✳️تلخ ترین بخش
ماجرای اعتماد به آمریکا
🔹آقای ظریف دیروز گفت "هیچ یک از مذاکره کنندگان به آمریکا اعتماد نکردند".
♦️البته ده ها سند در تاریخ مذاکرات و پس از آن وجود دارد که خلاف این ادعا را ثابت می کند. اما این موضوع، مربوط به گذشته است. آنچه تلخی ماجرا را دو چندان می کند تداوم اعتماد مالباخته به طرف کلاهبردار است.
🔹توافق، از دو حال نیست. یا مبتنی بر اعتماد به طرف مقابل است؛ مثل کلاهی که در برجام، سر تیم مذاکره کننده گذاشته شد. و یا اعتماد نمی کنید و بنابراین، تضمین می خواهید.
♦️دولت آمریکا نشان داد خدعه گر، عهد شکن و غیر قابل اعتماد است. اما ضمنا در مذاکرات چند ماه اخیر اعلام کرد حاضر نیست تضمین بدهد که دوباره عهدشکنی نمی کند!
🔹با این وجود آقای روحانی در همین مدت بارها ادعا کرد توافق در دسترس بود و مصوبه آذر ماه سال گذشته مجلس مانع از توافق شد.
♦️چگونه می شود مطابق تجربه، خدعه گری آمریکا ثابت شده باشد و نخواهد تضمین هم بدهد، اما کسی ادعا کند توافق در دسترس بود؟ جز به واسطه اعتماد بلا وجه و میل به مالباختگی دوباره؟!
🔹چرا در حالی که بایدن اصرار دارد همان دشمنی کور دولت ترامپ را ادامه دهد، آقای روحانی سعی کرد برای دولت آمریکا اعتبار و اعتماد دست و پا کند؟! عبرت نگرفتن و اصرار بر اعتماد به آمریکا، تلخ تر از اصل این اعتماد است.
♦️امیر مومنان (ع) به ابوموسی اشعری فرمود "أِنّ الشَّقی مَن حُرِمَ نَفعَ ما اوتی مِن العَقلَ و التَّجرِبهًْ. همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربهء داده شده به او، محروم بماند". (نامه ۷۸ نهج البلاغه)
محمد ایمانی
💢 فارنپالیسی: جنگ دریایی ایران و اسرائیل از سایه بیرون میآید
سقوط #لبنان درگیری در دریای #مدیترانه را که تاکنون عمدتا در سایه بوده، تشدید میکند
🔻 نشریه فارنپالیسی در مطلبی تحلیلی میگوید که در اوایل ماه ژوئیه یک توییت ایرانی و یک توییت اسرائیلی موجب متلاطمتر شدن دریای مدیترانه شد.
🔻 در 26 ژوئن، سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان، تصویر یک کشتی نفتکش ایرانی را توییت کرد و نوشت که ایران برای فرستادن سوخت به لبنان به تایید آمریکا نیازی ندارد. وزیر انرژی لبنان از ترس تحریمهای آمریکا بلافاصله هرگونه درخواست واردات سوخت از ایران را رد کرد، اما دیگر برای گمانهزنیها مبنی بر این که نفتکش ایرانی در راه بیروت است، دیر شده بود.
🔻 سپس در ششم ژوئیه، بلاگ «اینتلینیوز» درباره مسائل دفاعی و امنیتی اسرائیل، در توییتی گفت که ایران کشتی آرمان114 حاوی نفت خام را به لبنان اعزام کرده است. این توییت گفت: «حزبالله عملیات لجستیک قاچاق سوخت ایران به لبنان را برعهده دارد.» چند روز قبل از آن، حسن نصرالله، رهبر حزبالله برای آن که ناجی لبنان به زانو درآمده برای تامین کالاهای اساسی جلوه کند، وعده داد که از ایران سوخت وارد کند.
🔻 به نوشته فارنپالیسی مجموع این توییتها نشان از گسترش جنگ میان ایران و اسرائیل دارد که تا قبل از این عمدتا در سایه بوده و در دریای مدیترانه و فراتر از آن یکبهیک کشتیهای یکدیگر را نشانه رفتهاند. درگیری عمدتا بر نفتکشهای ایرانی عازم سوریه متمرکز بوده است. اما اکنون به نظر میرسد که دامنه نزاع در حال گسترش به لبنانِ در آستانه ورشکستگی اقتصادی است.
🔻 دیدگاه #نفتالی_بنت، نخستوزیر جدید اسرائیل در قبال ایران سختگیرانهتر است و بارها گفته که اسرائیل باید به ایران حمله کند و کمتر از یک ماه پس از به قدرت رسیدنش، ایران اسرائیل را به حمله به یک مرکز ساخت سانتریفیوژ در کرج متهم کرد.
🔻 بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی میگویند که حملات اسرائیل در ایران و حملات هواییاش به انبارهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی در #سوریه بیش از حملات دریایی در جهت منافع استراتژیک اسرائیل عمل کرده است. کارشناسان میگویند که بنت در حوزه دریا باید فقط خطر محاسبهشده را در نظر بگیرد و به حملات زمینی، هوایی و همچنین سایبری به برنامه اتمی ایران ادامه دهد.
🔻 #اران_لرمان، مشاور پیشین امنیت ملی نخستوزیری اسرائیل به فارنپالیسی گفت که سیاست بنت فقط از نظر کنار آمدن با #بایدن متفاوت است و او بر خلاف #نتانیاهو ترجیح میدهد که اختلافاتش با رییسجمهور آمریکا را پشت درهای بسته نگه دارد و همزمان موضع محکم علیه ایران را حفظ کند. لرمان گفت هدف او تضعیف دولت بایدن نیست بلکه حفظ حق عملکرد آزادانه اسرائیل است.
🔻 دیگر کارشناسان میگویند اسرائیل باید از کشیده شدن به یک جنگ خطرناک دریایی پرهیز کند و هشدار میدهند که درگیری دریایی بویژه در #خلیج_فارس و دریای عرب که خارج از محدوده نیروی دریایی اسرائیل و توانایی آن برای حفاظت از کشتیهایش است، برای این کشور بسیار پرهزینه خواهد بود.
🔻 همزمان مردم لبنان با کمبود سوخت دست به گریبانند. در صورت گسترش جنگ میان ایران و اسرائیل، دشواری لبنانیها بیشتر طول خواهد کشید.
هدایت شده از مدار 01:20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجری برنامه #ثریا: آقای رئیس جمهور از مردم حلالیت طلبیدند. خوبه که بخاطر قصورها عذرخواهی کردند. اما دستگاه قضایی نگذارد به همین راحتی تمام شود و آنهایی که حقوق عامه را تضییع کردند محاکمه کند
@madare0120
عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲
.
🌹 امروز ١١ مرداد است :روز انتقام سفارت انگلیس از یکی از رهبران نهضت پیروز تنباکو. روز انتقام سفارت انگلیس از رسواگر عوامل سفارت که با یک کودتا مشروطه را دزدیدند و در مقابل در سفارت و در پای ارباب خود آن را قربانی نمودند.
شیخ شهید را در ۱۱ مرداد مصادف با ۱۳ رجب روز تولد مولا علی ع به دار کشیدند و هتک حرمت کردند تا دیگر کسی در ایران جرات تقابل با سیاستهای استعماری را پیدا نکند. نام قاتلان را هم گذاشتند آزادیخواه و مجاهد. موجوداتی که مظاهر ذلت و خواری و وابستگی و مزدوری استعمار و مظاهر فرنگ پرستی و تقلید کورکورانه و آشکارا رشوه گیران برای خیانت و وطن فروشی بودند.
در سال ١٢٨٨ شهادت شیخ فضل الله نوری اتفاق افتاد .
روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری ( ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد .
مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند .
دور نعش را گرفتند
و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد .
هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم .
یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد .
غریبه بود.
جلو آمد .
بالای جنازه ایستاد.
جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید!
تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند .
یپرم راضی میشود
و می گوید :
بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند.
سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند.
آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود
لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند.
شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم.
بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم.
متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم
جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود.
جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند.
از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟!
۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود.
بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند.
پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست.
دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود.
شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی