💕 کشاورزی جایزۀ مرغوب ترین ذرت را گرفت.
متوجه شدند که او از بذرهای مرغوب ذرت، به همسایه هایش هم داده بود.
علت را از کشاورز پرسیدند،
گفت: باد، بذرهای ذرت را به مزرعه های دیگر منتقل میکند.
اگر همسایه های من ذرتهای خوبی نداشته باشند، باد آن بذر های نامرغوب را به زمین من می آورد.
+ اگر بخواهیم زندگی شاد، سرخوش و آرامی داشته باشیم، باید به دیگران کمک کنیم تا آنها هم خوب زندگی کنند...
@hal_ khosh💐
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
برکات بیداری بینالطلوعین
💠 متاسفانه نحوه خواب مردم در سالهای اخیر از #سبک_زندگی اسلامی فاصله گرفته و تا پاسی از شب، بیدارن و با تلویزیون و موبایل سرگرم؛ و بیداری بین الطلوعین (از اذان صبح تا طلوع آفتاب) رو درک نکردن و از برکاتش محروم میشن.
@TebyanOnline
سلام 🌺من یه خاطره از اسم تو گوشی یادم امد بگم یه روزخونه خواهر بزرگم بودم گوشی خواهرم زنک خورد خواهرم تو اتاق بودگفت 📞گوشیم بیارگوشی رو برداشتم دیدم نوشته دشمن شماره دواقا ما هنگ کردیم😳😳🤔🤔🤔 یعنی چی بردم دادم نگو خواهرم شماره دوستای ناباب پسرشوبه اسم دشمن ذخیره کرده برای این که از سر پسرش واکنه سیم کارت پسرش برداشت توگوشی خودش وبه نسبت ناباب بودنشون از شماره یک تا ده دشمن ذخیره کرده حالا خیلی از اون جریان گذشته ولی ما همیشه به خواهرم میخندیم مگیم از دشمنات کم شدن یانه ☺️☺️☺️
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
#سوژهسخنطنز
-ﯾﺎﺩﺗﻮنہ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻧﺎ ﺗﻮ ﺭﺍھ ﻣﺪﺭسہ ﯾﺨﻤڪ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻔﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ؟🤨😌
-ﭼﺮﺍ ﺍﻟﮑﯽ ﻣﯿﮕﯿﺪ آﺭﻩ!!!! 😐
-ﺍﺧﻪ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﻣﮕﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ؟!
- نڪنه ﺗﺠﺪﯾدی بودین هان😜
#لُبخنـــــد🤓
از مجازات دروغگو آن است که خـــــداوند فراموشی را بر او مسلط می کند.
امــ♡ـــام صادق؏
-یادت باشه به کسی که بت اعتماد مے کنه دروغ نگو
-و بھ کسے ک بت دروغ میگہ اعتماد نکن
چون ⇩⇩
-اگھ ازش بپرسے چرا بهم دروغ گفتے،
-دروغشو با یھ دروغ دیگہ توجیھ مے ڪنہ.
برگرفته از کانال لبـــخند
——————————————————
✅استفادھازمطالبباذڪر«صلوات»
🔰 کانال #طنـــــزمنبر👇
http://eitaa.com/joinchat/2345402380C6c90931f0f
من یه دهه شصتی هستم....ما توی روستا زندگی میکردیم و بعضی میوه ها رو زبون خودمون میشناسیم.ما به یه نوع هلو میگیم شبرنگ
نمیدونم چرا🤔...
من ۸ سالم که بود یکی از همسایه هامون درخت شبرنگش رو برای اولین بار توی روستا کاشته بود... بعد چند سال بار داده بود و همه همسایه ها نقل مجلسشون این بود که اون همسایه درخت شبرنگش بار داده....منم بچه بودم و تباه😩 فکر میکردم این میوه شبا نور میده که بهش میگن شبرنگ🤪 منو یکی از دوستام غروب که میشد میرفتیم دمه خونه ی همین همسایه که درخت توی حیاطشون بود مینشستیم تا ببینیم میوه درخت شبا رنگش عوض میشه یا نه🤦♀یادمه کلی با دوستم برا رنگ این میوه حرف میزدیم و رویاپردازی میکردیم که شب بشه نور میده و درخشان میشه🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀😂😂😂..عقلمون هم نمیرسید از یه بزرگتر بپرسیم..چقد پشت در خونشون توی خاک نشستیم منتظر تا در خونشون باز بشه تا ما یه نظر درخت رو ببینیم....😂😂😂😂😂...مامان ایلیا هستم☺️
#کوچولو_سوتی_دادی 😂
#سوتی_بفرست 😅
┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄
@sotikodak
من دانشجوی دبیری هستم
قبل از کرونا یه روز تو راهرو دانشگاه داشتم می رفتم که از جلوی یه کلاس رد شدم. دیدم دانشجو های آموزش ابتدایی کلاس دارند. استاد میگفت «ب اول» ، «ب غیراول» بعد کل کلاس تکرار می کردند «ب اول» ، «ب غیر اول» باز استاد می گفت کل جمعیت تکرار می کردند و چند بار گفتند ب اول و ب غیر اول
بعد شب تو خوابگاه، سرپرست خوابگاه اومدن اتاق ما مثلا شب نشینی و دور همی
بحث سر سختی درس و تدریس و اینا شد، همه بچه ها گفتن اره فیزیک خیلی سخته و از این حرفا، منم به متلک گفتم عوضش آموزش ابتداییا بندگان خدا خیلی کارشون سخته و نیم ساعت امروز داشتن می گفتن ب اول و ب غیر اول... کلللل اتاق که ده نفر بودیم زدیم زیر خنده و...
