• زن و مرد، یک گوهر و بنیان
شاید همینک مایه شگفتی شود، و شاید برخی بخندند و برخی بگِریَند، و جایِ تأسُّف و اندوه است، که این پرسش زمانی در باختر و خاور زمین، در میان بسیاری از آدمیان مطرح بود که «آیا زنان، همچون و همردیفِ مردان، آدمی هستند»؟ یا آنکه زنان در رتبهای فروتراند؛ مردِ ناقصاند، دروازه اهریمناند، نخستین فریبخورده شیطاناند و اولین گناهکار... .
جایِ بسی تاسف و اندوه است که این نگرشِ پست به زنان، به برخی از آثار فلسفه اسلامی نیز راه پیدا کرده، و زن در کنار حیوانات، آفریدهای برای کامجویی مردان دانسته شده است (الاسفار، ج7، ص137؛ و حاشیه حاجی سبزواری بر این بخش اسفار).
قرآن کریم به صراحت تمام، همه آدمیان، مردان و زنان را آفریده از یک گوهر و بنیان، «مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» (اعراف: 189) میشمرد. زن، نه مایه کامجویی، یا زمینه فریب و گناه، بلکه مایه آرامش و سکون و سکونت است:«لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا». این نقش و جایگاه نیز دوسویه است؛ مرد نیز باید آرامِ روانِ زن و لنگرگاه زندگی وی باشد. نکته فلسفی-کلامی سوره اعراف. تفسیر افنان، ج1.
⭕️ آیا دعای سِمات اعتبار دارد؟
نخستین منبع دعای سِمات کتاب المصباح المتهجد جناب شیخ طوسی است، وی این دعا را از جناب عثمان بن سعید عمَری، نایب اول امام زمان نقل میکند. دعای سِمات بیانگر اسماء حسنای الهی و البته یادآور سرگذشت انبیاست.
@khane_tafsir
🟣 با فردی از اهلسنت مواجه شدم که به گفتهی خودش، نسبش از سادات بود، چگونه چنین شده است؟!
آری، به ویژه در حجاز و عراق برخی از سادات حسینی و حسنی و موسوی شیعه نیستند. قابل توجه آنکه برخی از مفسران قرآن از اهل سنت، به اصطلاح سید هستند، از آن جمله اند:
شهاب الدین محمود آلوسی حسینی صاحب تفسیر روح المعانی،
احمد بن محمد حسنی معروف به ابن عجیبه صاحب تفسیر البحر المدید،
عبدالقادر آل غازی موسوی صاحب تفسیر بیان المعانی،
جمال الدین محمد قاسمی حسینی صاحب تفسیر محاسن التاویل.
شاهان کشور اردن هم سنی و از دودمان امام حسین هستند.
بلکه شنیدهام در لبنان برخی از سادات چند نسل است که مسیحی شدهاند!
اختیار و انتخاب آدمی فراتر و قویتر از نسل و دودمان اوست....
@khane_tafsir
فرشتگان گفتند: خدایا، چرا چنین انسانی میآفرینی که در زمین تباهی کند و خون بریزد.... آنها ندیده بودند و در خون غوطهور نبودند، و ما دیدیم و چشیدیم و غوطهور شدیم... خدایا، چرا چنین انسان آفریدی؟ تمام حکمت آفرینش بشر یک سو، قطره اشکی کودک یتیم که پدر و مادرش به زیر آوار ماندهاند و او بر فراز گور آنان نشسته تا در بمباران بعدی به آنان بپیوندد، یک طرف....ن غوطهور نبودند، و ما دیدیم و چشیدیم و غوطهور شدیم... خدایا، چرا چنین انسان آفریدی؟ تمام حکمت آفرینش بشر یک سو، قطره اشکی کودک یتیم که پدر و مادرش به زیر آوار ماندهاند و او بر فراز گور آنان نشسته تا در بمباران بعدی به آنان بپیوندد، یک طرف....
