eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.1هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
25.5هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی عذاب وجدان درس نخوندن رو داری ولی بازم درس نمیخونی :) شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بچگی دخترا متخصص ارایشن🤦‍♀😂 داره ب مامانش مشاوره میده😁 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
❖ نامه واقعی به خدا این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بچه‌هاتون اسباب‌بازی نخرید. چرا؟ به این دلیل.☝️😂 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی قدیمی خنده‌دار رائفی‌پور با طرفداران دیروز روحانی و منتقدان امروز نظام + تا ۱۴۰۰ با روحانی ✌️😁 نوش جان اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوتی های رستورانی😬😬😬😬😂😂 اخبار داغ سلبریتی ها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یجو عکس بیگیر آقا رائفی پورم بیوفته 😁 🔻شوخی مجری استدآپ (رضا احسان پور) با استاد رائفی پور 😂😂😂 خاطره شم خیلی خووووبه😁😁 ✅از دست ندید ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
سلامـ میخواستم این عنایت شهیدرو که مادربزرگم تعریف ک ده بگم براتون پدربزرگ من تو دوران جنگ شهید شدن مادربزرگم اونموقع حدودا بیست و سه چهار ساله بودن با ۴ تا بچه قد و نیم قد که بزرگترینش ۷ ساله بود اونا تو یه خونه ای مستاجری دوطبقه با صاحبخونه زندگی میکردن که صاحبخونه یه پسر داشتن که به طور ناگهانی فلج شده زود و دکترا ازش قطع امید کرده بودن و گفته بودن تا چند وقت دیگه میمیره یه روز صاحبخونه میاد به مامان بزرگم میگه اگه میشه خونه رو خالی کنید پسرم تا چند وقت دیگه میمیره میخوام عزاشو تو خونه خودمون بگیرم بعد مادربزرگم یه بچه هاشو ور میداره میره روستا به عموی مامانم بگه براشون یه خونه دیگه بگیره بعد چند روز برمیگردن خونه تا وسایلو برای اثاث کشی جمع کنن که میبینن زن صاحبخونه فرشا و پرده ها و پتو هارو شسته خونه رو براشون رنگ کرده میگه تا هر وقت دلتون میخواد بمونید بمونید تو خونه بعد که جویا میشن قضیه چی بوده خانم صاحبخونه میگه پسرم (همون که فلج شده بود) گفته یه شب خواب دیدم که در میزنن و هیچ کس به جز من خونه نیست از پنجره کنار تختم سرک کشیدم دیدم یه آقایی با لباس جنگی و چفیه دور گردنش پشت دره از همونجا گفتم کیه گفت من بابای یزدانم (دایی بزرگ من) بیا درو باز کن منم گفتم نمیتونم گفت بیا میتونی گفتم آقا من فلج شده نمیتونم گفته من برات شفا آوردم به شرطی که بذارید تا سال دیگه اینموقع زن و بچه هام مستاجرتون باشن و کرایه رو زیاد نکنید و بعد از خواب پریده بود دید میتونه راه بره رفته بود پیش مامانش مامانش هم که پسرشو رو پای خودش دیده بود غش کرده بود بعد که به هوش اومده بود رفته بود خونه مادربزرگم رو از نو تمیز کرده بودن شهید کاکاعلی شعبانی از استان کرمانشاه اون آقا پسر هم بعدا اومدن قم و طلبه شدن و الان یه دختر کوچولو دارن
با عرض سلام و احترام . بنده نیز خاطره ای میخواستم از شهید ابراهیم هادی بازگو داشته باشم .محل کارم رئیسم تصمیم برجابجایی پرنسل گرفته بود در ابتدا فکرم نسبت بخودم رفت ولی وقتی متوجه شدم همکارم بجای من قراره جابجا بشن متوسل به شهید ابراهیم هادی شدم چون میدونستم امکان نداشت که رئیسم از تصمیمشون برگردن که با عنایت شهید ایشون سرجای قبلیشون باقی موندن ابتدا خیلی خوشحال شدم ولی در نهایت من جابجا شدم البته با موقعیت بهتر با وجود اینکه نمیخواستم . فقط نمیدونم چرا توسل بابت ازدواج بشهدا سخت جواب داده میشه انشاله که مشکل همه جوونا حل بشه . التماس دعا .
26.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیه‌های شاد آیت‌الله مهدوی کنی😁 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 @menbare_shad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مزاح حجت‌الاسلام ماندگاری با روزه شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 @menbare_shad
💧وضو بر نام علی(ع) ✍نقل است که در هندوستان کسی را گرفته بودند و می زدند و او هیچ اعتراضی نمی کرد و آخ هم نمی گفت. بعد آزادش نمودند. شخصی از او سؤال کرد: چرا اعتراض نمی کردی و آخ هم نمی گفتی؟ گفت: من باید کتک می خوردم. پرسید: چرا؟ گفت: برای این که هرکس بخواهد نام بت بزرگ را ببرد، باید یک سال حرف دنیا نزند و من امروز بی اختیار نام او را بردم. چون مستحق کتک خوردن بودم، نه اعتراضی کردم و نه آخ گفتم. مرحوم حاج شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی(ره) نقل می کند: مرحوم پدرم - رحمةالله علیه - نقل نمودند: در اصفهان شخصی بود به نام درویش کافی از اهل الله و بزرگان اهل دل. شب در خانقاه او را از خانقاه بیرون کرد و مطرودش نمود. گفت به نام حضرت بی احترامی نمودی، ریرا به خاطر یک کبریت نام حضرت را بردی. اگر قرار باشد برای بردن نام بت بزرگ یک سال نباید حرف دنیا زده شود با بتوان نام او را ببرند، ولی خدا امیرالمؤمنین(ع) که آیه بزرگ خداوند است، که فرمود علیه الاسلام: مالله نبأ اعظم منی و ما لله ایة اکبر منی یعنی: نیست از برای خدا خبری بزرگ تر از من، و نیست از برای خدا آیتی بزرگ تر از من، چگونه باید اسم او را برد. در حدیث است که هر روز پیغمبر خدا(ص) تشریف می آوردند در خانه علی(ع) و حضرتش را به اسم صدا می فرمودند. یک روز تشریف آوردند و حضرت را به کنیه صدا فرمودند: یا اباالحسن! حضرت امیر(ع) علتش را پرسیدند، فرمودند: امروز وضو نداشتم، نخواستم نام تو را بدون وضو ببرم. در جایی که رسول خدا(ص) چنین فرمودند، تکلیف سایر مردم روشن است. 📚نشان از بی نشان ها، ص 165 و 166.   شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