#روایت_تبلیغ ✅ امید به فردا... هر روز که به #۲۸_خرداد نزدیک تر می شدیم شور و حال انتخابات بیشتر چهره شهر را تغییر می داد‌. 🔸البته امسال به خاطر شرایط کرونا تبلیغات بیشتر درفضای مجازی بود ولی در شهر ما فضاهای مذهبی خالی از حضور نیروهای جهادی نمی شد. 🔹من هم به همراه گروهی از دوستانم چند روز در هفته برای تبلیغ چهره به چهره به جمکران می رفتم. امروز هم برای شروع کار به قرارگاه رفتیم و بعد از برداشتن وسایل مان (کاغذ،ماژیک،کارت،کتابچه وصیت نامه حاج قاسم) به همراه یکی از دوستانم برای رصد و تبلیغ شروع به قدم زدن در حیاط مسجد جمکران کردیم. با دوست جدیدم که تازه با هم آشنا شده بودیم، قرار گذاشتیم که در حیاط مسجد فعالیت کنیم، در همون ابتدای کار همنشین خانواده ی خونگرمی از خرمشهر شدیم، چاق سلامتی کردیم و اجازه گرفتیم تا کنارشون بشینیم و با هم گپ بزنیم اونها هم با خونگرمی پذیرفتند.😊😊 از خانم خانواده پرسیدم: اهل کجایید؟ با خنده نمکینی پاسخ داد: خرمشهر به رسم ادب و میزبانی تعارفاتی کردم و گفتم: قدم روی چشمای ما قمی ها گذاشتید. بعد از تعارفات معمول و آشنایی مختصر، سوال کردم: حال و هوای انتخابات توی شهر شما چطوره؟ اصلا شما خودتون توی انتخابات شرکت میکنید؟ مادر خانواده یه کم فکر کرد و نگاه پر از دردش رو به فرشهای قرمز جمکران دوخت و چیزی نگفت، اما دختر بزرگ خانواده بدون هیچ معطلی گفت: با اینکه پدرم مراقب صندوقه ولی نه، شرکت نمیکنم.😐 لبخندی زدم و گفتم: نظر شما محترمه، اما میشه دلیلش رو بدونم؟ گفت: از دوران جنگ تا حالا خرمشهر هیچ وقت خرم نبوده، از بچگی تا حالا چاله ی فاضلابی که توی کوچه ی ما کنده شده، به همون صورت باقی مونده، از حال و روزِ بدِ شط برامون گفت و خلاصه مشکلاتی دیگه...😔 با حوصله حرفهاش رو شنیدیم دوست همراهم از دختر خانواده پرسید: فرض کن تو مسیری، راه میری که پاشنه ی کفشت می شکنه و پاهات زخم میشه و پیچ میخوره در همین موقع یهو سگی از راه می‌رسه و پات رو گاز میگیره، چه کار میکنی؟ آیا پات را قطع میکنی؟ 🧐🧐 دختر خرمشهری با قاطعیت تموم گفت: نه، حتی شده با تیکه ی لباسم پام را می بندم تا به درمانگاهی برسم و درمانش کنم، نمیشه پا را به خاطر این مسائل قطع کرد.👌 بهش گفتیم شرایط این روزهای شهر و کشورت هم مثل همون پا می مونه، زخم شده، پیچ خورده، بهش حمله شده اما، نمیشه ازش دل برید و قطعش کرد، یه کم به فکر فرو رفت و گفت: درست می گید. ✅ معطل نکردم و گفتم: الحمدلله افراد نامزد توی این دوره، سابقه های خوبی دارن و آیه ی: «لا تَیأسوا مِن رَوح الله انّه لا ییأَسُ مِن رَوح الله الّا القَوم الکافرون» رو براشون تلاوت کردم. مادر خانواده که عرب زبان بود و معنای آیه را می دانست سرش را بالا آوُرد و گفت: ما قوم کافر نیستیم و از رحمت خدا ناامید نمی‌شیم، مسئله ی انتخاب رئیس جمهوربا انتخابات دیگه فرق داره و من حتماً شرکت میکنم، دخترش هم گفت: پس من هم شرکت میکنم، چون (به فردا امیدوارم)✌️🇮🇷 ادامه دارد... ✏️ خانم ده پروری از مبلغین ستاد ملت امام حسین در مسجد جمکران 🇮🇷 #ستاد_ملت_امام_حسین ع 🇮🇷 #به_نیابت_حاج_قاسم 💠💠 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f