🟧 مستند حدیث «من مات علی حب آل محمد...» چیست؟
حدیث من مات علی حبّ آل محمد را نخست احمد بن محمد ثعلبی (م.427) به سند متصل از جریر بن عبدالله بجلی از رسول خدا بدین نحوه روایت کرده است:
أخبرنا أبو محمد عبد الله بن حامد الأصبهانی، أخبرنا أبو عبد الله بن محمّد بن علی بن الحسین البلخی، حدثنا یعقوب بن یوسف بن إسحاق، حدثنا محمد بن أسلم الطوسی، حدثنا یعلی بن عبید، عن إسماعیل بن أبی خالد، عن قیس بن أبی حازم، عن جریر بن عبد الله البجلی، قال: قال رسول الله صلّى الله علیه وسلم: «من مات على حبّ آل محمّد مات شهید، ألّا و من مات على حبّ آل محمّد مات مغفورا له، ألّا و مات على حبّ آل محمّد مات تائبا، ألّا و من مات على حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستکمل الإیمان، ألّا و من مات على حبّ آل محمّد بشره ملک الموت بالجنّة ثم منکرا و نکیرا، ألّا و من مات على حبّ آل محمّد جعل الله تعالى زوار قبره ملائکة الرحمن، ألّا و من مات على حبّ آل محمّد فتح له فی قبره بابان من الجنّة. ألّا و من مات على بغض آل محمّد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله، ألّا و من مات على بغض آل محمّد مات کافرا، ألّا و من مات على بغض آل محمّد لم یشم رائحة الجنّة».
@khane_tafsir
✳️ آیا کتاب اسرار آلمحمد یا همان کتاب سلیم بن قیس هلالی موثق است؟
سندیت آن تا چه اندازه قابل اطمینان است؟
سلیم بن قیس هلالی از یاران امیرمومنان علی(ع) بوده است که تا زمان امام باقر(ع) نیز زنده بوده است.
درباره کتابی که همینک به سلیم نسبت داده میشود، و نام اسرار آل محمد بر آن نهادهاند، سه نظریه است:
الف: اصولاً چنین کتابی وجود خارجی نداشته است.
ب: چنین کتابی بوده، و سلیم کتاب حدیث و سیره تدوین کرده است، ولی آنچه هم اکنون به واسطه ابان بن ابی عیاش از سلیم نقل شده و به عنوان کتاب سلیم شناخته میشود، جعلی و نامعتبر است.
ج: کتاب سلیم همین کتابی است که به واسطه ابان برای ما نقل شده، و ابان در این نقلش مورد اعتماد است.
به هر روی، سلیم خود معتبر و مورد وثوق است، ولی ابان بن ابی عیاش مورد پذیرش عالمان رجالی قرار نگرفته، بلکه ابن غضائری به صراحت کتابی را که ابان به سلیم نسبت میدهد را جعلی میشمارد....
در نتیجه، نسبت دادن کتاب موجود و منتشر شده با عنوان اسرار آل محمد، به سلیم بن قیس مشکوک است، از این رو محتوای این کتاب را نمیتوان مستند قرار داد.
@khane_tafsir
زیارت جامعه را چگونه ارزیابی کنیم؟
زیارت جامعه کبیره را جناب شیخ صدوق در دو کتاب عیون اخبار الرضا و من لا یحضره الفقیه، و پس از وی شیخ طوسی در التهذیب به سند متصل از امام هادی نقل کرده اند... رجال سندی آن عموما مورد وثوق اند، در متن آن نیز مخالفتی با قرآن و عقل نیست...
