میخواهم یک بار دیگر
اخبار ساعت ۱۴ تو را نشان بدهد
در افتتاح کارخانهای در یاسوج
زیرنویس کلنگ زنی مدرسهای در بشاگرد
رساندن آب شرب به روستایی در سیستان.
خودت را پایین میآوری
تا صدای پدر کارگرم را بشنوی
خاکی شدن عبایت مخابره میشود به پشت میزهایی با چوب گردو
مادرت تو را نذر آن ها نکرده بود!
خود خودت بودی ابراهیم !
همان نوجوان دست فروش خیابان نوغان مشهد
پسر سید حاجی
که پای حرفهای پیرزنی در لانو مینشیند.
کاش هلیکوپترها علم غیب داشتند
میدانستند من هنوز نامهام را به آقای رئیس جمهور نداده ام !
میدانستند در آخرین نامهام شما را دعوتی گرفته بودم برای سفره کوچکمان
مادرم میگوید قهر چیز خوبی نیست آقای رئیس جمهور !
من اما
دور از چشم مادرم برای جنگلهای ارسباران دهن کجی کردم
برای اخبار ساعت ۱۴
برای هلیکوپترها که دیگر برایشان دست تکان نمی دهم
و برای باران های ورزقان سیبل کشیدم.
کاش این بار مشهد که میآییم بی بی هنوز هم سر سلامتیت دعا کند
من زبانم به خدا بیامرز نمیچرخد .
من هنوز نامهام را به شما نرسانده ام .
من هنوز منتظرم آخرین سفر استانیتان به روستای ما باشد .
#زهرا_شرفی
#آقای_رئیس_جمهور
#شهدای_خدمت
#شعر_سپید
https://eitaa.com/khanehdoost