eitaa logo
📚کتابخوانی گونه‌گون و خلاقیت🌱❣
753 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
329 فایل
•°√🌱 کتابخانه بزرگ ایتا شامل کتاب‌های داستان و رمان‌های صوتی و فایل‌ PDF ☕🌱 . . •°√🖇فهرست مطالب سنجاق شده🖇 . . 🚫 کپی . ⚠️فقط در صورت فوروارد با ذکر لینک کانال⚠️ مدیر کانال a_agah_61@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتابخوانی گونه‌گون و خلاقیت🌱❣
💫افراد جدیدی که وارد کانال میشین 🌱خیلی خوش اومدین . . . . . لطفا به مطالب کامل امروز یه سری بزنید تا از محتویات کانال ما آگاه بشین ممنون از مشارکت و همراهیتون ♡♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔🌕 چهل حدیث از امام حسین علیه السلام 6- مَنْ قَبِلَ عَطَاءَک فَقَدْ أَعَانَک عَلَی الْکرَم. هر کس احسان و بخشش تو را بپذیرد در سخاوت به تو کمک کرده است. بحارالأنوار، ج 75، ص127، ح9 7- مَالُک إِنْ لَمْ یکنْ لَک کنْتَ لَهُ فَلَاتَبْقَ عَلَیهِ فَإِنَّهُ لَایبْقَی عَلَیک وَ کلْهُ قَبْلَ أَنْ یأْکلَک. دارایی ات اگر به نفعت نباشد خودت را فدای آن کرده ای لذا آن را مصرف کن و برای بعد از خودت ذخیره نکن مال برای تو و تو نیز برای مالت باقی نخواهید ماند از آن استفاده کن قبل از آن که او تو را بخورد. بحارالأنوار، ج 75، ص127، ح9 🌑🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒🌑
hadiye-pormajara_[www.istgahekoodak.ir].pdf
2.59M
فایل pdf کتاب قصه نویسنده: فاطمه جابری‌فرد تصویرگر: معصومه جابری‌فرد برای گروه سنی الف 《در آخر کتاب در مورد گروه‌های سنی توضیحات کامل داده شده است.》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•~• داستان کوتاه و آموزنده •~• ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ‌ﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ‌ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می‌زنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می‌شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا می‌زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.
اولین رمان از رمان های ایرانی پرفروش طاقچه، کتاب آبنبات هل‌دار است. «آبنبات هل‌دار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لب‌ها می‌نشاند و علامت سوال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آوری است که او آن‌ها را ایجاد می‌کند. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی.