eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.8هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
24هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
مردی که یک ملت بود.mp3
9.22M
💌 نسلی در حال بلوغ است؛ که آرمانهای ها را بزودی، تحقق خواهد بخشید! نسلی در حال صف‌کِشی است؛ که اولین فتوحاتش، خواهد بود! شهادت این ، نخِ تسبیحی است که در حال جمع کردنِ صفوف تمام جبهه‌ی حق، از سراسر دنیاست! چشمانمان را برای دیدن حوادث آخرالزمانی باز کنیم💪. @ostad_shojae
خدارو شکر از ما بیکار تر هم هست🤦‍♀☺️☺️ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استاد 📝 «آیا خانه های مدینه دَر داشتند؟!» 🔸 پاسخ به شبهه برخی که می گویند: خانه های مدینه و خانه حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین(ع) دَر نداشت. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 استوری | ۲ روز مانده... پیکر ارباً ارباً @Modafeaneharaam ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
💎ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ ،ﺑﻬﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ . ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ . ﺩﺭ ﺍﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﺍﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺦ ! ﻧﺦ ﺍﺧﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﺎﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﺮﺱ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻣﺪﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩﺍﺳﺖ ﺍﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ . ﺑﻮﺳﯿﺪﻣﺵ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ .. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
یاد بگیریم از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است... یاد بگیریم از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب میتواند ببیند ... یاد بگیریم اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته تر بفشاریم، شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد ... یاد بگیریم اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهاییمان به جا آوریم نه وصف خنده اش را درجمع ... شاید کسی در حسرتش روزها را میگذراند... یاد بگیریم آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد که فقط خدا میداند. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی ضیا در جواب مهمان برنامه : من با خواهر زادم کاشونی صحبت میکنم٬ خواهرم ناراحت میشه . 💚 @AliZiya_64 💚 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
سوتی ازدواج☺️ من تازه ازدواج كرده بودم و همسرم يزديه و ي رسمي ك دارن ميخوان بگن خداحفظتون كنه ميگن خداحافظ شما ي روز ك عموشون رفته بودن بيمارستان من تماس گرفتم احوالشون و بپرسم بعد مكالمه ي بين من و عمو... من:سلام عموجان خوبين؟من هانيم زن ابوالفضل 😊😊 عمو:به به سلام عروس خانم خوبين؟؟خداحافظ شما باشه 🙌🏻🙏🏻 من:خداحافظ👋🏼👋🏼 من قطع كردم😐😐 اول تمام خونه تو هنگ بودن تا همسرم زنگ زد مرده بودن از خنده و خونه ي ما وقتي فهميدن رفتن رو هوا خلاصه همون ماه اول ابروم پيش فاميل شوهر رفت😁😢 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
