فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه جالب آیتالله مجتهدی
💠 به شاگرد خود درباره #همسرداری
🔴 پیشنهاد دانلود
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🌸مراسم جشن عروسی اکبر به نوع خودش خیلی خاص بود. چون بعضی اطرافیان انتظار داشتند او هم مثل بقیه بچه های فامیل عروسی بگیرد، اما اکبر برایش فقط این مهم بود که عروسیش مورد نظر عنایت امام زمان (عج) باشد👌. یک عروسی بدون گناه! که البته به همه هم خیلی خوش گذشت. هنگام نماز هم خودش مثل بقیه کت دامادیش را روی دوشش انداخت و وضو گرفت و برای نماز جماعت به نمازخانه رفت.🚶🚶
یک بار بعد از شهادتش خواب دیدم در هیات هستیم و صحبت می کنیم. از اکبر پرسیدم: «چی آن طرف به درد می خوره⁉️ » گفت: «قرآن خیلی این طرف به درد می خور. » اکبر خودش قاری قرآن بود و هر چه به شهادتش نزدیک تر می شد انسش با قرآن بیشتر می شد. شب های آخر هر وقت بیکار بودیم، اکبر به سراغ قرآن جیبی اش می رفت.🌱 پرسیدم: «آن لحظه آخر که شهید شدی چی شد؟ » گفت: آن لحظه آخر شیطان می خواست من را نسبت به بهشت ناامید کند😞
شهید مدافع حرم اڪبرشهریاری🌹
#سالروز_شهادت🕊
@Modafeaneharaam
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 ایده بسیار جذاب استاد رائفی پور برای صداوسیما در جهت تولید آهنگ برای اعضاء خانواده
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
میخوای این👆پادری و برای عيدت درست کنی🚴♂️🚴♂️
💘خیلی راحته درست کردنش🤩🤩
💘جون میده برای رو کم کنی جاریییی😂😂
💘نذارکسی بفهمه عضو شدی👇
اومدی کانال پادری سرچ کن👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
#داستان_واقعی
📛زنده شدن مفسر بزرگ قرآن داخل قبر
#بخش1
✅ قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد. جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردندو داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندي وارد قبر شد. جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.
پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود; پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچ كس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيلهايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي خواندند و بعد از آنجامي رفتند.
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي داد. ناله اي كرد. دست راستش زيربدنش مانده بود. دست چپش را بالا برد. نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد. با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد. كم كم چشمش به تاريكي عادت مي كرد. بدنش در پارچه اي سفيد رنگ پوشيده بود.
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي كرد. آخرين بار حالش هنگام تدريس به هم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود. اينجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه اش را مي شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي خواست امتحانش كند؟
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد رضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشت. سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و باد! شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود; سادات آل زباره او را به سبزوار دعوت كردند. آنها با او نسبت فاميلي داشتند. دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد وسرانجام هم زنده به گور شد! چشمانش را باز كرد. چه سرنوشت شومي برايش ورق خورده بود. ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت. نفس كشيدن برايش مشكل شده بود. هر بارهواي داخل گور را به درون ريه هايش مي كشيد; سوزش كشنده اي تمام قفسه سينه اش رافرا مي گرفت. آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود. در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاد. از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل زباره نيزانجام چنين كاري را از او خواستار شده بود. هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند; كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجود خدارا در نزديكي خودش احساس مي كرد. مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديك تر است؟ به آرامي با خودش زمزمه كرد:
خدايا اگر نجات پيدا كنم; تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت. مرا از اين تنگنانجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.
شيخ طبرسي در حال خفه شدن بود.
پنجه هايش را در پارچه كفن فرو برد و غلت خورد. صورتش متورم شده بود.
ت كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ شد. بيلي در دست داشت. به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.
بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت. قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نمي رسيد. پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد. وقتي به سنگهاي لحد رسيد; يكي از آنها را برداشت.
صورت شيخ طبرسي نمايان شد.
نسيم خنكي گونه هاي شيخ را نوازش داد. چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده مي خواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.
صبر كن جوان! نترس من روح نيستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده ام مرا به خاك سپردند. داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....
منبع👈شیعه نیوزگزارش 598 به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،
❌❌ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قسم به خون سلیمانی...
🔻نماهنگ زیبای گروه انصارالله برای حاج قاسم
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
هدایت شده از اخبار داغ سلبریتی ها
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با توجه به ایام شهادت سپهبد قاسم سلیمانی ، گروه سازنده #نبرد_خلیج_فارس2 قصد دارند تا سریالی با عنوان "برای قاسم" را در ٣ قسمت تولید نمایند.
✅ موضوع سریال در زمان پس از #ظهور اتفاق مي افتد و داستان آن در مورد #دختري است که با استفاده از تکنولوژی آن زمان، به سمت منطقه اي كه محل نبرد نهايي #سپاهيان_اسلام و #سفياني در گذشته بوده سفر نمايد و نتیجه این سفر را برای تحقیقات پایان نامه اش استفاده کند. اما تا پایش را به گذشته میگذارد...
" لازم به ذکر هست که داستان فيلم با به تصوير كشيدن شهادت سپهبد سليماني،به اوج مي رسد."
🔴 #مهم :
اولين قسمت اين سریال، قرار است اواخر بهمن ماه منتشر شود. فلذا به رسم تشكر ، نام عزيزاني كه با حمايت مالي خود از ساخت اين اثر حمايت مي كنند، در قسمت " با تشكر" تيتراژ فيلم ثبت خواهند شد.
☑️ جهت حمایت مالی میتوانید از لینک زیر استفاده نمایید : 👇
www.kosar3d.ir/fa/donate
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
@BaSELEBRTY
25.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺
#کلیـــپ
🔷 آخرین شبی که اومد جلسه و ذکر گفت
بین فاطمیه اول و دوم بود که اون نوحه ماندگار حسین آقام همه میرن تو میمونی برام رو ذکرش رو گفت ..
بعد از جلسه اومد تو اتاق با پسرش علی بود، گفت دارم میرم منطقه حلال کن😔
تو سه شب فاطمیه دوم نیستم
گفتم چند روز عقب بنداز که به جلسه برسی، حیفه
گفت نه حتما باید برم
رفت و دیگه من ندیدمش تا این شب جمعه که تابوتش اومد تو هیئت..😭😭
🔹خوش به حالت رفیق...
دلم برا ذکر حسینت تنگ میشه دیگه کسی مثل تو ذکر نمیگه
◾️ #شهید_امید_اکبری در کنار منبر مشغول ذکر اهلبیت(ع)
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔 @Be_Sooye_Zohoor
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
Mehdi-Rasooli - roye labha.mp3
2.5M
#مـــــداحے
#مهدی_رسولے
#فاطمیـــــہ
#روی_لبهام....
@Fadaiian_zeyinab
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🔹نفس بده تا #برایت
🔸نفس نفس بزنم😌
🔹نفس به جز #تو
🔸نخواهم✘ براے کس بزنم
🔹مرا اسیر خود💞 کرده اے
🔸 #آقا دعایی کن
🔹که #آخرین نفسم را
🔸در رکابت بزنم✊
#اللّهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّڪَ_الفَرَج🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم! کجایی؟... مداح میثم مطیعی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