آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
داروی دل نمیکنم کان که مریض عشق شد
هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش...
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کان چه گناه او بود من بکشم غرامتش
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
#سعدی
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
https://eitaa.com/khane_ir
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
#سعدی
✨✨✨✨✨✨✨
https://eitaa.com/khane_ir
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی
ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو
چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی
شهری به تیغ غمزه خون خوار و لعل لب
مجروح میکنی و نمک میپراکنی
ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم
باری نگه کن ای که خداوند خرمنی
گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر من
مهر از دلم چگونه توانی که برکنی
حکم آن توست اگر بکشی بیگنه ولیک
عهد وفای دوست نشاید که بشکنی
این عشق را زوال نباشد به حکم آنک
ما پاک دیدهایم و تو پاکیزه دامنی
#سعدی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/khane_ir
وصال توست اگر دل را مرادى هست و مطلوبى،
كنار توست اگر غم را كنارى هست و پايانى!
#سعدی
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
https://eitaa.com/khane_ir
کهن شود همه کس رابه روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت
کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد
که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت
شنیدمت که نظر می کني به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
#سعدی
🌿🌺🌿
https://eitaa.com/khane_ir
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی
ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو
چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی
شهری به تیغ غمزه خون خوار و لعل لب
مجروح میکنی و نمک میپراکنی
ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم
باری نگه کن ای که خداوند خرمنی
گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر من
مهر از دلم چگونه توانی که برکنی
حکم آن توست اگر بکشی بیگنه ولیک
عهد وفا موی دوست نشاید که بشکنی
این عشق را زوال نباشد به حکم آنک
ما پاک دیدهایم و تو پاکیزه دامنی
#سعدی
💞🌱💞🌱💞🌱💞
https://eitaa.com/khane_ir
وه كه جدا نمیشود نقش تو از خيال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من...
نالهی زير و زار من زارتر است هر زمان
بس كه به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روى چو آفتاب تو
دستنماى خلق شد قامت چون هلال من
پرتو نور روى تو هر نفسى به هر كسى
میرسد و نمیرسد نوبت اتّصال من...
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنين كند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
برگذرى و ننگرى بازنگر كه بگذرد
فقر من و غناى تو، جور تو و احتمال من
چرخ شنيد نالهام گفت منال سعديا
كاه تو تيره میكند آينهی جمال من...
#سعدی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
https://eitaa.com/khane_ir