eitaa logo
خانه هنرمندان
3.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
884 ویدیو
14 فایل
@Honarmandan110 ✅️برای دسترسی به محتوای کامل کانال روی لینک زیر بزنید👇 https://eitaa.com/khanehonarmandan110/4161
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر: خادم مثل مستان می روی در گوشه ی میخانه اش پادشاهی می کنی در دیده ی شاهانه اش هر کسی اندر مسیرش تک سواری می کند این مسیر و آن مسیر در هر صراطی، خانه اش ما جدا ماندیم و از راهِ مسلمانی به دور مثلِ شمعی را که هرجا گم شود پروانه اش خدمت ار باشد ز اسرار جهان،اندیشه ها آشنا ،خود می کند در پرده ی بیگانه اش خادمان در خدمتِ اربابشان دیوانه اند حیف که این خادم نشد مانند دل، دیوانه اش هر تفاوت را خدا داند ولی از من شنو با حسین(ع) هرکس تفاوت می کند کاشانه اش شاعر آقای مسعود آزادبخت ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
ای علفهای هرزه بر لب جوی تا به کی رقص اندکی آرام بر مرام زمین تو سنگین باش عمر تو نیست در مسیر صواب شاعر آقای عباس ساربان ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
بسم الله الرحمن الرحیم ترکیب‌بند مدح‌ومرثیه و مختوم به دعا برای ظهور به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دودست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم... دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود؛ "سلام از دور" "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور امید ما کرم توست یا امام رضا زیارت حرم توست یا امام رضا خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت ولی برای تو سخت است دوری از وطنت تو ای امام که از خاندان خود دوری غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است به این دلیل که از خانواده‌ی نوری همین بس است برای غم تو ای آقا که در پذیرش حکم خلیفه معذوری چه صرفه‌ای‌ست در این منصب بلابهره برای تو که ولی‌عهد می‌شوی زوری؟ چقدر تهمت بی‌جا زدند نامردان ولی غمی به سلیمان نیامد از موری شهادت است فقط ارث خانواده‌ی تو تو نیز کشته‌ی زهر درون انگوری برای گریه به مظلومی حسین از تو رسیده‌است به ما روضه‌های مشهوری تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان... تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب! ببین اسیر خزان شد بهار یابن‌شبیب! به‌هوش‌باش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امام زمان به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد 📝شاعر آقای مجتبی خرسندی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
شعر: ابن عبدالله وقتی که باران می شود ، پیوسته یادت می کنم مثل باران رحمتی، هر دم هوایت می کنم نور دو چشم عالمی گر عالمان شمعت شوند دردم وصال دیدنت، اینجا قناعت می کنم چون فاطمه(س) غمخوار تو ، آرام زخمت می شود من نغمه ی دیوانه ام، جان را فدایت می کنم در خدمت خالق همه ،خلقت شده از بندگی ابن عبدالله تویی، از دور سلامت می کنم در باور آیین تو، این بندگی آزادگیست تا بنده ایم آزاده ایم، عبدِ خدایت می کنم مِهر علی(ع) دارد نشان، از صورت نورانی ات تا خلق بداند حرف من، حق را روایت می کنم در میان راه تو ما را همه خوف و رجا آسوده باشیم در عمل، باری ریاضت می کنم. شاعر: مسعود آزادبخت رحلت پیامبر مهربانی بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
