💎 ابوهاشم داودُ بنُ قاسمِ الجعفری قال: سمعتُ الرّضا علیِّ بنِ موسی«علیهماالسلام» یقول: إنَّ أمیرَ المؤمنین«صلواتاللهعلیه» قال لِکُمَیلِ بنِ زیاد فیما قال: یا کمَیل! أخوکَ دینُک، دینِ تو برادرِ توست، یعنی نزدیکترین امور به تو عبارت است از دینِ تو. آنچه باید بیش از همه چیز در فکر آن باشی و برای حفظ آن تلاش کنی و آنرا مراقبت بکنی، عبارت است از دینِت.
🌱بعد میفرماید: فَاحتَطْ لِدینِکَ بِما شِئت، هر طور میتوانی، از هر راهی که برای تو مقدور است، برای دینِ خودت احتیاط کن! احتیاط از کلمۀ حائط است، حیطه، حائط، یعنی حصار، برایش حصار بکِش! مراقب باش لطمهای به آن وارد نیاید.
✅یک دین، دینِ شخصِ من و شماست که دینداریِ خودمان را، اعتقاد دینیِ خودمان را حفظ کنیم. یک مسأله، دینِ ما یعنی: اسلام است و دینِ توحید است. این را باید حفظ کرد! نه فقط در وجود خودمان، در اعتقاد خودمان، در عملِ خودمان، در همۀ قلمروها باید این را حفظ کرد. این هم مشمول این جمله است: فاحتَط لدینِک. فرض بفرمایید اگر این دینِ مقدسِ شما از طرف یک قدرتی، از طرف یک شیطانی مورد تهاجم است، باید چکار کنید؟ بایستی حصار برایش درست کنید، باید از آن مراقبت کنید، از آن دفاع کنید، إحتَط شامل همۀ اینها میشود.
🌷 این، خطاب به کمیل بن زیاد است یعنی به یک آدمِ معمولی. کمیل نه رئیس بود، نه قاضیِ تشکیلات بود، نه رهبر بود، بلکه یک آدمِ معمولی بود، حضرت به او فرمودند، یعنی به همۀ آدمهای معمولی. حال، اگر ما این خطاب را برگردانیم به آدمهای مسئول مثل خودمان، مثل خیلی از شماها که مسئولیتی دارید، مدیریتی دارید، کسانی تحت نفوذ شمایند، امکاناتی در اختیار شماست؛ آنوقت مسئولیت، بیشتر و سنگینتر میشود.
جلسه 266 صلاه مسافر. 96/10/5
@khanemaaref
عصاره عبدالله:
آنچه وظیفۀ شماست، این است که: دین را در جامعه حفظ کنید. اصلاً این نظام، نظام دینی است؛ یعنی برای اقامۀ دینِ حق، این نظام بوجود آمده و الّا من و شما را چه به حکومت کردن؟! ما طلبه بودیم، گوشۀ مدرسه بودیم، یا در مسجدی پیشنماز بودیم، منبری بودیم، چرا آمدیم اینجا نشستیم؟ در این موقِع نشستیم؟ فرق ما با آنهایی که قبل از ما بودند، چیست؟ فرق در همین است،
ما آمدیم که دین را اقامه کنیم، دین را برپا بداریم؛ «الذین إن مَکَّناهم أقاموا الصلاه»، این «اقاموا الصلاة» اگر فقط به معنای نماز خواندن باشد، عبارت «إن مَکَّناهم» نمیخواهد زیرا در صورت عدم تمکّن هم نماز را باید بخواند؛ این معنایش این است که: وقتی شما متمکّن شدید، وقتی رئیس و مدیر شدید، وقتی بودجۀ مملکت در اختیار شما قرار گرفت، وقتی حکمتان نافذ شد، کاری بکنید که دینِ مردم یعنی دینِ اسلام، دین خدا در جامعه حفظ بشود.