جلسه ای بود كه احمد كاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم كه شهید كاظمی گفت گرسنه ام چرا غذا نمی دهند، جلسه هم خیلی مهم بود، وقتی برای غذا رفتیم یك سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سال های ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد كاظمی كه از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود نشست و ظرفی كشید جلو، چند تكه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم این همه غذا هست چرا نمی خوری، احمد آقا گفت نه ما به این سفره ها عادت می كنیم بهتر است از خودمان مراقبت كنیم و از این تشریفات خالی باشیم. آن زمان بچه ها خودشان را حفظ می كردند. این طرف تر آمدم. آقا رحیم را دیدم كه ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نكرده، گفت دل درد داشتم نان خوردم و سیر شدم. بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی گفت یاد بچه های خودمان در جنگ كه می افتم شرفم اجازه نمی دهد. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی پسربچه 4 ساله خطاب به ترامپ 😍 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
🔹چگونه جلسه خواستگاری خوبی داشته باشیم 🔹فرآیند خواستگاری صحیح؟ 🔹سوالات خواستگاری (۷۰ سوال کلیدی) ✅مخاطبین محترم جهت دریافت فایل PDF با ادمین دوم کانال موسسه ققنوس ارتباط بگیرید.🙏🙏 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
به‌حاج قاسم گفتم مرا با خودت به سوریه ببر عباس افزون که یکی از فرزندانش را پس از انقلاب شهید انقلاب کرده است، در طول جبهه چشمانش در حمله شیمیایی حلبچه دچار آسیب شد و یک ترکش هم یادگاری دارد. او می‌گوید: حاج‌قاسم در طول دوران جنگ هم همیشه جلوتر از نیروهایش بود وقتی به همرزمان می‌گفتیم چرا؟ می‌گفتند اگر ایشان نیاید که قدرت پیدا می‌کند، برود اگر او جلو نباشد که شما جرأت نمی‌کنی بروی فرمانده لشکر اصلا استراحت نداشت، رزمندگان می‌گفتند خداوند خودش همه برنامه‌ها را برای فرمانده منظم می‌کند ایشان هیچ وقت خستگی نداشت. همرزم حاج‌قاسم از سال‌های بعد از جنگ هم گفت، اینکه هر وقت حاج‌قاسم کرمان می‌آمد بخصوص در ایام فاطمیه در بیت‌الزهراء به دیدنش می‌رفتم، به من می‌گفت، آقای افزون تو نیروی امام زمانی چند سری احوالم را پرسید گفتم خوبم. حتی به سردار گفتم، من را ببر با خودت به سوریه ببر که حاجی گفت، تو سنت بالا هست وقتی بیای آنجا دشمن می‌گوید این‌ها نیرو نداشتند که این پیرمرد رو با خودشون آوردند. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از الان معلومه که این کاره است😍 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
راجب مسائل و اختلافات با سوالات بسیاری داشتم. به دنبال یه کانال آموزشی قوی بودم که تمام آموزش های لازم راجب ، و را داشته باشه. این کانال را به توصیه دوستانم پیدا کردم. به شما هم معرفی میکنم. حتی میتونید وقت مشاوره بگیرید. موفق باشید 🙏 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
💎هیچ وقت یک "تشکر" خشک و خالی تحویل شنونده ات نده. همیشه آن را تبدیل کن به " ممنونم به خاطر..." آدم ها اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنون" استفاده می کنند که دیگر حتی به زحمت آن را می شنوی. وقتی که روزنامه ی صبح را می خریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به فروشنده که بقیه ی پولمان را پس می دهد، می گوییم. آیا این همان "ممنونی" است که به عزیزی می گویی که شام خوشمزه ای برایت پخته است؟ پس در موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، دلیل تشکرت را هم ذکر کن. - ممنونم که صبر کردی👌 - ممنونم که انقدر مهربونی👌 - ممنونم که منو تنها نذاشتی👌 - ممنونم که به فکر زندگیمون هستی👌 - ممنونم به خاطر اینکه اومدی👌 - ممنونم که درک میکنی👌 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✨همسرم با معرفت، خوش اخلاق، خانواده دوست و اهل احترام به بزرگترها بود، خدمت خلق و گره گشايي از مشكلات آنان از ويژگي بارز روح الله بود. ✨اگر براي گره گشايي از مشكل ديگران، دست به كار مي شد تا آن را به سرانجام نمي رساند، دست بردار نبود. ✨زادگاه من، يزد و زادگاه همسرم اصفهان است، در يك روز در مسير يزد به اصفهان، متوجه خودرويي شديم كه نياز به كمك داشت، روح الله توقف كرد و پس از گفت و گو با راننده متوجه شد كه نياز به لاستيك زاپاس دارد و او زاپاس خودرو خودمان را به راننده داد تا به مقصد برسد. ✍روایتی از همسر شهید @Modafeaneharaam
mahdimokhtari-@yaa_hossein.mp3
3.07M