درفرازی از زیارت جامعه خطاب به ائمه(ع)می گوییم"ایاب الخلق الیکم وحسابهم علیکم درحالی که در آیات ۲۵ و۲۶ سوره مبارکه الغاشیه می خوانیم "ان الیناایابهم ثم ان علینا حسابهم
آیا این دومخالف هم نیست؟
بی گمان امر حشر و حساب و مغفرت بر پروردگار است و البته قابل تفویض نیز نیست.آری، ممکن است و چنین نیز روی داده که خداوند برخی اولیای خویش را وسیله و واسطه در انفاذ و اجرای امور قرار داده، همچنانکه جبرئیل را واسطه انتقال وحی و معارف، و عزرائیل و اعوانش را واسطه اخذ جان قرار داده است، و تاکید میکنم این وسائط در این گونه امور اختیاری از خود ندارند، و یفعلون ما یومرون...
عبارت ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم اگر به معنای تفویض و واگذاری امر خلق در معاد و حساب به ائمه دانسته شود، بی گمان مخالف قرآن است... ولی اگر این عبارت بدین معنا دانسته شود که ولی خدا واسطه ایاب و حساب است، و همچنانکه میگوییم عزرائیل قبض روح کرد و جبرئیل وحی کرد، در این عبارت نیز ایاب و حساب را به واسطه نسبت داده ایم؛ در این فرض مخالفتی با قرآن ندارد.
💠 مگر قاعده و ساختار علم رجال مورد اجماع قرار نگرفته است؟ اگر مورد اجماع واقع شده؛ پس، این همه اختلاف دربارۀ روایات به خاطر چیست؟! آیا این نوع رویکرد باعث دافعۀ عوام از حدیث نمیشود؟!
وضعیت رجال حدیث همیشه سیاه و سفید، صفر و صدی نیست! این گونه نیست که همه راویان حدیث به قطع و یقین مورد وثوق یا نامعتبر باشند! بلکه برخی از راویان حدیث ناشناختهاند، یعنی به جز نامشان، هیچ از سرگذشت و حال و روزشان در کتب تاریخ، سیره، حدیث و رجال یافت نمیشود!
و درباره وثاقت برخی راویان نیز میان عالمان رجالی و محدثان اختلاف است؛ از آن جمله مختار بن ابی عبیده ثقفی، جابر بن یزید جعفی و البته ابان بن ابی عیاش است...
عموم مردم وقتی دقت نظر من و شما را در نقل و استناد احادیث شاهد باشند، نه تنها اعتمادشان به حدیث کاسته نمیشود، بلکه اعتماد و اعتنای بیشتری به حدیث خواهند داشت.
و چه کسی گفته است که اعتبار یا عدم اعتبار راویان مورد اتفاق و اجماع علمای رجالی است؟! چنین اتفاق و اجماعی نداریم!
@khane_tafsir
✨ «فلیملل» در آیه شریف ۲۸۲ سوره مبارک بقره از مصدر «املال» است یا «املاء»؟
«لْیُمْلِل» از ریشه «م ل ل» و در اصل «یُمِلَّ» است که بهواسطه جزم فک ادغام شده است. خلیل در العین و ازهری در التهذیب چنین گفتهاند. «املال» نیز بهمعنای «القاء» است. ولی املاء از «م ل و» بهمعنای خواندن متنی بر دیگری است و در آیه «فَهِیَ تُمْلَىٰ عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا» (فرقان، ۵)
به کار رفته است. احمد فیومی در المصباح المنیر بر آن است که املال لغت حجاز و املاء لغت بنی تمیم بوده و البته هر دو به یک معناست و قرآن از هر دو استفاده کرده است.
@khane_tafsir
🟡 علت جزم «اَکُن» در آیۀ «وَ أَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَآ أَخَّرْتَنِیٓ إِلَىٰٓ أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ» (منافقین، ۱۱) چیست؟
لولا حرف تحضیض است و به نوعی دربردارنده معنای شرط است. بر این اساس اخرتنی به منزله شرط است، و فَأَصَّدَّقَ به منزله جزاء. پس هر چند أَصَّدَّقَ به واسطه ان ناصبه محذوف، منصوب شده، ولی محلا مجزوم است. در واقع فعل أَصَّدَّقَ پذیرای دو عامل اعرابی شده، جزم به واسطه جزای شرط، و نصب به واسطه ان ناصبه. با این تفاصیل، أَکُنْ بر محل أَصَّدَّقَ عطف شده و مجزوم شده و عین الفعل آن حذف شده است.