إحتَط لدینِک! یعنی یادتان باشد همۀ شما برادران و خواهرانی که اینجا هستید، برای دینِ خودتان احتیاط کنید! هر چه میتوانید، تلاش کنید، کار کنید، سینه سپر کنید و حفظ کنید. معنای این حدیث، این است
@khanemaaref
چگونه کوه را از جا بکنیم
بر اساس آیه ۹۳سوره بقره
🌱در قرآن آیات جذابی درباره کندن کوه از زمین آمده است. و رفعنا فوقکم الطور... کوه طور را از زمین کندیم و بالای سرشان بردیم. به این اتفاق مهم از زوایای مختلف میشود نگاه کرد.
🌱 از جمله اینکه آیا خداوند خواسته یک عده را بترساند و به اجبار از آنها تعهدی بگیرد؟ اگر اینطور باشد این تعهد اجباری چه ارزشی دارد؟
🌱بالابردن کوه برای این نبوده که به اجبار از مردم تعهدی گرفته شود نشانه اش هم این است که اصلا قوم موسی در قلوبشان بنای عصیان هم داشتند «قالوا سمعنا و عصینا ...» یعنی به ظاهر گفتند گوش دادیم و در دل گفتند عصیان میکنیم.اگر اجبار بود که همانجا نابود میشدند. علامه طباطبایی هم برداشتش از این آیه همین است که این نشان دادن اعجاز و قدرت بوده نه اجبار برای انجام یک فعل.
🌱اما حتما این بروز قدرت برای تغییر اراده مردم موثر بود. اساسا حرف حق وقتی با هویت قدرت و اقتدارش بیان میشود و به تماشا کشیده میشود، موثرتر میافتد. امروز شما در فضای رسانه ای سخنی که بیشتر اثر اجتماعی و رسانه ای دارد را بیشتر نگاه میکنید و به آن توجه کرده و درباره اش میاندیشید. با شکل گیری یک نظام و حکومت اسلامی، سخن حق اسلام بیشتر در دنیا شنیده شد و توسعه پیدا کرد. این نقش «قدرت» است در «دعوت». لذا پیامبر فرمود الخیر کله فی السیف و تحت الظل السیف... خیر همه اش در قدرت و زیر سایه قدرت است.در جهاد ابتدایی یا جهاد دعوت، این دعوت در بستر قدرت جدی گرفته میشود و مخاطب را متوجه و جذب میکند. حوزه های علمیه همانقدر که به علم مقدس میاندیشد باید به قدرت مقدس هم فکر کند.
🌱اما این آیه یک نکته مهم و ظریف دیگری هم دارد و آن اینکه چطور میتوان امور راسخ در جامعه و در نفس انسان را از بیخ و بن کند و بلند کرد. چطور عشق هایی که اسیرمان کرده و اخلاق بدی که راسخ شده را بکنیم، چطور سنتهای غلط و هنجارهای بد و غلط را از جان یک جامعه بکنیم؟
🌱 اعجاز موسی باید تناسب داشته باشد با آنچه موسی ع از مردم خواسته است، مردم کنده شدن کوه را که میبینند در میابند با بروز و ظهور اراده و قدرت الهی هر امر راسخی کنده میشود. اگر موسی ع از مردم میخواهد «خذوا ما آتیناکم بقوه و اسمعوا...» فرمان را به قوت بگیرید و اطاعت کنید. این نشان میدهد که همان طور که اراده خدا در عالم خارج کوه راسخ را میکند و بلند میکند این تبعیت و اطاعت و ولایت پذیری میتواند همه ویژگیهای راسخ فرهنگی اجتماعی را از جا بکند.
🌱حاکمیت و ولایت الهی وقتی که جامعه ای درش اطاعت رشد میکند بیشتر بروز و ظهور پیدا میکند.چرا که دین و شریعت ظهور واقعیت و تکوین است. اطاعت امت البته اطاعتی از سر اندیشه و فهم و نه تقلید کور. لذا میگوید «و اسمعوا»
🌱اما قوم موسی ع وقتی به این دستور عمل نکردند دلهایشان پر از عشق به گوساله شد و نتوانستند کوه این عشق را از جانشان بکنند. بلکه رسوخ ویژگیهای برده کننده و اسیر کننده در قالب یک عشق شدید در جانشان جدی تر شد.
و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم....
@ali_mahdiyan
@khanemaaref
هدایت شده از خانه طلاب جوان
#پای_درس_تفسیر_رهبر 6⃣1⃣
"أَنّي أَخلُقُ لَكُم مِنَ الطّينِ كَهَيئَةِ الطَّيرِ فَأَنفُخُ فيهِ فَيَكونُ طَيرًا بِإِذنِ اللَّهِ وَأُبرِئُ الأَكمَهَ وَالأَبرَصَ وَأُحيِي المَوتىٰ بِإِذنِ اللَّهِ" (آلعمران؛ ۴۹)
🔸 اما در پاسخ به نکتهای که گفته شد اگر روزی مثلاً #دانش_بشر به جایی برسد که آن علت ناشناختهی تأثیرگزاری که با زدن عصای حضرت #موسی (ع) به سنگ آب را از آن جاری کرد، بشناسد. آیا #معجزه بودن آن کار از بین میرود یا نه؟
🔻 پاسخ این است که از بین نمیرود، زیرا چه معجزی از این بالاتر که انسان [فیالمثال حضرت موسی (ع)] کاری را بکند که بعد از #سه_هزار_سال دانش بشری بتواند به راز آن پی ببرد؟ این خودش معجزه بزرگی است و چیز کمی نیست.
🔻 مثلاً فرض بفرمائید: "وابری الاکمه والابرص" که در باب حضرت #عیسی قرآن میگوید: پیسی و برص را معالجه میکرده، ممکن است دانش بشری و دانش پزشکی بتواند بیماری پیسی را علاج کند لکن این مربوط به دو هزار سال بعد از ان تاریخ است.
🔻 بهرحال معجزه آن کاری است که از یک علتی ناشی میشود، منتها آن علت برای بشر شناخته شده نیست، ولو اینکه یک روزی برای بشر شناخته خواهد شد و ما اتفاقاً امیدواریم یک روزی بشر تمام این اسرار را بشناسد، کما اینکه تدریجاً هم دارد شناخته میشود.
🗓 بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره؛ ۱۳۷۱/۰۲/۱۶
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰
🆔 @Khanetolab
خداى متعال در قرآن دربارهى بیعت با پیغمبر میفرماید: لَقَد رَضِىَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فى قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم؛(۵) اى پیامبر ما! آنهایى که با تو بیعت کردند - خداى متعال میدانست که در دلهاى اینها چیست - این بیعت با آن انگیزهى صادقانه موجب میشود که خداى متعال سکینه و آرامش را بر دلهاى آنها نازل کند. وقتى سکینه بر دلها نازل شد، دغدغهها از بین خواهد رفت، نگرانىها از بین خواهد رفت، ناامیدى از بین خواهد رفت. امروز یکى از کارهاى مهمّ دشمنان ایجاد ناامیدى و تزریق ناامیدى است؛ در بخشهاى مختلف جوان را ناامید کنند، پیر را ناامید کنند، انقلابى سابق را ناامید کنند. این آرامش و سکینهى الهى، امید به انسان میدهد. بیعت با پیغمبر اینجورى است. شما امروز وقتى با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید، با پیغمبر بیعت کردید. آنکسى که امروز با امام خمینى بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتى شما خطّ انقلابى امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگى بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آنوقت: اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلى رَسولِه وَ عَلَى المُؤمِنینَ؛(۶) [این] در یک آیهى دیگر [است]؛ در این آیه: فَاَنزَلَ السَّکینةَ عَلَیهِم؛ خداى متعال آرامش را به دلها خواهد داد. وقتى آرامش داشتید، اطمینان قلب داشتید، آنوقت در عرصهى مقابلهى با دشمن دچار حیرت نمیشوید، دچار ناامیدى نمیشوید، دچار تزلزل نمیشوید؛ امروز براساس این سکینه و این آرامش، انسان میتواند یقین کند که ملّت ایران بر آمریکا و توطئههایش قطعاً پیروز خواهد شد.
@khanemaaref
ألا و إنَّ لکم عندی ألّاأحتَجِبَنَّ دونَکم سِرّاً الّا فی حربٍ،
این، نکتۀ بسیار مهمی است، این شفافیتی که امروز سرِ زبانهاست؛ این در کلام امیرالمؤمنین است.
بعضی عادت کردند هر امر خوبی را به غربیها نسبت دهند! واقعاً انسان تعجب میکند از کوتهفکریِ بعضیها! توجه به مردم، آراء مردم، اهتمام به مردم، اینها را میگویند: از غربیها یادگرفتیم! وقتی مراجعه به منابع اسلامی نمیکنید، وقتی کلمات امیرالمؤمنین و رسول مکرّم اسلام را نمیخوانید؛ بله، باید هم از غربیها یاد بگیرید. میگویند شفافیت، میشنوید که این شفافیت را هم آنها به ما یاد دادند! نخیر، شفافیت را امیرالمؤمنین«علیهالسلام» یاد داده است.
میفرماید: حقّ شما بر من این است که هیچ رازی را از شما پنهان نکنم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم مگر در جنگ، مسائل مرتبط با جنگ با دشمن را نمیشود بیان کرد، در مسائل گوناگون امنیتی و نظامی که با دشمن طرف هستیم، جای افشاءگری نیست، جای شفافیت نیست. اما در غیر اینها، مسائل عمومی مردم باید با مردم شفاف بود.
درس 322 صلاه مسافر.
@khanemaaref
و لاأطوِیَ دونَکم أمراً الّا فی حکمٍ. طَیّ، هم به معنای پنهانکردن، و هم به معنای جمعکردن و پیچیدن است، که روایت دارد: کان یَطوِی فِراشَه، رسول اکرم«صلیاللهعلیهوآله» در دهۀ آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع میکرد، کنایه از اینکه که دیگر خواب و راحتی برایش فراهم نمیشد!
میفرماید: من بدون اطلاع و رأی شما کاری را جمع و جور نمیکنم.
این، همان مردمسالاری است. این یاوهگوهایی که تهمت میزنند که: جمهوری اسلامی مردمسالاری و دموکراسی را از غرب یاد گرفته است! نخیر، این مردمسالاری است. مردمسالاری گاهی به شکل انتخابات است، گاهی به اَشکال دیگر است؛ با مردم بودن، رأی مردم را لحاظ کردن، خواستِ مردم را محترم شمردن، این، مردمسالاری است. میفرماید: من هیچ کاری را بدون خواست شماها، بدون رأی شماها، بدون تمایل شماها طَیّ نمیکنم، جمع و جور نمیکنم.
الّا فی حکمٍ، مگر یکجا و آن، آنجایی که میخواهم قضاوت بکنم. در قضاوت، دیگر نگاه نمیکنم که شما چه میخواهید، آنچه حکم الله است آنرا من اجراء میکنم.
@khanemaaref
جلوگيرى منافقان از گرويدن مردم به راه خدا
فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ ؛ آن وقت در سايهى اين نفاق، از راه خدا مردم را منع كردند. چون چهرهى آنها را كسى نمىشناسد، در زير اين نقاب، با ظاهر اسلام و باطن كفر شروع كردند مردمان بىخبر و بىغرض و ساده را از راه خدا منع كردن. انسان چقدر هم واقعاً متأثّر و متأسّف ميشود به حال آن انسانهاى بىگناه و سادهلوحى كه فقط يك جرم كردند، يك گناه كردند و آن اين است كه حواسشان را جمع نكردند، دقّت نكردند، فقط گناهشان اين است و البتّه گناه بزرگى هم هست؛ اين گناه بزرگى است. آن آيهى شريفه ميفرمايد: «وَ قٰالُوا لَوْ كُنّٰا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مٰا كُنّٰا فِي أَصْحٰابِ السَّعِيرِ» ؛ در قيامت عدّهاى از كفّار ميگويند كه اگر ما مىشنيديم يا مىانديشيديم، از ياران آتش نميبوديم. فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم؛ پس به گناه خودشان اعتراف كردند خدا ميگويد به گناه چه؟ به گناه نينديشيدن، به گناه گوش نكردن. «فَسُحْقاً لِأَصْحٰابِ السَّعِيرِ» ؛ سختى و بلا و بدبختى باد براى ياران آتش و ياران دوزخ! ببينيد، خدا با نينديشيدن چگونه برخورد ميكند. گناه اين كسانى كه آلت دست و بازيچهى منافقان و دورويان و گروههاى فاسد و مُضِل قرار ميگيرند، نينديشيدن است. از نينديشيدنِ اينها استفاده ميكنند آن منافقان؛ فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللّٰهِ ؛ از راه خدا منع ميكنند افراد را.
