eitaa logo
📚کتابخوانی گونه‌گون و خلاقیت🌱❣
753 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
329 فایل
•°√🌱 کتابخانه بزرگ ایتا شامل کتاب‌های داستان و رمان‌های صوتی و فایل‌ PDF ☕🌱 . . •°√🖇فهرست مطالب سنجاق شده🖇 . . 🚫 کپی . ⚠️فقط در صورت فوروارد با ذکر لینک کانال⚠️ مدیر کانال a_agah_61@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیامون رو میتونیم تنها با یه لبخند کوچیک زیبا ترش کنیم ♡♡ روزتون پر از خوبی و رزق و روزی . . . کپی برداری فقط با ذکر منبع @khaneshbook
Document 7.pdf
12.64M
فایل کتاب: 💟قصه پندآموز از داستان‌های هزارو یک شب 🖋نویسنده: زهرا عبدی ✏️تصویرگر: زهره مروج زاده ⬅️که شامل ۳۲ داستان می‌باشد و هر روز دو داستان رو به صورت فایل تقدیمتون می‌کنیم. دو داستان جدید دیگه خدمتتون...♡♡
seh daghigheh ta ghiamat eide ghadir.pdf
2.15M
کتاب: ^^بهترین_کتاب_معروف^^ پی دی اف کامل کتاب 🌱 کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ✅تجربه ای نزدیک به مرگ . . . . برای سنین ۱۵ سال به بالا ⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️⚠️ افرادی که مشکل قلبی و ... دارند لطفا از خوندن pdf خودداری کنند. 🙏🌹🖤🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾 دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت و پیرمرد از فرط خوشحالی و ترس از دست دادن آن ها گندم ها را در گوشه شال خود گره زد! در راه با پرودرگار خود اینچنین گفت : «ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشا» در همین حال ناگهان گره شالش گشوده شد و گندم ها بر زمین ریخت! او با ناراحتی گفت : «من تو را کی گفتم ای یار عزیز، کاین گره بگشای و گندم را بریز! آن گره را چون نیارستی گشود، این گره بگشودنت دیگر چه بود؟!» پیرمرد نشست تا گندم ها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! ندا آمد : «تو مبین اندر درختی یا به چاه، تو مرا بین که منم مفتاح راه! ! » 🌱