شادی و نکات مومنانه
🔹تفسیر قرآن کریم 🔸جلسه ۷ 🔸سوره حمد 🔸آیه ۷ 💠 محمد رضا رنجبر #لبیک_یا_خامنه_ای ❤️ #بر_آن_عهد_
4_392185446756516262.mp3
9.72M
🔹تفسیر قرآن کریم
🔸جلسه ۸
🔸سوره بقره
🔸آیات ۱ تا ۲
💠 محمد رضا رنجبر
#لبیک_یا_خامنه_ای ❤️
#بر_آن_عهد_که_بستیم_هستیم
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد غذا چایی با من😍😅
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
26.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حقایق پشت پرده ای که دیده نشد ...😂🤣
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم ۲۰ ثانیه ایی ۵ ماه طول کشیده 😍
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
✍️#داستان
👈هدایت الهی
🔸در یکی از شهرهای «آمریکا»، زنی مسلمان شده بود، در حالی که در آن شهر، مسلمان دیگری وجود نداشت تا به او درس اسلام بیاموزد. وقتی خبرنگاران برای تهیه خبر به او مراجعه کردند، آن زن داستان ایمان آوردن خود را چنین تعریف کرد:
من در یک خانواده مسیحی زندگی می کردم که هیچ اسمی از اسلام در آن برده نشده بود و هیچکدام از افراد خانواده درباره اسلام چیزی نمی دانستند.
هنگامی که کودک بودم، هوش سرشار و استعداد فوق العاده ای که خداوند به من داده بود، همه را به تعجب می انداخت.
در آن هنگام من از انجام کارهای زشت و ناروا خودداری می کردم و با اینکه در این کشور، زن چادری و با حجاب وجود ندارد، اما من از همان هنگام کودکی، از اینکه بدنم را به دیگران نشان بدهم، اِبا داشتم، به همین خاطر تن پوشی برای خودم درست کرده بودم که سر، دستها و پاهایم را می پوشانید.
بالاخره چند سال قبل، شبی در خواب دیدم که مردی روحانی و عبا به دوش به من فرمود: «من از سمت شرق می آیم.»
آنگاه کتاب مبارکی را که در دست داشت به من نشان داد و فرمود: راه نجات و سعادت تو در این کتاب است.»
از خواب بیدار شدم و سه سال به دنبال آن کتاب، تمام کتابخانه ها را گشتم، شاید آن را بیابم ولی موفق نشدم.
و روزی یک مسلمان هندی را دیدم. پرسیدم از کجا می آیی؟
گفت: «از هند می آیم و مسلمان هستم.»
من خواب خود را برای او تعریف کردم.
او بعد از شنیدن سرگذشت من، دست در جیبش کرد و کتابی در آورد. دیدم همان کتابی است که در خواب دیده ام. پرسیدم این چه کتابی است؟
گفت: «این قرآن است که خداوند بر آخرین پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه وآله نازل نموده است.»
سپس آن کتاب را به عنوان هدیه به من داد.
پس از مدتی ترجمه انگلیسی قرآن را به دست آوردم. دیدم همان چیزهایی را که فطرت و عقل به من حکم می کردند، در قرآن نیز همان دستورات آمده است.»
«این ماجرا، نشانه هدایت خاصه خداوند می باشد.
هرکس که هدایت الهی را بپذیرد و در طریق فطرتش گام بردارد و خواستار رشد و صلاح و سعادت باشد و آرزوی سعادت و خوشبختی و رفتن به بهشت را داشته باشد، خداوند او را به خودش وانمی گذارد، بلکه وی را هدایت می کند. این از تائیدات غیبی الهی می باشد.
📚ایمان - ج 1 ص 79
#داستان های بیشتر به اضافه یه عالمه #طنز👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابیاری با پیشرفته ترین امکانات😂🤣
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارشناس خانواده فقط ایشووون😊
#طنز
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#لبخندانه 😂
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
﷽؛
📸 دختر 9 ساله ای که #معلماخلاق شد
#ملیکای9ساله که در بیمارستان بستری است در برگه جلوی در ورودی نوشته است :
" آقایان محترم لطفا قبل از ورود #یاالله بگویید چون باید #روسری سر کنم . من امانت دار #حجابحضرتفاطمهیزهرا سلاماللهعلیها هستم ".
.┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅
@khandehpak
شادی و نکات مومنانه
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۲۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ زندگی 📌 من در زمانی که حضرت عزرائیل را دیدم و تمام اعمالم
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۲۴
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
مکافات عمل
⚡️ در روز بعد، بار دیگر روح از بدنم خارج شد.
⚡️ هربار منتظر دیدن واقعیت هایی از این جهان بودم که باعث تغییر نگرش من میشد. من در این تجربه ها به هرکسی نظر می کردم، از ابتدا تا انتهای زندگی و تمام حالات و افکار او را متوجه می شدم. حتی آثار اعمال دیگران را با یک نگاه می فهمیدم!