تفسیر سوره مجادله رهبری
@khanemaaref
و الفقهاءُ قادَة، فقیهان، قاده و قائدهها و رهبران جامعهاند.
فقیه البته فقط به معنای این نیست که ما امروز فقیه را معنا میکنیم که مثلاً فقهِ مرسوم را بداند. نه، فقیه یعنی دانای دین، کسی که دین را بداند؛ اصول دین را، مفاهیم معنوی و عرض کنم که اصولیِ دین را، اعتقادی دین را، و فقهُ الله الاکبر را که توحید و معرفت الله و اینهاست. اینها فقیهاند. و البته بله، کسی هم که احکام و شرایع را میداند، این هم فقیه است، این هم مرتبهای از فقه است.
کسانی که فرض بفرمایید حالا شما آثار مرحوم شهید مطهری را نگاه کنید، اینها فقه است همهاش. مسائل فقهی توی اینها نیست غالباً، اما فقه است اینها، اینها همان شناخت دین است. فقه یعنی این. فقهاء، دینداران و دین شناسان، قادَه هستند؛ یعنی رهبران امتند. مرجع تراشی میکند اسلام، مرجعِ امور مردم در شناختهایشان، در پیداکردن راههایشان کیها هستند؟ کسانی که دین را میشناسند. اینهاست که نشاندهندۀ خصوصیات و ممیِّزات جامعۀ اسلامی است.
بعد فرمود: و الجلوسُ الیهم عبادة، وقتی که شما پهلوی فقهاء بنشینید، در واقع دارید عبادت میکنید. چرا؟ چون از آنها یاد میگیرید دیگر. ما وقتی که پهلوی یک فقیهی، یک دینشناسی بنشینیم، یک چیزی بگوید، یک حرفی بزند، ما از او وقتی یادگرفتیم، در واقع داریم عبادت میکنیم.
درس 327 صلاه مسافر.
@khanemaaref
آيات سوره «بقره» به تدريج نازل شده و بر موضوعات گوناگون مشتمل است و چون هر سوره به منزله فصلي از فصول قرآن كريم و در نتيجه داراي هدف و پيام واحد است، اين سوره نيز داراي غرضي واحد و جامع است. هدف واحد قابل انتزاع از مباحث متنوع اين سوره اين است كه مقتضاي بندگي خداي سبحان ايمان به همه پيامبران و همه كتابهاي آسماني است و بر اين اساس كافران و منافقان را به جهت نداشتن ايمان مذمت ميكند و اهل كتاب را براي بدعتهايشان از جمله تفرقه در دين خدا و فرق گذاشتن بين پيامبران ملامت و احكامي را كه ايمان به آنها مقتضاي اسلام است بيان ميكند.
چينش آيات هر سوره و نحوه تنظيم آن به دستور پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بوده و چنانكه از ابن عباس نقل شده: «وقتي بر پيامبر، وحي نازل ميشد، نويسندگان وحي را احضار ميكرد و به آنان ميفرمود: اين آيات را در كنار فلان آيه از فلان سوره قرار دهيد»[1]
و اصحاب پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به همان ترتيبي كه آن حضرت تعيين كرده بود قرآن را حفظ و تدريس ميكردند[2]
؛ ازاينرو بين آيات يك سوره، پيوندي خاصّ وجود دارد كه بايد در صدد كشف آن برآمد. به بيان ديگر: براي هر سوره حكمت و غرض ويژهاي است كه براساس آن رسول مكرّم، آيات را در
***{تسنيم، جلد 6، صفحه 423}
كنار هم قرار ميداد؛ گرچه آن غرض، پيوند محتوايي نباشد بلكه حكمت و غرض ديگري غير از ارتباط محتوا در كار باشد.
