🗓 #تـقـویـمشـیـعــه ↯
بعد از کـ🚩ــربلا چه گذشت 🔟
بعد از مراسم عزاداری امام سجاد علیهالسلام
و اهل بیت اباعبدالله نزدیک مدینه رسیدند
امام فرمود خیمهها را سرپا کنند و زنان
و اهل بیت وارد شدند
سپس به بشیر فرمود:
وارد مدینه شو و مردم را از شهادت
اباعبدالله علیهالسلام و آمدن ما با خبر کن
بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به
مسجد رفت سپس صدایش به گریه بلند شد
و اشعاری سرود و گفت:
من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم
علی ابن حسین با عمهها و خواهرانش
بیرون دروازه مدینهاند و مرا فرستاده
تا مکانش را به شما معرفی کنم
مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند
زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد
همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد
و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد
وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند
امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود
و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را
پاک میکرد
مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون
بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند
امام روی صندلی نشست و سپس با دست
اشاره کرد که مردم ساکت شوند
سپس ضمن ایراد خطبه فرمود:
خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را
با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض
امتحان و آزمایش قرار داد
حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند
و زنان و کودکانش را اسیر کردند
و سر بریدهاش را شهر به شهر گرداندند
این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد
مردم! ما از شهر خود رانده شدیم و در
بیابانها سرگردان شدیم بدون آنکه جرمی
مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام
پدید آورده باشیم
چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهندهای
بود که به ما رسید و ما به حساب خدا
میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده
⬅️ ورود اهل بیت به مسجد رسول الله
اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از
رفتن به خانههایشان به کنار قبر مطهر
رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را
به رسول خدا بدهند و شکایت کنند
چه گفتگوهایی بود و چه درد و دلهایی
کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است
و مختصراً آورده میشود:
زینب سلام الله علیها دستها را دو طرف
درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد
و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین
را آوردهام
سکینه با صدای بلند فریاد کشید:
ای جد گرامی از آنچه بر ما گذشته است
پیش تو شکایت آوردهام
به خدا قسم سنگدل تر از یزید ندیدم
و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم
با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم
حسین میزد و میگفت:
حسین چوبها را چگونه میبینی!؟
https://eitaa.com/khandani
✍ منابع:
↲لهوف، صفحه ۱۹۷
↲بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۱۴۷
↲نفس المهموم، صفحه ۴۶۹
↲حیات الحسین، جلد۳،