⚡️ بیرون از بیمارستان، یک برج در حال ساخت بود. به ساختمان مرتفع و زیبای برج نگاه کردم. مالک برج در کنار مهندس ساختمان ایستاده بود و به برج خودش نگاه می کرد.
اما من دیدم که نه تنها این برج، بلکه هیچ کدام از ثروتی که جمع کرده برایش نمی ماند! من دیدم که مال این شخص، فوق العاده بی برکت بوده و با فلاکت از دنیا خواهد رفت. اما به چه علت!؟ برادر این آقا از دنیا رفته بود و این شخص، وقتی ارث پدرش را تقسیم می کرد، سهم فرزندان یتیم برادرش را نداده بود. همین مسئله و آه این بچه های یتیم، زندگی او را به نابودی کشاند. حالا او مانده بود و
حسرت مال از بین رفته و حق آن بچه های يتيم.
عجیب تر اینکه یک خانه شبیه همان که ساخته بود در جهنم برزخی برای او آماده کردند و او را در همان خانه گرفتار عذاب و آتش نمودند! بعد به او گفتند تمام این بچه های کوچک برادرت و حتی فرزندان و نسل آنها که از این ملک سود می بردند باید بزرگ شوند و از دنیا بروند و به برزخ بیایند، اگر توانستی آنها را راضی کنی نجات خواهی یافت!
⚡️ کمی از بیمارستان فاصله گرفتم. سر یک چهارراه، یک ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد. یک خانم جوان و فوق العاده بدحجاب، با آرایش غلیظ از عرض خیابان و از مقابل این ماشین عبور کرد. من دیدم که راننده این ماشین محو چهره این خانم است، در حالی که همسرش کنار او نشسته بود و زیر چشمی شوهرش را نگاه می کرد!
دختر آنها که ده دوازده سال بیشتر نداشت، پشت سرشان در صندلی عقب ماشین نشسته بود.
من وقتی این راننده را دیدم، از ازل تا ابد او را فهمیدم! حتى خوب به یاد دارم که با یک نگاه متوجه شدم که نامش فرشید است و متولد کدام شهر است و مادر و پدرش چه کسانی هستند و حتی ویژگی های او چگونه است و... حتی فهیمدم که او در دلش در مورد این دختری که عبور کرد چه می گوید!
او درباره اندام های بدن این زن مطلبی را در ذهنش گذراند. بعد به همسر خودش که کمی چاق بود فکر کرد و در دلش گفت: این همه زن زیبا هست، ما هم رفتیم یک بشکه گرفتیم! حتی دیدم که همسر این مرد هم که متوجه رفتار شوهرش شده بود، در ذهن خود می گوید: من هم اگر این همه آرایش کنم و لباس تنگ بپوشم، از این زن زیباتر می شوم.
یکباره دیدم به خاطر این هرزگی و چشم چرانی های این راننده، زندگی آنها در سال بعد متلاشی خواهد شد. آنها از هم طلاق می گیرند و فرزند آنها دچار آسیب های روحی فراوان خواهد شد. زندگی عادی دخترشان مختل شده و گرفتار مشکلات می گردد. من دیدم که آلودگی و گنهکاری این مرد، در آیندگان و حتی هفت نسل بعدی او اثرگذار خواهد شد! حتی دیدم که بعد از طلاق، زن او هم به هرزگی دچار شد! اما وقتی به باطن اعمال آن خانم جوان بدحجاب که واقعا با چهره ای زننده در خیابان ظاهر شده بود نگاه کردم، چیز عجیب تری دیدم.
من دیدم که فقط در آن روز، بیش از یکصد نامحرم او را نگاه کردند، برخی از آنان همسر داشتند که همسرشان به این زیبایی نبود. آنها در دل حسرت می کشیدند. برخی شرایط ازدواج نداشتند. آنها با دیدن این شخص، آلوده به فساد می شدند و... به من نشان داده شد که گناه تمام این افراد، برای این خانم نوشته شد!
به من نشان داده شد که به خاطر این همه فساد و آلودگی که این خانم به وجود آورد، از زندگی شخصی خودش هم لذتی نخواهد برد و گرفتار خواهد شد.
من دیدم که در صحرای قیامت، این خانم جوان، هزار سال به دنبال این آقا فرشید و صدها نفر دیگر می گشت تا از آنها حلالیت بطلبد! چون او، یکی از کسانی بود که باعث نابودی زندگی آقا فرشید و صدها فرشید دیگر شده بود.
⚡️ من دیدم که این آرایش و بدحجابی، جدای از معصیت خداوند به نوعی حق الناس هم در پی دارد.
این افراد، با این پوشش که در بیشتر مواقع کاذب و با انواع و اقسام وسایل آرایشی همراه می باشد، خود را بسیار زیباتر از واقعیت نشان میدهند و همین عملی زندگی عادی مردم را به هم می ریزد.
⚡️ البته خداوند باب توبه را برای تمام بندگان باز گذاشته، اما اثر وضعی برخی گناهان با توبه هم پاک نمی شود. مانند کسی که به جسم خود آسیب برساند. این شخص اگر هم توبه کند، اثر کاری که کرده بر بدنش باقی خواهد ماند.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59