@khane_tafsir
🔻زیارت نامههای ائمه(ع) را چه کسی یا کسانی نوشتهاند؟
بستگی به آن زیارت دارد، در واقع آنچه به عنوان دعا و زیارتنامه از معصوم نقل شده، دقیقا حکم حدیث را دارد و باید بر پایه قواعد علم حدیث و درایه مورد بررسی قرار گیرد. منبع، صاحب منبع، سند، نسبت سنجی با قرآن، سنت و عقل در مورد آنان بررسی شود. بر این اساس، تک تک زیارتنامهها و دعاها مأثوره، همانند دیگر احادیث بررسی میشوند.
در میان زیارتنامهها، زیارت امین الله برای امیرمومنان، و زیارت وارث برای امام حسین از صحیحترین زیارتهاست.
@khane_tafsir
🟣 زیارت جامعه را چگونه ارزیابی کنیم؟
زیارت جامعه کبیره را جناب شیخ صدوق در دو کتاب عیون اخبار الرضا و من لا یحضره الفقیه، و پس از وی شیخ طوسی در التهذیب به سند متصل از امام هادی نقل کردهاند...
رجال سندی آن عموما مورد وثوقاند، در متن آن نیز مخالفتی با قرآن و عقل نیست...
@khane_tafsir
📝 در فرازی از زیارت جامعۀ کبیره، خطاب به ائمۀ اطهار(ع) میگوییم «ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم»؛ در حالی که در آیات ۲۵ و ۲۶ سورۀ مبارک الغاشیه میخوانیم «إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ». آیا این دو مخالف هم نیست؟
بیگمان امر حشر و حساب و مغفرت بر پروردگار است و البته قابل تفویض نیز نیست. آری، ممکن است و چنین نیز روی داده که خداوند برخی اولیای خویش را وسیله و واسطه در انفاذ و اجرای امور قرار داده، همچنان که جبرئیل را واسطه انتقال وحی و معارف، و عزرائیل و اعوانش را واسطه اخذ جان قرار داده است، و تاکید می کنم این وسائط در این گونه امور اختیاری از خود ندارند، و یفعلون ما یومرون...
عبارت ایاب الخلق الیکم و حسابهم علیکم اگر به معنای تفویض و واگذاری امر خلق در معاد و حساب به ائمه دانسته شود، بیگمان مخالف قرآن است... ولی اگر این عبارت بدین معنا دانسته شود که ولی خدا واسطه ایاب و حساب است، و همچنان که میگوییم عزرائیل قبض روح کرد و جبرئیل وحی کرد، در این عبارت نیز ایاب و حساب را به واسطه نسبت دادهایم؛ در این فرض مخالفتی با قرآن ندارد.
@khane_tafsir
🔵 تحلیل صرفی کلمه «عتل» در سوره قلم چیست؟
در زبان عربی، مشدد ساختن عین الفعل معنا را تاکید و تشدید میکند؛ این قاعده در فعل و اسم جریان دارد، بنابراین قتل به تشدید تاء (باب تفعیل) شدیدتر از قتل بدون تشدید (مجرد) است. همچنین فعال به تشدید عین الفعل (مانند ظلام و کبار) از فاعل و فعیل (ظالم و کبیر) موکدتر است.
و اما درباره واژه عُتُلّ، ابوالفتح عثمان موصلی، معروف به ابن جنی، در کتاب الخصائص، (از مهم ترین کتابها در ویژگیهای لغت عرب؛ ج۲، ص۱۵۸) آورده است که گاه برای تاکید معنا، به جای عین الفعل، لام الفعل مشدد میشود. و نمونه آن «عُتُلّ» است. بنابراین میتوان گفت عُتُلّ در اصل عُتُل (همانند کنس به ضم کاف و نون) بوده که به سبب تأکید در معنا لام الفعلش مشدد شده است.