قیافه سرپرست😐
خنده ما که تموم شد گفت خب مهمه که به بچه ها حروف رو درست یاد بدن و توضیحات دیگه
یهو یادم اومد که هم خودش و هم همسرش معلم ابتدایی بودند قبلا😬😬😬🤦♀
ذره ذره آبرو جمع کرده بودم، یکجا به فنا رفت😑😑
┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄
@sotikodak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ویدئو دیده نشده از زلزله سهمگین دیشب در بندرعباس!!😟😧
روز قیامت میخواهیم چکار کنیم🤦♀
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید شجاعانه با کمبودها و نداشته ها کنار اومد
بدون توجه به موفقیت دیگران
فقط به انتهای مسیر فکر کرد
👌
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرسره بازی دوست داره😃
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 استاد #رائفی_پور
🔺 میخوای به امام زمانت کمک کنی؟
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
شادی و نکات مومنانه
🔴 سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۰) ✅از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟ گفت: اس
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت.
✅ در همین وقت فرشته ی فریاد رس پرواز کنان ظاهر گردید و سلامی کرد و یک شمشیر،یک لباس زره مانند،یک سپر و یک خنجر به نیک سپرد و رفت.
⚡️از دیدن این منظره گناه کمی جا خورد و ترس در چهره زشتش آشکار گردید،
با خوشحالی رو به نیک کردم و گفتم: وسایل من بیشتر از گناه است.
✨راستی اینها نتیجه ی کدام اعمال من هستند؟
نیک در حالیکه شمشیر را در دستش تکان میداد گفت:
🗡 این شمشیر نتیجه ی راز و نیازها و دعاهای توست که در دنیا انجام دادی.
🍃سپس در حالیکه لباس را بر تن من میپوشاند گفت: این هم هم نشانه ی تقوای توست در دنیا، که البته ضخامت آن بستگی به درجه ی تقوای تو دارد.
🍀وقتی زره را پوشیدم شمشیر را به دست راستم داد و سپر را به دست دیگرم سپرد🛡 و گفت: این سپر هم نتیجه ی روزه گرفتن های تو در دنیا بوده..
🔶 و سپس در حالیکه با لبخند ملیحش به من قوت قلب میداد گفت: اصلا نهراس با یک ضربه او را از پای در خواهی آورد.
🔰سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم و به سمت گناه حرکت کردم.
🔥 گناه شمشیر را بلند کرد و شروع کرد به رجز خواندن:
من به نمایندگی از شیطان و دنیا در برابر تو ایستاده ام تا تو را از پای در آورم.در همان لحظه سایه ی شمیر گناه را بالای سرم حس کردم و فورا سپر را روی سرم گرفتم.
🔸ضربه ی شمشیر چنان محکم بود که از سپر عبور کرد و دو دندانه آن سرم را زخمی کرد...
♻️در همین حال شمشیرم را بر پهلوی آن شیطان فرود آوردم و او در حالیکه فریاد زنان از من دور میشد، من مشغول رسیدگی به زخم سرم شدم که ناگهان فریاد نیک را شنیدم که فریاد زد:
مواظب باش از پشت سرت می اید....
⚠️بیدرنگ به عقب برگشتم و با یک ضربه ی شمشیر ضربه او را دفع و ضربه ی دیگری به پهلویش وارد کردم.
❎نبرد همچنان ادامه داشت. من ضربات بیشتری بر پیکر او وارد می آوردم و او نیز با یک ضربه غافلگیر کننده زره ام را پاره و بدنم را زخمی کرد. اما هنوز هم با تشویقهای نیک من برنده میدان بودم.
🔆هر از گاهی صدای نیک را میشنیدم: بهای بهشت،نابودی گناه است و من روحیه میگرفتم.
🌀لحظات میگذشت و گناه خسته و خسته تر میشد.تا اینکه وسط جاده افتاد.
رفتم تا ضربه ی آخر را بر فرقش بکوبم که نیک با خنجری که در دست داشت به من نزدیک شد و گفت: فقط با این میتوانی از شر او خلاص شوی وگرنه او نابود نمیشود.
❗️تازه فهمیدم که در میدان بدون خنجر بوده ام!
🌸نیک گفت: این خنجر نتیجه ی صلواتهایی است که در دنیا فرستاده ای. چون صلوات💫 این قدرت را دارد که گناه را به کلی نابود کند.
💥خود را به پیکر نیمه جان گناه رساندم و بلافاصله خنجر را در تنش فرو کردم و به سرعت فرار کردم.
بدنش بزرگ و بزرگتر شد تا با صدای مهیبی منفجر شد و به هزاران تیکه تقسیم شد..
💐صدای شادی نیک به هوا برخاست. با سرعت به طرفم آمد و مرا در اغوش کشید و صمیمانه تبریک گفت. من هم از شدت خوشحالی او را در آغوش گرفتم.
🌺نیک گفت: با نابود شدن گناه تمام زخمهای بدن من هم خوب شد و از این جا به بعد با شادی و نشاط بیشتری به تو کمک خواهم کرد.
🍃من بار دیگر از شدت خوشحالی نیک را محکم در آغوش کشیدم و تبریک گفتم.
سرانجام راه باز شد و ما به مسیر خود ادامه دادیم...
🍀در حالیکه فراموش کرده بودم که قول و قرارم با نیک برای رسیدن به بهشت این بود که هیچ زخم و آسیبی از گناه بر تنم بر جای نماند....
✍ادامه دارد.
این یک پست تبلیغی هست!!👆🏻😳
امر به معروف(حجاب) توسط دختر شهید
🌸حسین محرابی🌸
هر کسی که میتونه تو شهر خودش از این کار ها بکنه☺️
┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄
@khandehpak