بر اين اساس ميتوان گفت: گرچه به حسب ظاهر و با نگاهي سطحي و بدئي ممكن است بين آيه مورد بحث و آيات پيشين پيوندي ديده نشود، يعني بين قصه ابراهيم(عليهالسلام) و بين داستان بنياسرائيل (آيات 40 تا 123) پيوندي مشاهده نگردد ليكن با دقّت و تأمّل، ارتباط و همبستگي شايان توجّهي را ميتوان بيان داشت.
@khanemaaref
دنیا بر خلاف آنچه که اهل دنیا و مادیون القاء میکند، جنگل نیست، محل زد و خورد و کشتن و کشته شدن نیست، محل توافق و تلائم است.
این دیالکتیکی که غربیها، هگل و ماکس و دیگران درست کردند که مبنای جامعه بر تضاد است؛ اسلام، عکس این را میگوید، مبنای جامعه بر تزاوج و تراوُد و تراحم، اینهاست. مبنای جامعه، این است. مبنای تاریخ هم این است.
این را یکی از حرفهایی که جا دارد اهل فکر در قرآن دنبال کنند، بنده یک وقتی دنبال کردم سالها پیش، مسألۀ زوجیت است در قرآن، ازواج، «و جعلناکم ازواجاً». هم در مورد انسان و هم در مورد همۀ اشیاء و ممّا لاتَعلمون، اینها همه به صورت زوجیت است.
این دیالکتیکِ اسلامی، این است که تفکرِ اسلامی، آن شکل جامعه و پیشرفت جامعه و حرکت جامعه و حرکت تاریخ و اینها بر اساس تضاد نیست، بر اساس تراحم است، بر اساس توادّ است، بر اساس همکاری است، بر اساس تزاوج است. این است که جامعه را پیش میبرد. این تفکر بایستی بر زندگی ما حاکم باشد.
سید علی خامنه ای. درس 332 صلاه مسافر.
@khanemaaref
🕋 دین، سنّتی تاریخی
🔸 علامهی شهید محمدباقر صدر معتقد است؛ از منظر قرآن کریم، «دینْ» سنتی از سنن تاریخی است و در کنار جنبهی قانونی و تشریعی آن، مقولهای است ممزوج با وجود آدمی و غیر قابل انفکاک از سرشت انسان.
🔹 (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ) «در اینجا دین تنها به عنوان قانونگذاری و دستوری از بالا معرفی نشده، بلکه به عنوان فطرت و ساختار وجودی انسان معرفی شده است... لاتبدیل لخلق الله، یعنی همانگونه که نمیتوانی هیچیک از اجزای اصلی و ارکان وجودی انسان را از او جدا کنی، دین را نیز نمیتوانی از انسان جدا سازی.» (سنتهای تاریخی در قرآن کریم، ص۱۱۲)
🔸 «دین» در این نگاه، مقولهای است غیر قابل داد و ستد. امری مخلوق که نمیتوان از وجود آن بینیاز شد. و انسان تا زمانی که انسان است نمیتواند از آن منفک باشد.
🔹 این سنخ از سنن تاریخی به بیان عالم شهید، بیانگر «جهت گیری طبیعی حرکت تاریخ» میباشد که در کوتاه مدت چالش پذیر است و جامعه انسانی میتواند در برابر آن بایستد اما در بلند مدت موجب نابودی چالش کننده خواهد شد.
🔸 البته کوتاهی و بلندی زمان در مقیاسِ سنتهای تاریخی با آنچه در حیات عادی انسانها محاسبه میشود، متفاوت است (وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ ۚ وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ) «قرآن مجید...از مردم زمان پیامبر سخن میگوید که انتظار عذاب زودرس داشتند و میگفتند: ... ما به تو کفر ورزیدیم، با تو به مبارزه برخاستیم، به تو ایمان نیاوردیم، گوشهایمان را بر صوت قرآن بستیم، پس چرا عذاب بر ما فرود نمیآید؟ قرآن در اینجا از سرعت در مقیاس تاریخ سخن میگوید...یک روز، در مقیاس سنتهای تاریخی نزد پروردگار هزار سال است» (سنتهای تاریخی در قرآن کریم، ص۱۱۵)
@khanemaaref