eitaa logo
خانه طلاب(بنیان ها)
249 دنبال‌کننده
175 عکس
17 ویدیو
246 فایل
ارتباط با خانه طلاب ؛ @Ya_hoo_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه نوزدهم_ در راستای بنیان های حکمت حضور در جهانی میان دو جهان.MP3
39.75M
📅 24 اسفند ماه 1399 📍خانه طلاب 🎵 عنوان: نسبت ما با جریانهایی که در جهان معاصر ِ غرب از نظر فکری پیش آمد 👤با حضور آقایان توکلی متقی نجات بخش بحرینیان مرکزی @khanehtolab
خانه طلاب(بنیان ها)
📅 24 اسفند ماه 1399 📍خانه طلاب 🎵 #فایل_صوتی #جلسه_نوزدهم #در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بی
متن بحث شده در باسمه تعالی نسبت ما با جریان‌هایی که در جهان معاصرِ غرب از نظر فکری پیش آمده 1- در دکارت «وضوح» و «تمایز» همان حقیقت است و لذا دیگر بحث مطابقت ذهن و عین مطرح نیست و این در شک دستوریِ دکارت با عنوان «من شک می‌کنم پس هستم» شکل می‌گیرد و دیگر مطالب دکارت را می‌توان در قالب دفاعیات او از نظریاتش دانست و اشکالاتی که به اندیشه‌ی او گرفته‌اند، مثل تفسیر «المیزان» و یا «اسفار» ملاصدرا که می‌توان گفت دو سوم مطالب این کتاب‌ها مربوط به جواب اشکالاتی است که به اندیشه‌ی آن اندیشمندان گرفته‌اند و عملاً روح نظریات آنها را باید در همان یک سوم نوشته‌های آن‌ها دنبال کرد. دکارت در تأملات خود نقطه‌ی آغازینِ «من چیستم» را به میان می‌آورد و با آن سؤال، فلسفه‌ی جدید شکل می‌گیرد، فلسفه‌ای که از جهان آغاز نمی‌کند، از آگاهی آغاز می‌نماید. 2- بحثِ دوگانه بودن «نومن» و «فنومن»، فرع مسئله‌ی کانت است. مسئله‌ی اصلی کانت «فاعل شناسا» می‌باشد و احساسی که انسان از خود دارد، به همان معنایی که خود را «فاعل شناسا» می‌داند. لذا معرفت در کانت اساساً فنومنال است و نه مطابقت ذهن با عین. از این جهت می‌گوید: «وقتی می‌توانیم بفهمیم جهان چیست که بفهمیم انسان چیست.» حتی در انگیزه‌های اخلاقی به بیرون از انسان نظر ندارد، به اراده‌ی انسان که موجب تعیّن‌بخشیِ انسان است نظر دارد. 1️⃣ 3- در تاریخ جدید به‌خصوص در انسان غربی، روحی در میان است که انسان، خود را احساس می‌کند ولی این «خود» همان انتخاب است و در انتخاب در نزد خود و نسبت به خود انتخاب می‌کند و از این جهت خودش یعنی آزادی و خودش یعنی احساس وجودِ خود، خودِ بیکرانه‌ای که نمی‌تواند در عین حال مخلوق نباشد. 2️⃣و در مخلوقیت خود «عینُ‌الربط»‌بودن خود به خالق را احساس ننماید و معنای حضور در جهان را با حالت قدسیِ خود احساس نکند، در نتیجه هستِ خود را که عینِ ربط است می‌یابد و برای پاس‌داشت «عینُ‌الربط»‌بودنش باید عبودیت خود را در نسبت با ربوبیت حضرت ربّ احساس کند. ۴- معاصربودن صدرا و دکارت و مواجهه‌ی نگاه صدرا با اندیشه‌ی دکارت در هویتی قدسی، 3️⃣مانند مواجهه‌ی انقلاب اسلامی با جهان مدرن است، و حضور انقلاب اسلامی در همان جهانی که جهان مدرن حاضر است، ولی با هویت قدسی. جناب ملاصدرا نیز در مواجهه با هست یا وجودی که دکارت مطرح کرد، در همان جهان حاضر شد ولی با نظری فاخر به «وجود» نظر کرد و نظر به بیکرانگی «وجود». در این حالت انسان در عین هویت تعلّقی‌اش با حضرت حق، که «هستِ هست‌ها» است، خود را در جهان احساس می‌کند. 4️⃣با هویتی وجودی که عین شعف است و هستی او عین مستی اوست. پی نوشت: 1️⃣آیا در این رابطه می‌توان به سخن آیت الله بهجت«رحمت‌الله‌علیه» فکر کرد که در رابطه با سلوک عرفانی می‌فرمایند: «علم تو، استاد تو است» با نظر به وسعتی که انسان در راستای حضور انسانی مثل امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مدّ نظر دارد؟ 2️⃣این همان حضور در خردی است عمیق‌تر و واقعی که هرکس می‌تواند به آن نظر کند و جناب صدرالمتألّهین در حوزه‌ی فهم شیعی به آن نایل شد. 3️⃣در خبرها هست که مستشرقین در دربار شاه عباس مکرر از دکارت سخن می‌گفتند. این امر می‌تواند عاملی برای تفکر نسبت اصالت وجود با هویت عمیق قدسی باشد که جناب ملاصدرا در مواجهه با دکارت برایش پیش آمده است. 4️⃣در این رابطه باید نگاه هایدگر را بیرون از جهانی که با دکارت شروع شده قرار نداد. @khanehtolab