eitaa logo
📚کتابخوانی گونه‌گون و خلاقیت🌱❣
740 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
341 فایل
•°√🌱 کتابخانه بزرگ ایتا شامل کتاب‌های داستان و رمان‌های صوتی و فایل‌ PDF ☕🌱 . . •°√🖇فهرست مطالب سنجاق شده🖇 . . 🚫 کپی . ⚠️فقط در صورت فوروارد با ذکر لینک کانال⚠️ مدیر کانال a_agah_61@
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر تحملشو نداری اصلا نخون🚫 🔰خاطره شهید حسین خرازی از یک شهید سوخته مرحله دوم عملیات بیت المقدس بود. با حسین در حال سرکشی از خط بودیم که در مسیر دیدیم یک نفر بر پی ام پی  در حال سوختن بود و رزمندگانی با دست خاک بر آن می ریختند تا خاموش کنند. جلوتر رفتیم. رزمنده ای داخلش بود و حین سوختن با خدا بلند و سلیس صحبت می‌کرد: خدایا الان پاهایم دارد می سوزد، می خواهم آن طرف پاهای مرا ثابت قدم کنی. خدایا الان سینه ام سوخت. این سوزش به سوزش سینه حضرت زهرا (س) نمی رسد. خدایا الان دستانم می سوزد. از تو می خواهم آن دنیا دستانم را به طرف تو دراز کنم؛ دستانی که گناه نداشته باشد. خدایا صورتم دارد می سوزد. این سوزش برای امام زمان و برای ولایت است. اولین بار حضرت زهرا (س) این طور برای ولایت سوخت. آتش به سرش که رسید، گفت: خدایا دیگر طاقت ندارم لا اله الا الله. خدایا خودت شاهد باش، خودت شهادت بده، سوختم ولی آخ نگفتم. به اینجا که رسید  سرش با صدای تقّی از هم پاشید. بچه ها در حال خود نبودند. زار زار گریه می کردند. حسین را نگاه کردم، گوشه ای زانو بغل گرفته و نشسته بود. های های گریه می کرد. می گفت: خدایا من چطور جواب اینها را بدهم. دستم را که روی شانه اش گذاشتم، گفت: ما فرمانده این هاییم. اینها کجا ما کجا؟  آن دنیا خدا ما را نگه نمی دارد و نمی گوید جواب این ها را چه می دهی؟ پاهایش نای بلند شدن نداشت. پشت موتور که نشست، سرش را روی شانه ای گذاشت و آن قدر گریه کرد که پیراهن و زیر پوشم خیس اشک شد. موقع برگشت بچه ها خاکسترش را در یک گونی ریخته بودند و برایش زیارت عاشورا می خواندند. حسین می گفت: ای کاش ماهم مثل شهید معرفت پیدا کنیم. 🗣راوی: علی مسجدیان 📚کتاب زندگی با فرمانده؛ خاطراتی از شهید حسین خرازی؛ نویسنده: علی اکبر مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: سوم؛ ۱۳۶۴، صفحات 📚🌱@khaneshbook
🥀 پیشونی بندهاروباوسواس زیرورومیکرد پرسیدم:دنبال چی میگردی؟! گفت:سربند گفتم:یکیش روبرداردیگه چه فرقی داره؟! گفت:نه،آخه من 🖤@khaneshbook
🥀✨ در لشـگرِ²⁷ محمدرسول‌اللّٰہ 'ص' برادرے بود کہ عادت داشت پیشانـیِ شهدآ را ببوسد🍃 وقتے خودش شهید شد بچہ ها تصمیم گرفتند بہ تلافےِ آن همہ محـبت پیشانےِ او را غرق بوسہ کنند پارچہ را کہ کنار زدند جنازه ےِ بـی سرِ او دل همہ شان را آتش زد..💔 شهید محمد ابراهیم همٺ🌙🌱
یادت باشد شهید اسم نیست، رسم است یادت باشد که شهید عکسی نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش شود شهید مسیر زندگیست راه است و مرام است!💚 🍃ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ﴾ @khaneshbook
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. آخرش اسمش پایِ لیستِ دانش‌آموزان کم بضاعت رفت..🤦🏻‍♂ مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان‌روز عصبانی به خانه‌خواهرش رفت‌..🚙 مادرِ عباس، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌هایِ‌نو را نشانش داد..🤐 گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیشِ‌دوستانِ‌نیازمندش اینها را بپوشد..💔 🌱 https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
•◌🌿🦋🌿◌• گفت:باز هم آوردن؟ یک مشت شب خواب دید در یک ! دستے او را گرفت...✨ گفت:ڪے هستی؟ گفت:من همان یک مشت ..!! https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
🔞دیدن فیلم مستهجن🔞 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلمای زننده وزشت و بی حجابی پخش می کردند ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ😡 ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...😰 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود، ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ😔 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ😰 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔 ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ 🐀 ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😣 ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.😞 اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنه های زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی می کنیم و نمی دانیم یه روز همان شهید رو می آرن تا توضیح بده به چه قیمتی چشم خود رو از گناه حفظ کرده و غصه ی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت رو بجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنه های زننده نشن~ ~ ✨وصیتنامه شهیدمجیدمحمودی منتشر کنید تا ازخجالت آب بشیم... شهدا چه کردند وما..... شهدا شرمنده نه، بازنده ایم؛... ....لطفا دست مارا بگیرید هدیه به روح این شهید صلوات https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
❤️ ⚠️ •|شهید ابراهیم هادۍ[🎙] •|هرگز فراموش نکنید‼️ •|تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم🙃🌿 •|جامعه ساخته نمی شود.😕 •|از شھدا به ملت ایـ🇮🇷ـران...📞 •|هر وقت از هرجا ناامید شدید..💔 •|بیاید در خونه ما،دست خالی •|برنمیگردید..🙂❤️ https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
🌱 میگفت: عڪس شهدا را زده بود بہ سقف اتاقش .. تا هر زمان از خواب چشم باز میکند اولین چیزی که میبیند👀' عڪس شہدا باشد💞|… صبحتـ را بہ نام شہدا آغاز کن 🌻 -به‌روایت‌ا‌زهمسرشہیدنویـد‌صفری- https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
♥️🍃 ♥️ شهید‌شدن‌اتفاقے‌نیسٺ اینطۅ‌ࢪنیست‌ڪہ‌بگویے؛ گلوله‌ا؎خۅࢪد‌و‌مُرد شهیدࢪضایٺ‌نامہ‌داࢪد... و‌ࢪضایٺ‌نامہ‌اش‌ࢪا‌اۅلـ¹ حسین‌و‌علمدارشـ امضا‌میڪنند و‌بعد‌مُهر‌زهرامیخوࢪد.. --------------------------------------------------------- https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
این‌سوال‌درنگاه‌مهربانش‌موج‌میزند: ماکه‌رفتیم . . . بعدازماشماچه‌کردید؟ https://eitaa.com/joinchat/3965386807C66f20a6d9f
♥️🍃 هنوز بوی خوش‌ یاس ‌و جبهه می‌آید اگر کسی ‌بگشاید دوباره‌ ساک‌ تو را...! ^^@khaneshbook