برایم جالب بود، دنبال و به تعبیر امروزیها رصد کردم و بعد از یک ماه و نیم از کاروانیان خودمان سؤال کردم و گفتند: بله، فلان خانم، شب جمعه، در نیمه شب کنار مرقد اباعبدالله(ع) در حال نماز شب خواندن، جان داد.
ببیند کسی که حرّ میشود، از دنیا آزاد میشود و حرص نمیزند، ولو به ظاهر بیسواد است، امّا دنیای معرفت میشود. حتّی میداند که دیگر برنمیگردد و محضر ابیعبدالله(ع) دفن میشود. همه هم به خاطر این است که حرص ندارد.
وقتی ایشان تعریف میکرد، گریه میکرد و اشک میریخت. فرمودند: من محضر آیتالله العظمی خویی رفتم و جریان را به ایشان گفتم. ایشان فرمودند: به یقین خود ابیعبدالله(ع) او را دعوت کرده و به یقین الآن هم در محضر خود ابی عبدالله(ع) هست؛ چون به دنیا دلبسته نبود، حرص نمیزد و به قدر اینکه زندگیاش بگذرد، کفایت کرده و قناعت داشت.
آن وقت مگر میشود که چنین کسی، کافر شود؟ در وجود چنین کسی، فقط ایمان است، آن هم چه ایمانی؟ ایمانی که میداند دیگر برنمیگردد! کدامیک از من و شما میتوانیم به جرأت بگوییم که من به فلانجا میروم و دیگر برنمیگردم؟! حال ایمان او را ببینید که تا کجا رشد کرده که میفهمد و همه چیز را درک میکند!
@khamse5
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استدلال زیبای این خانم کوچولو برای حجاب🌸🌸
الله یحفظک💐💐
@khamse5