🎧 اهل گناه کبیره که نباشم 🎤 📀 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌═ೋ❅🖤❅ೋ═ @hale_hoseyni ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌═ೋ❅🖤❅ೋ
narimanpanahi-@yaa_hossein.mp3
9.49M
🎧 دلم برای کربلات پرمیزنه... 🎤 📀 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌═ೋ❅🖤❅ೋ═ @hale_hoseyni ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌═ೋ❅🖤❅ೋ
♦️الگوی من برای تمام مراحل زندگی‌ام حاج قاسم است امید زندگانی: 🔹افرادی ممکن است این عزیزان را نپسندند اما می‌گویم باید به شخصیت انسانی آن‌ها نگاه کنیم 🔹زمانی که ما در خانه نشسته بودیم آنها می‌جنگیدند برای آنکه دشمنان به مرزهای ما نزدیک نشوند 🔹اگر بخواهم الگویی برای تمام مراحل زندگی‌ام انتخاب کنم چه کسی بهتر از حاج قاسم سلیمانی؟ بروم سراغ کسانی که لباس انسانیت به تن دارند و پولشویی می‌کنند؟ اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
🔻 نخستین‌بار؛ تصویری از دیدار خصوصی خانواده سردار قاسم سلیمانی با رهبر ایران در سال ۹۳، در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله منتشر شد ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
اسماعیل دانش پژوه از کارکنان باسابقه این سازمان با 25 سال سابقه فعالیت در بهشت زهرا خاطره ای عجیب نقل می کند. او می گوید: اطلاع دادند در یک آرامگاه خانوادگی پسری جنازه پدرش را از قبر خارج کرده است. به سرعت به محل رفته و متوجه شدیم مرده ای که هنوز چهل روز از فوتش نگذشته بود، توسط پسرش به بیرون قبر منتقل شده و می خواسته او را دوباره دفن کند. وقتی از آن پسر علت این کار را پرسیدیم گفت خواب دیده پدرش زنده است و می خواسته با این کار مطمئن شود. البته دروغ می گفت چون ماموران انتظامات پس از انجام تحقیقات منوجه شدند این پیرمرد مریض بوده و همه اقوامش بجز این پسر خارج از کشور بوده اند. برای همین وقتی او می میرد پسرش برای تغییر اسناد مالکیت اموال آمده تا انگشت سبابه پدرش را که هنوز آثار خطوط روی پوستش تغییر نکرده بود، با استامپ روی اسناد واگذاری بزند. ما این پسر را به مقامات قضایی تحویل دادیم اما همیشه به این فکر می کنم که چطور یک انسان می تواند با پدرش چنین کاری کند. 🆔 @hekayatnameh ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
غصّه هایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد! انگار فقط قصّه است و بس شاد زندگی کنید قدر لحظه ها را بدانيد! زمانی می رسد که دیگر شما نمی توانید بگویید جبران می کنم سلام صبح جمعه تون بخیر🌺 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
✍توییت در سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی 💢تمدن غرب باخلق قهرمانان پوشالی بدنبال ارائه الگوی اجتماعی است،تمدن مهدوی قهرمانی آخرالزمانی و واقعی دارد اوبازخواهدگشت Western civilization present to introduce a social model by creating fake heroes,but Mahdavi civilization has an apocalyptic and real hero. he'll be back 🌐لینک توییت ✅گاه‌نوشت ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
خاطره دکتر محمدترکمن از روزی که سردار سلیمانی صاحب نوه های دوقلو شد😍🌸 «چند سال قبل سردار سلیمانی صاحب نوه های دوقلو شدند. نوزادان در بیمارستانی که من یکی از پزشکان اطفالش بودم، زودتر از موعد به دنیا آمدند. نارس بودند و وزن بسیار کمی داشتند. باید مدتی بستری میشدند😢. این افتخار نصیب من شد که پزشک نوزادان شوم. این چند روز کافی بود برای گذراندن یک ترم فشرده اخلاق در کلاس درس سردار 🌹 راستش تا آن زمان فقط از رشادت سردار و دلاوری های او در جنگ با داعش شنیده بودم، نامش برایم تداعی کننده حس خوب امنیت بود اما دومین چهره نظامی ایران با انسان دوستی و معرفت و تواضعش چهره ای ماندگار را در ذهن من و پرستاران بیمارستان تصویر کرد؛ نمادی از یک انسان واقعی.» 