به نظر میرسد چنین امری (تشدید لام الفعل برای تاکید معنا) در قرآن کریم، تنها در واژه عُتُلّ آمده باشد.
@khane_tafsir
هدیه به همه دوستداران بانو فاطمه زهرا...
کتاب «بانو؛ طلوع، درخشش، غروب»
📚 چهار پرده در تفسیر آیات پایانی سوره شعراء (227-221)
🟠 پرده اول؛ در وصفِ شاعران
جاهلان بارها پیامبر را «شاعر» میگفتند، بیگمان شعر و شاعری که آنان میگفتند با آنچه ما از شعر و شاعر میشناسیم، متفاوت است. آنان شعر را در بهترین وجهاش به توصیفِ شمشیر و شتر و صحرا میدانستند، و شاعر را کسی میدانستند که جنّ بر زبان وی سخن میگوید. آنان پیامبر را شاعر مینامیدند تا وحی الهی را یاوهسرایی ذهنی آشفته بدانند و بپندارند، و سرچشمه این دریافت را شیطان بدانند، و نه رحمان! پاسخ قرآن به این اتهام بر این اصل استوار است که هر ادعا، رویداد، مذهب و مکتبی را از پیامدها و نتایج آن میتوان شناخت. وحی الهی برای پیروانش، پیراستگی، وارستگی، آرامش و دادگری به همراه دارد. ولی شیطان بر و برایِ دروغ و فریب و تبهکاری وحی میکند.
شعر و شاعر در فرهنگ عرب پیش از اسلام، همچون هوایِ بهاری، هر ساعتی به حال و حالتی است و در وادی دگرگونهای قدم میزند؛ یک روز همچون عارفی ملکوتسرا سخن میگوید، و یک شب از لطافت پیکر سیمینبر در کنار خفته! گاه از مستیِ برآمده از می و مطرب و آغوش میسراید، و گاهی جوانمردی و از خودگذشتگی را توصیف میکند. و البته او شاعر است، توصیفگر است، بسیار چیزها که میگوید و مدح و ثنا میکند، خود به انجام نمیرساند. از این رو، چنین شاعرانی، به حقیقت، «دروغگو» هستند! و هر کسی که در پیِ چنین شاعرانی باشد، سرگشته و گمراه میشود، آن چنان که نمیداند چه زیبا و رواست و کدام زشت و ناروا... .
@khane_tafsir
خانه تفسیر قرآن اصفهان
📚 چهار پرده در تفسیر آیات پایانی سوره شعراء (227-221) 🟠 پرده اول؛ در وصفِ شاعران جاهلان بارها پیا
🟢 پرده دوم؛ در بیان حال عالمان
آنچه در آیات پایانی سوره شعراء، در توصیف شاعران آمده است، به گونهای بر برخی از عالمان دینی نیز صدق میکند. چه بسا کسی که از دین بسیار میداند، خود را و دانستههایش را سرنگون کند، شیطان به زبان او سخن بگوید و در پی او باشد. هر آن خوبی و زیبایی و فضیلت که میگوید، وابگذارد؛ بلکه کردارش وارونه گفتارش باشد. پیروان چنین عالمی سرگشته و گمکردهراه هستند! گفته پیشوای خود را که میشنوند، یادآور موسی، مسیح و محمد است؛ ولی کردارش همچون فرعون و نمرود و قارون و بولهب است! شرّ را خیر جلوه میدهد و شیطان را بر جای رحمان مینشاند. چنین عالمان دینی، رهزنان ایمان مردماند، آنان به واقع دجّالاند؛ دروغپردازند، بلکه اصل و سرچشمه دروغاند. گاه موسی را به تهمت میآزارند، گاه در برابر مسیح میایستند، گاه بر محمد میشورند، و بیگمان با مهدی نیز دشمنی خواهند کرد.
@khane_tafsir
خانه تفسیر قرآن اصفهان
🟢 پرده دوم؛ در بیان حال عالمان آنچه در آیات پایانی سوره شعراء، در توصیف شاعران آمده است، به گونهای
🟣 پرده سوم؛ در ویژگیِ سخنوران
شعر و شاعری به گونهای که گذشت، آن گاه که با علم دین آنچنان که گفتیم، همدم شود و درآمیزد؛ فرزندی پدید میآورد که گوینده و سخنورِ دینی است! این گویندگان پس از پیامبر اکرم، و در مدینه پدیدار شدند. آنان به بهانه آیات وارد در سرگذشت پیامبران و اقوام پیشین، به داستانسرایی و افسانهخوانی مشغول میشدند و اخبار و گزارشهایی نامعتبر و بهخودمستند را برای شنوندگان بیان میکردند. این دست داستانها آن مقدار فراگیر شد که بر آیات قرآن کریم سایه افکند. این افراد را آن زمان، «قُصّاص» مینامیدند. خلافت که به امیرمومنان علی زیور یافت، در همان نخستین روزها، قُصاص را از مسجد بیرون راند؛ مسجد جایِ «ذکر الله» است، نه افسانه و دروغ و فریب! ولی قصاص خیلی زود به صدر مساجد بازگشتند، بلکه برای بازگشتشان، دستخوشِ بسیار دریافت کردند و میکنند. افسانهسرایان به زبان شعر و سرود و تمثیل و تشبیه، دروغ و تباهی را بزک میکنند و به جای آموزههای والایِ دینی به شنوندگانشان «تزریق» میکنند! در پشتیبانی از یزید، بر حسین اشک میریزند! علی را مدح میگویند و از دست معاویه صله میگیرند! کمر خدمت به هارون عباسی بسته ولی روضه موسی بنجعفر میخوانند! و بر سفره رنگین مأمون، در ثنایِ امام رضا شعر میگویند! شیطان بر ذهن و دل و زبان آن چیره است؛ نوا به نوا، صدا به صدا، حقیقت را میپوشانند و باطل را رواج میدهند. و چه هراسناک است که در ستایش راستگوترین انسانها، دروغ بگویند و فریب آورند!
@khane_tafsir
خانه تفسیر قرآن اصفهان
🟣 پرده سوم؛ در ویژگیِ سخنوران شعر و شاعری به گونهای که گذشت، آن گاه که با علم دین آنچنان که گفتیم
🟡 پرده چهارم و آخر؛ در مقامِ رستگاران
بیگمان بسیار شاعران، عالمان و مداحان بوده و هستند که شرط رستگاری به جا آوردند: ایمان و عمل صالح، و خدا را بسیار یاد کردند تا شعر و دانستهها و سخنوری بر ایمانشان چیره نشود؛ بلکه آنچه در اختیار دارند را در برابرِ ستم و ستمکاران به کار گرفتهاند. شاعرانی که سالها صلیب خویش بر دوش کشیدند و قیمتی دُرّ گفته خود را در پایِ خوکان نریختند، عالمانی که دینشان را به دنیایِ خود، یا دنیایِ دیگری نفروختند، و سخنورانی که نه شب بودند و نه شبپرست که حدیث خواب گویند! این چنین شاعران و عالمان و سخنوران، پیشگامان مردمان بوده و هستند....
به علم و به گوهر، کنی مدح آن را
که مایه است مَر جهل و بدگوهری را؟!
به نظم اَندر آری دروغی، طمع را
دروغ است سرمایه مَر کافری را
پَسنده است با زهد عَمّار و بوذر
کند مدح محمود، مَر عُنصری را؟
من آنم که در پایِ خوکان نریزم
مَر این قیمتی دُرّ لفظِ دَری را
ناصر خسرو قبادیانی
📚 تفسیر افنان، جلد دوم، نگین سوره شعراء.
محمد سلطانی رنانی
@khane_tafsir