زمین وآسمان درسوگ ختم المرسلین است مدینه درعزای رحمت العالمین است صدای ناله ی جانسوز زهرا زین مصیبت زصبح وشب زمین افکنده درعرش برین است تمام قدسیان اندرخروش وآه وافکار به جنت سوگواروغرق غم روح العمین است حدیث قدسی میخواندمدینه اندراین روز ندای مصطفی بااهل بیت طاهرین است نباشدچون دگرصوت مناجاتش درعالم غمی جانکاه درقلب امیرالمومنین است به چشمانی پرازاشک ودلی ازغم شکسته کناربسترش زهرابسی زاروحزین است چوپیغمبربدیداوراچنین آشفته، گفتا دل من هم ازاین فرغت بسی زاروحزین است ولیکن غم مخورای جان من، زیرابه زودی پدرباتوبه جنت دور ازاعداء همنشین است شدم آسوده من ازظلم وجورکفار ولی اندوه من ازماجرای بعدازاین است میان امت بیدادگرحیدرشودتنها بسی سوزان دلم ازیادمیخ آهنین است یکی دیگربود، بدعهدی این قوم نااهل درسوزان میان شعله های بغض وکین است دوگنج عترت وقرآن بماندازمن درعالم که تنهامنجی وسرمایه ی اهل یقین است هرآنکس پاس داردحرمتش رارستگاراست ولی بیگانه باآن درعذاب وشرمگین است رسدازبهرخونخواهی سرانجام حجت حق که براندوه دوران اوامیدآخرین است ارادتمند؛ ستایش کرمی رحلت پیامبراکرم حضرت محمد(ص) برتمام شیعیان جهان تسلیت باد🏴🏴🏴 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
بسم الله الرحمن الرحیم زبان‌زد سرها به نیزه رفته و تن‌هاست بر زمین داغی ندیده صفحه‌ی تاریخ این‌چنین افتاده بود عرش خداوند روی خاک وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین...» اما در آن میانه علم را بلند کرد با عزت و وقار زنی از تبار دین جانم فدای شیرزن و خطبه‌اش، که گفت؛ «صَبرَاً عَلی قَضائِکَ یارَبَّ‌العالَمین...» آری، صدا صدای رسای سکینه بود در اوج اقتدار و سرافرازی و یقین آتش گرفت منبر شام و دل یزید از آن خطاب حیدری و لحن آتشین شان‌وشکوه‌وشوکت خود را به رخ کشید با آن که بود لشکر کفّار در کمین گفت؛ ای گروه ظالم! با اهل‌بیت حق کاری که کرده‌اید، نکردند مشرکین! اف بر شما که پاس امانت نداشتید در حق خانواده‌ی پیغمبر امین ای اهل مکر و حیله و عصیان؛ «تَبَاً لَکُم» ای ننگ بر شما که ندارید غیر کین! گیرم که پر شده‌ست جهان از یزیدیان گیرم که سربه‌سر شده عالم پر از لعین گیرم که آمده‌ست هزاران غم از یسار گیرم هزار داغ رسیده‌ست از یمین گیرم تبر شدند تمام درخت‌ها گیرم که مارها زده بیرون از آستین اما هزارشکر که نام «حسین» ما شد بر رکاب خاتم پیغمبران نگین این نام در دوعالم از این پس زبان‌زد است وقتی به نام نامی حق است هم‌نشین حق با تبار ماست که هرکس به حق رسید هم بر «حق» آفرین زد و هم بر «حق‌آفرین» تا روز حشر پرچم ما بر فراز رفت پس با شما نشانه‌ی ننگ است بر جبین بر کشته‌های کرب‌وبلا نوحه می‌کنند در عرش حق ملائکه با ناله‌ی حزین صبح و مسا امام زمان گریه می‌کند بر این مصیبت‌وغم‌عظمی که شد قرین پایان این معادله اما خوش است، خوش تا از مناره می‌رسد این صوت دلنشین؛ از بام کعبه، حضرت خورشید اهل‌بیت آمد به انتقام شهیدان...، بیا ببین. شاعر آقای مجتبی خرسندی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