👌 نوه های حاج قاسم سلیمانی به دلیل شرایط خاص باید مدت کوتاهی در بخش ایزوله بیمارستان بستری میشدند اما اتاق ایزوله خالی نداشتیم. با مادر یکی از نوزادانی که شرایط فرزندش بحرانی نبود، صحبت کردم و گفتم تا سه ساعت دیگر یکی از اتاق ها خالی میشود. با صدای آرام گفتم نوه های سردار سلیمانی در بیمارستان ما هستند🤭 و اتاق ایزوله خالی برای بستری کردنشان نداریم، وضعیت فرزند شما هم که رو به بهبود است. اگر موافق باشید بچه ها را در این اتاق ایزوله بستری کنیم. مادر کودک تا اسم سردار سلیمانی را شنید از جا پرید و گفت چرا که نه😍!‌ سراسیمه خودش را به راهروی اصلی بیمارستان رساند که سردار را ببیند و در حال حرکت گفت: عمری که حاج قاسم سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران میشود. این کمترین و بی مقدار ترین کار است.»😔 اتاق را خالی کردیم و به سردار گفتم همین حالا نوزادان را بستری می کنیم. ایشان تا ماجرا را شنید گفت: دست نگه دارید. چرا این کار را کردید😳 یک نوزاد بیمار را از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوه های من را بستری کنید⁉️ هیچ تفاوتی بین بچه های من و دیگران نیست☝️ لطفا آن نوزاد را به اتاق ایزوله برگردانید ما هم صبر می کنیم تا اتاق خالی شود، مثل بقیه بیماران❗️ گفتم: سردار! مادر آن بچه تا شنید میخواهیم نوه های شما را بستری کنند، خودش اصرار به خالی کردن اتاق ایزوله داشت❗️اما ایشان گفتند نه آقای دکتر! کاری که گفتم را انجام دهید. بچه را به اتاق برگردانید.☝️ کاری که سردار گفت را انجام دادم. خانواده دومین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان مثل بقیه مردم منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود و این درس بزرگی بود برای من👌 البته تماشای این حجم از تواضع و فروتنی به ماجرای بستری ختم نشد. در این چند روز که سردار در بیمارستان بودند کلاس درس معرفت حاج قاسم برقرار بود. روز دوم، سردار برای ملاقات فرزندشان و دیدن دوقلوها به بیمارستان آمدند🚶 نمیدانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم میکردند⁉️ هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. پرستارها خوشحال بودند از دیدن سردار ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی حاج قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند☺️. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود❗️. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شماهم در عکس یادگاری ما باشید🌹 حال بچه ها خوب شد و از بیمارستان مرخص شدند اما من توفیق پیدا کردم که یک بار دیگر در مطب، پذیرای سردار باشم خانواده دوستی حاج قاسم برای من خیلی جالب بود. با مشغله فراوانی که داشتند و مسئولیت های مهم و سنگینشان، برای اطمینان از سلامت نوه ها چند بار به بیمارستان آمدند❗️ و وقتی هم که بچه ها از بیمارستان مرخص شدند، همراه دوقلوه ها به مطب آمدند. آن روز مطب خیلی شلوغ بود، شلوغ تر از همیشه. بعد از ورود سردار به مطب، منشی من را خبردار کرد و از اتاق بیرون آمدم. سلام و احوالپرسی و راهنمایی شان کردم به داخل اتاق؛ ایشان یکی از نوه ها را درآغوش گرفته بودند و بفرمای من را قبول نکردند❗️و گفتند: به خانم منشی سپردم اسم ما را در نوبت ویزیت بگذارد. منتظر می‌مانیم☝️ تا نوبتمان بشود. من شرمنده شدم و حرفی برای گفتن باقی نماند. سردار مثل بقیه بیماران در مطب نشستند تا نوبتشان شود. دوقلوها را ویزیت کردم و لحظه آخر اجازه خواستم عکس یادگاری با ایشان داشته باشم.📸 روزی من از آخرین دیدار سردار سلیمانی یک انگشتر بود. هدیه ای که ایشان به من دادند و گفتند آقای دکتر شغل مقدسی دارید🌹 انگار به زبانم قفلی زده بودند و نمی دانستم باید چه بگویم. از همان رو انگشتر را دستم کردم و عهد بستم دین این انگشتر را به صاحبش تاآخر عمر ادا کنم.. @khandehpak ‍‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان مردود شدن حاج قاسم در گزینش سپاه بخاطر تیپش سردار ما از اولم خوش تیپ بوده😍 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY