از او [ابوالحسن خرقانی] میآید که گفت: دو برادر بودند و مادری. هر شبی یکی به خدمت مادر مشغول شدی و یکی به خدمت خداوند و آن شخص که به عبادت مشغول بود با خدمت خدایش خوش بود، برادر را گفت: «امشب نیز خدمت خداوند به من ایثار کن».
چنان کرد و آن شب به خدمت خدای سر به سجود نهاده در خواب شد، به خواب دید که آواز آمدی که «برادر تو را بیامرزیدیم و تو را بدو بخشیدیم».
او گفت: «من به خدمت خدای تعالی مشغولم و او به خدمت والده و مرا در کار او میکنید»؟
گفتند: «برای آنکه آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم و لکن مادرت از آن بینیاز نیست که برادر تو میکند».
#عطار_نیشابوری
(تذکرةالاولیاء)
#ابوالحسن_خرقانی
#مقام_مادر
@sooyesama