شعر: مناجات گفته بودی که اگر در بزنم خود به در آیی در به در سوخته ام ، مثل خاکستر و باد اندکی باخته از زندگی، صبر تو شومینه ی راهی است که فهم من از آن عادت دارد، دریاب مرا اکنون رانده شدم از خود گمگشته ام شاید جانا که غمی دارم، چاره ی من را تو آبستن لطفت کن ترسم که نباشی دیگر زین ترس کمی عادت دارم، دانی که به پیمانم هربار مرا مست تر جرم می و مستی را تنها تو می بخشایی، پنهانی رازم را نقش دوجهانم کن! گر در آتش قهرت باشم شیرین تر است من را چون در عشق تو می سوزم، آنقدر که تو رحمانی شیطان را شده از امید، هر کس به سهم خود یاد تو کند هر دم طماع تر از هرکس کُلِ تو را می خواهم، قولی که به من دادی عهدی که با تو بستم از تو وفای عهد از من شکستن ها، همسایه بیکارم بر سر در خانه فضل تو را دزدید، محتاج تر از فضلت راه شب خود خواهم. شاعر مسعود آزادبخت ،،،،مناجات کتاب سلام صبح صفحه ۷۳ ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
شعر: حاضر و غایب هر کسی را که به دل منتظرت می مانَد لحظه ی دیدن تو خاک رَهَت می مانَد چون به پیش نظرش حاضر و غایب بودی جمعه ها درصدد آمدنت می مانَد. گر که تقدیر من آن است که رویت بینم تو بگو باز مرا در نظرت می ماند؟ چند صباحیست که در خانه ی دل بحث است چه کسی در ره تو هم سفرت می ماند؟ همه جا هست جهان از رخ تو بر دیده هر کجا نیست که بر روی مهت می ماند با یقین است هر آن کس که سلامت داد مثل پروانه و شمع دور و برت می ماند. السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج) ✍ مسعود آزادبخت جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ آغاز امامت حضرت مهدی (عج) بر تمام شیعیان مبارک باد. ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
یافت نبوت به محمدثبات نام خوشش زمزمه ی کائنات پرتودین حق زاحمدبود شکوه جنت به اذن محمدبود گشت زنورش ره قرآن عیان جسم جهان رابود، اوروح وجان ذکرتوحیدپراز رازاو ساقه بخشکید زاعجازاو سردشدآتش کوه فارس هم محوشدازیمن قدومش علم حوروملک دست بدامان او چرخ وفلک جمله به فرمان او سنگ شدونیست شدوسوخته جزبه رخش هرکه نظردوخته ماکه زحب احمدآکنده ایم به مهراووآل اوزنده ایم به ساحت مهدی صاحب زمان عرضه ی تبریک زاعماق جان اوست چوسرچشمه ی جودوصفا طلب کند"کرمی"لطف وصفا خواهی که شودکام توشیرین چون نبات برسیدوحضرت محمد(ص) صلوات گرطالب رحمتی وفیض وبرکات برمنجی عالم آل احمدصلوات ارادتمند؛ ستایش کرمی آغازهفته ی وحدت برهمه ی مسلمانان جهان تبریک وتهنیت باد ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
شاعر آقای سیدعلیرضا حسینی عشق یعنی نورِ رویِ مصطفی عشق یعنی عطر و بویِ مصطفی مصطفی ، ایمانِ مطلق در زمین برترین پیغمبرِ حق در زمین مصطفی ، گنجینهء گفتارِ حق شهرِ علم و مخزن الاسرارِ حق مصطفی ، حق و حقایق را دلیل خلقتِ کُلِ خلایق را دلیل مصطفی ، روحِ حقیقت ، اصلِ عشق موسمِ دلدادگی و فصلِ عشق احمد! ای آئینهء آئینه ها ای تو عشقِ سینهء بی کینه ها تا مکانِ لامکانی ، دو کمان_ داشتی تو فاصله ، ای مهربان! یا محمد(ص) ! در زمین ، تو سرمدی در سما تو شُهره بِسْمِ احمدی از حجازی ، دل ولیکن جایِ تو خاکیان فی الجمله خاکِ پایِ تو سینه چاکت شد قمر ، ای آفتاب! شب شد از رویت سحر ، ای آفتاب! پورِ ابراهیمی و حق را حبیب مرتضی را جانی و ما را طبیب یا محمد(ص) ! ، دلبران را دلبری بر همه پیغمبران ، پیغمبری عاشقان را عقل ، کی در سر بُوَد؟! عاشقان را عشقِ تو ، رهبر بُوَد هر چه لیلی هست ، کُلْ مجنونِ تو مرشدِ روحُ الْاَمین ، هارونِ تو عشق ، تنها شعله ای از رویِ توست عطر ، تنها شمه ای از بویِ توست گم درونِ سینه ات ، هفت آسمان هفت دریا ، در دلِ پاکت ، نهان گُل ، حدیثی از لبِ بشکفته ات قند ، تنها واژه ای از گفته ات آینه ، تصویری از یک روئی ات جلوهء لبخند ، از خوش خوئی ات صبح ، آن لحظه که برداری نقاب شب ، زمانی که نباشی بی حجاب ای به توصیفت ، زبان ها جمله لال برتر از آنی که گنجی در خیال تو طلوعِ مهرِ نورانیتی تو فروغِ صبحِ روحانیتی چلچراغِ روشنِ هر خانه ای یا محمد(ص) ! ، شمعِ هر کاشانه ای بر کویرِ سینه ها ، باران توئی مرهمِ رخمِ دل افگاران توئی خنده ای تو ، بر لبِ افسرده ها روحِ امیدی ، تو بر دلمرده ها عقل ها ، درمانده اند از کارِ تو در تعجب جمله از اسرارِ تو روح را کردی تو در پائین رها جسم را اما تو بردی تا خدا مِهرِ تو ، یخهای دل را آب کرد دستِ تو ، بتخانه را محراب کرد شاد کردی سینه هایِ خسته را باز کردی قفل هایِ بسته را لالهء پژمرده را دادی تو آب سایه افکندی به هر قلبِ کباب رستگاری را تو دادی یادمان کردی از بندِ هوس ، آزادمان نور تاباندی تو بر دل هایِ تار رام شد با دستِ تو ، هر گرگِ هار کجروان را تو نمودی راهِ حق تو گشودی بر همه درگاهِ حق یأس را از سینه ها کردی تو دور کاشتی در دل ، امید و شوق و شور یا محمد(ص) ! ، ای زِ خوبان ، خوبتر ای زِ هر محبوبه ای ، محبوبتر یک نگاهی بر منِ آواره کن چارهء کارِ منِ بیچاره کن من دلی در سینه دارم ، پُر زِ درد هم درونی چون زمستان ، سردِ سرد کن تو درمان‌، این دلِ پُر درد را یعنی آتش زن ، درونِ سرد را چونکه از احمد ، کمی گفتم سخن یادِ من آمد ، دلیری صف شکن صف شکن مردی ، بنامِ مرتضی شیرِحق ، شمشیرِ شب سوزِ خدا مردِ مردستان ، یلِ دُلْ دُلْ سوار صاحبِ شمشیرِ تیزِ ذوالفقار یکه تازِ عرصه هایِ تن به تن شیرِ مَرْحَب کُش ، یلِ خیبر شکن دست و بازویِ خداوندِ نمیر حیدرِ صفدر ، شهِ مردان ، امیر مرشد و استادِ جبریلِ امین حیدرِ کرار ، امیرالمومنین ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
دلبری دارم تمامِ دلبران را دلبر است خوبِ خوبان است و در هر خوبی از خوبان سر است صحبت از بالا بلندان ، پیشِ قدش میکنی؟! سرو چیزی نیست ، او از آسمان رعنا تر است بیدِ مجنون ، نزد گیسویِ پُرَش ، بی شاخ و برگ پیشِ چشمِ باز گیرش ، هر عقابی ، کفتر است مژه دارد تیزتر از تیرهایِ بی امان ابرویش خونریزتر از هرچه تیغ و خنجر است هرچه شیرین است ، فرهادِ لبِ چون قند او هرچه یوسف ، کُلْ اسیرش ، بس که زیبا منظر است آرزومندِ دهانش ، چشمه ای چون سَلسَبیل تشنهء لمسِ گلویش ، چشمه ای چون کوثر است « کاش من دندانِ او بودم» طلا این گونه گفت «خاکِ کفشش بودم ای کاش» این کلامِ مرمر است بدر ، پیشِ صورتِ چون ماهِ او ، مثلِ هلال نزدِ شمسِ سیرتش ، خورشید شمعی بی سر است خادمی از خادمانِ خادمش ، نوشیروان نوکری از نوکرانِ نوکرِ او ، قیصر است خواستارِ دارِ زلفش ، گردنِ سردار ها عشقِ سربازی به پایش ، در سرِ هر افسر است سر به زیر از هیبتِ چون کوه او ، هر سربلند خوار پیشِ عزتِ سرشارِ او ، هر سرور است دلبران دیدم ولی آنان کجا و این کجا ؟! خوبها دیدم ، ولی این خوب ، چیزی دیگر است از جمالش گفتم اما از تبارش گوش کن میوهء قلبِ محمد ، نورِ چشمِ حیدر است جده اش زهرا ، که هر خاتون ، کنیزِ فضه اش جده اش زهرا ، که در صحرایِ عصمت‌ ، محشر است باقر است او را پدر ، مردی که دانش را شکافت اُمِ قاسم ، مریمِ عصرِ خود او را مادر است صادقِ آلِ محمد ، شهرتِ زیبایِ او این بغایت راستگو ، نامِ بلندش جعفر است جعفرِ صادق ، رئیسِ مذهبِ ما شیعیان او نه تنها شیعیان را ، انس و جن را رهبر است خُلق و خویش آسمانی ، مثلِ اخلاقِ نبی مهربانی سیرهء این خاندانِ اطهر است کیسهء نان رویِ دوشش بود شبها چون علی هر کسی شد حیدری ، کی نیمه شب در بستر است؟! سرخ می شد ، زرد می شد ، در نماز ، آن رو سفید فکر می کردی قیامت گشته پیشِ داور است آیه هایِ عشق را ، وقتی تلاوت می نمود روحِ پاکش فکر می‌کردی جدا از پیکر است چون که اسماعیل فرزندِ بزرگش فوت شد حضرتش فرمود کی راهِ فرار از این در است بیل می زد ظهرِ تابستان درونِ مزرعه گفت لذت می برم وقتی که پیشانی تر است با سلاحِ علم ، دنیایِ دل و جان را گرفت این قَدَر دیگر نگو ، کشور گُشا اسکندر است! بهتر از سرمایهء مهرش ، ندیدم سیم و زر هر که این سرمایه دارد ، کی پیِ سیم و زر است منکر او منکرِ حق است ای مردم! به گوش کافرِ صادق به حق سوگند ، حق را کافر است او نمردست و نخواهد مرد تا روزِ ابد 《قالَ صادق 》تا قیامت ، زنده رویِ منبر است https://eitaa.com/seyedalirezahosseini ایتا لینک کانال اشعار سید علیرضا حسینی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
در آسمان و روی زمین حجله ها به پاست رقص هزار بلبل عاشق به خیمه هاست گوییا ستاره ای به زمین می رسد که ماه پوشانده است روی خود اوشمع کبریاست مور و ملخ به عالمیان  که این یگانه مرد احمد بود برادر او شیر جبهه هاست آذین به روی شهر همه بسته اند و شاد با هلهله ولادت خاتم چه با صفاست دشت و دمن زمین و زمان از حضور او خندان چوعاشقی که بیانش به ماجرا ست ای ساربان تو مژده رسان باش وخود بگوی زیرا که خیمه های نشاط هرکجا به پاست ۱۴۰۳/۰۶/۳۰ شاعر آقای عباس ساربان ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
سینه ی پُرآشوب ✍ غزَل ۱۱ کتابِ سرودِ زُهره دیوانِ غزلیّات دورانِ جوانی 📚 مهدی میرابی_جاجرم ( مردهفت هنرایران ) ____________________ امشب از هرشبِ من، سینه° پُرآشوب ترَست غُصّه وغم به دِلَم همدم و محبوب ترَست دانَم امشب که بُوَد خوب و نِکو حالِ رَقیب بی خبرهست که حالِ غمِ من خوب ترَست مَرَهانم زِ غمِ خویش و به بُستان مَفِرِست که غمِ عشق° به زندانِ تو مطلوب ترَست عالَمی گشته خراب ازغمِ سودایِ تو وُ دلِ بیچاره ی من از همه مخروب تَرَست غَزَلی نیست که برطَعنه گرفتار نَشُد غَزَلَم طَعنه گرفت°،ازهمه سرکوب ترَست چون دَخیلِ حَرَمِ کوی تو گشتم همه عمر نَسَبَم برتو و اَجدادِ تو منسوب ترَست گرچه (مَهدی) سخنِ عشق نه عیبی دارد برحسودان° سُخَنَت ازهمه معیوب تراست ماجرای انتظار ✍ غَزَل ۱۲ کتابِ سرود زُهره دیوانِ غَزَلیّاتِ دورانِ جوانی 📚 مهدی میرابی_جاجرم ( مردهفت هنرایران ) ____________________ حلقه ی چشمانِ اشک آلودِ ما تا بر دَرَست انتظارِ دیدن تو ماجرایی دیگرَست آتشِ هجرِتو وُ روی گُل و گُلنارِ تو ازحضورِ شعله های مِجمَرِ دل بهترَست درغیابَت گرکه جورِ دیدنِ روی تو نیست داغِ هجران بردل و شوقِ تو دائم برسَرَست زآتشِ شمعِ وجودِ توست اُمّیدِ وصال برتَنِ پروانه گرتا صبحدم بال وپَرَست زانکه دریای غمِ عشقِ تو باشد سینه اَم بردوچشمِ خونفشانم دانه های گوهرَست تا نیایی درغیابت زنده می مانم ازآنک° کین مجالِ زندگی در انتظارَت خوشترَست باشد از تلخیِّ هجران تو و شهدِ سُخَن شعر(مَهدی) را اگرساقیِّ مجلس از بَرَست شاعر آقای مهدی میرابی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
🏴قرار با پدر 🖤قرار بود نوای پاییز را بابرگ‌ریزان ساز کنم نه با ریزش معدن وجان بابا آغاز کنم 🖤دفتر مشق را با بابا نان آورد باز کنم نه اینگونه پدر را باکوله ای سنگ ناز کنم 🖤قرار بود درس امید وزندگی متن کنم نه دستان زخمی و خاکی پدر را دفن کنم 🖤قرار قشنگی نبودش پدر که جای هفت رنگ پاییز سیه تن کنم شاعره :هیودی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
نام شعر: فراق وقتی که بابا سنگ ها را به دوش می کشید درون خانه حتماً کسی ناله ی خاموش می کشید اول مهر جای بابا نقطه چین باشد و خالی معلم برای هر نقطه به جای نان آغوش می کشید درون شعر افتاده ام و جای دگر نیست مرا صدای درد از تونل های طبس خروش می کشید مثل آن کودک که درس انشایش بیست بود برای تکلیف انشای خود پدری کفن پوش می کشید همیشه از فراق،گلایه داشتم ولی این بار آیا کسی برای کودک فراق را به دوش می کشید؟ ✍شاعر: مسعود آزادبخت دوم مهر سال هزار و چهارصدو سه. تسلیت به خانواده های حادثه طبس و مردم ایران. https://eitaa.com/masoud4471 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
تقدیم به همه ی جانبازان عزیز ازبال شکسته ات خدا می ریزد در ساغر درد ماشفا می ریزد یک جرعه ی باور تو را زخم تنت درحنجر خشک ذهن ما می ریزد _^____________________________ تقدیم به شهدای گمنام ازپیش حسین یک نشان آوردند یک قطعه ی پاک آسمان آوردند بعد از گذشت سالها بی خبری یک تکه لباس و استخوان آوردند اقای محمود سبزعلی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
نام شعر:فرمان آن تله ی جنگ و هوس های بلا بی معناست وعده ای را که خدا داد به ما حزب الله ست از فلک آمده لبیک حسین(ع) برخیزید چون که فرمان علی در دل ما پابرجاست ما که از داغ فلسطین نتوانیم گذشت رمز پیروزی مردان خدا یا زهراست چون سگ هار به شیطان برسد صهیون است شود اهداف شهاب و قَدَرش واویلاست دست و پا می زند هر در و سنگر برود وقت نابودی شیطان بزرگ آمریکاست دشمن ار صلح بخواهد ما به او نزدیکیم چون قسم خوردیم و میدان نبرد خانه ی ماست. شاعر: مسعود آزادبخت هفتم مهر ۱۴۰۳ شهادت سید حسن نصرالله بر تمام مسلمانان تبریک و تسلیت باد. https://eitaa.com/masoud4471 @khanehonarmandan110
بگذار بشکنند درختان سبز را با ریشه های محکم ایمان چه می‌کنند؟ ترسی ندارد از تبر این روزها درخت با ساقه های نورَس بستان چه می‌کنند؟ ۷مهر۱۴۰۳ @khanehonarmandan110
بسمه تعالی ما میثمِ تمارِ دارِ زلفِ یاریم از مرگِ در راه خدا باکی نداریم مجنون کجا دلبستهء عقلِ معاش است؟! تنها به عشقِ حضرتِ لیلی ، دچاریم داری قرار اینگونه راکد با که مرداب! ؟! ما رودها ، از شوقِ دریا ، بی قراریم مرداب هایِ مُرده دل! ما زنده رودیم در پیچ و تابیم و به دریا رهسپاریم چون ذوالفقارِ بی غلافِ شیرِ یزدان سینه سپر ما پا به میدان می گذاریم مولا زره بر پشتِ خود هرگز نمی بست عریان به هر هنگامه ، همچون دوالفقاریم تا از تنِ منحوسِ دشمن ، جان بگیریم جانباز و هم جان بر کف و هم جان نثاریم فی الفور می میریم ، اگر گوید بمیرید در پیشِ صاحب ، بنده ای بی اختیاریم چون سرو ، تنها زیر بارِ عشقِ هستیم ما در خزان هم سبز مانندِ بهاریم کی مثلِ بید از حملهء بادی بلرزیم؟! طوفان بتازد ، مثلِ کوهی استواریم سید حسن ، جان داد در راهِ ولایت ما دانش آموزانِ این آموزگاریم می آید آخر فصلِ سرخِ پر گشودن فصلی که او را سالها ، چشم انتظاریم شاعر آقای سید علیرضا حسینی https://eitaa.com/seyedalirezahosseini ایتا لینک کانال اشعار سید علیرضا حسینی (شاعر اهل بیت (ع) و انقلاب) @khanehonarmandan110
💥حضرت موعود علیه السّلام نشسته هاله ی غم بر دلِ جهان بی تو وَ سخت می گذرد چرخه ی زمان بی تو فروغِ شعله ی خورشید، ناتوان باشد برای روشنیِ آسمانِ جان بی تو در انتظارِ تو ای آفتابِ عالمتاب گرفته خرمنی از غم در آسمان بی تو هزار کنگره ی شعر هر طرف برپاست ولی برای غمِ نام و آب و نان بی تو گذر به باغِ پُر از لاله کردم و دیدم که سرو، قامتِ او گشته چون کمان بی تو صراطِ غیرِ تو هستیم در عمل، لیکن مدام نام تو چرخد سرِ زبان بی تو بیا که غزّه در آتش ز مکرِ صهیون سوخت بیا که سوخت همه، مغزِ استخوان بی تو بیا که بی تو "محمّد" در این فراقِ عظیم چو بلبل است که نالَد ز جان، عیان بی تو مهرماه ۱۴۰۳ ✍ محمد خوش آمدی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
صدای نم نم باران به گوش می آید بغض هاشکسته، گریه نمی آید صدای پای سپیده به گوش می آید یقین کنیدشب غم دگرنمی آید قسم به خون شهیدان که صبح نزدیک است همیشه فتح وظفربعدنصرمی آید دوباره انگشتری که جامانده بازپیکرشهیدی که جان داده سیدخوش روی حزب الله رفته شیعه دراندوه نصرالله مانده ازهیبت لشکرخداترسیده صهیون بیچاره وآوراره ودرمانده جهان لباس رزم به تن پوشیده بازباران نویدپیروزی آورده کرمی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
خانم هیودی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
این شهر پرازنیلفروشان شده است دریای مقاومت خروشان شده است این غیرت مردمان ایران است که در آتش انتقام جوشان شده است آقای سبزعلی ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
نام شعر: مثل سنوار این چه رازیست که خود میل شهادت دارند همه در سن نبی رو به سعادت دارند مکتب روح خدا در رگ ما چون جاریست هم ز یعقوب نَسَب روح شهامت دارند از خدا چون به حقیقت همه یاری جویند به همین سید ما حس ارادت دارند چون که فرمان ولی روی زمین نگذارند جمعه ی نصر کنون نای رشادت دارند پیش شمشیر قضا سر بگذاریم بس است دشمنان را که به شمشیر حسادت دارند مثل سنوار که در قلب رفح می جنگید ایل مردان خدا جمله جسارت دارند شاعر: مسعود آزادبخت بیست و هفتم مهر ۱۴۰۳ شهادت دلیرانه یحیی سنوار بر جبهه مقاومت تبریک و تسلیت باد. ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~
شعر: اولین زنی که آوارگی خرید تا میان مردم لبنان باشد به همین سادگی جلوه ای از شکوه دوران باشد وقتی که ترس در خیابان قدم های لرزان بر می داشت او تمام دغدغه اش شهادت در کنار خیابان باشد هفته ی آخر صورتش به رنگ دلهره باقی ماند خوش به حال زنی چنین دل نگران باشد پدر که با اندوه دنبال پیکر شهید می رفت یک قدم مانده به اوج در آسمان باشد به مکتبی که درسِ اول آن جانبازیست بین چگونه مادری شهیده عرفان باشد برای دنیا که این مقایسه بس روشن بود پرواز فرشته ای که افتخار این و آن باشد مثال مقاومت که در احساس خون جریان داشت به وقت شهادت که اولین بانوی ایران باشد شاعر: مسعود آزادبخت شهادت اولین بانوی شهیده ایرانی راه قدس تبریک و تسلیت باد. https://eitaa.com/masoud4471 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~ @khanehonarmandan110 ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸~~~~