┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
💟 #اوقات_ممنوعهی_نوشیدن_آب
✅◁در چه مواقعی خوردن آب «مایعات»
✅◁سبب بیماری سنگ کلیه، فشار خون،
✅◁درد و زخم معده، ریزش مو و... میشود
🚫⇦با شکم خالی«ناشتا»
🚫⇦بـعد از خـوردن مسهل
🚫⇦بین خواب و بعد از خواب
🚫⇦بعد از فعالیت جسمانی زیاد
🚫⇦همراه غذا و بلافاصله بعد از غـذا
🚫⇦آشامیدن مایعات گرم بعد از غـذای شور
🚫⇦بعد از خوردن میوه
🚫⇦«مخصوصا میوههای آبدار»
🚫⇦آشامیدن مایعات سرد
🚫⇦بعد از غذای شیرین وترش
🚫⇦بعد ازحمام
🚫⇦«بخصوص در هوای گرم وباشکم خالی»
🚫⇦بعد از رابطهی جنسی و بعد از احتلام
🚫⇦«بخصوص اگرمایعات سرد باشد»
🍋 @khanevade_Beheshti
┄━═✿♥️✿═━┄
🌺 انفاق کن و از تنگدستی نترس!
🔹 نصیحت حضرت امام رضا علیهالسلام به امام جواد علیهالسلام👇
🏴 رهبر انقلاب: امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیه الصّلاة و السّلام) به فرزندش امام جواد نامهای نوشت: «فانفق و لا تخش من ذی العرش اقتارا»؛ در راه خدا انفاق کن پسرم و نترس از اینکه خدای متعال تو را در سختی و تنگدستی نگه دارد.
❇️ این طرز فکر اسلام است و این طرز فکر اسلام فقط مال متوسطین و فقرا نیست که هر وقت ما یک چیزی را اعلام کردیم، یا برای جنگ، یا برای سیل یا برای نیازهای گوناگون، اولین کسانی که اجابت کردند، طبقهی متوسط مردم است.
💍 میآیند انگشتری را، طلائی را به آدم میدهند که آدم خجالت میکشد، اشک انسان در میآید، میبیند که این چه خانوادهی ضعیفی است، انگشتری که به حسب قیمت ظاهری کمبهاست، اگرچه در باطن بسیار باارزش و قیمتی است، اینها هستند غالباً که میآیند میدهند؛ افراد متوسط و افراد فقیر.
🔸 آن کسانی که پولهای بیشتر دارند، کمتر میآیند.
📗۱۳۶۶/۰۸/۲۹
#سخنی_با_همگان
@khanevade_Beheshti
🎀زن و شـوهر هنرمنـد!!!🎀
💝 یک خانم هنرمند میداند که وقتی همسر محترمش خسته به خانه آمد و گفت که مثلا چقدر هوا گرمه؛ اینجا وقت این نیست که به او بگوید: صدبار گفتم که کولر رو سرویس کن، حقته که گرمت بشه و فلان...
💝 او با شوهرش همدردی و همراهی میکند و میگوید: عزیزم تا یه دوش بگیری منم یک شربت خنک برات درست میکنم و...
💘 یک آقای هنرمند میداند که همسر محترمش هم از صبح مشغول خانهداری و بچهداری بوده و حسابی خسته است.
💘 پس هنگام ورود به منزل علیرغم اینکه خودش هم خسته است، با چهرهای بشاش و بانشاط با همسر و فرزندان احوالپرسی میکند و به آنها #انرژی_مثبت میدهد؛ او با این کارش خستگی همسرش را رفع مینماید...
@khanevade_Beheshti
🌹
#سیاستهای_همسرداری
🔹 اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید. به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص برای او، شیرینترین و مهمترین کلمات در تمام زبانهاست.
🔸 اشخاص به قدری به اسم خود علاقه دارند که میکوشند به هر قیمت که شده در خاطرها بماند. یکی از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسمهایی است که طرف مقابل آنها را دوست دارد.
✅ بعضی همسران به اشتباه فکر میکنند از آن جا که با همسر خود صمیمی هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالی که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکی ببرید. این کار، یکی از راههای جلب محبت همسران میباشد.
@khanevade_Beheshti
🌹 #همسرانه
💞 آشپزی یکی از کلیدهای رفع #دلخوری است
🔹یه خانم با سیاست می تونه از آشپزی یه سلاح بسازه برای رفع و رجوع کردن دلخوری ها 😎
✅ وقتی میبینید یه مدته زندگیتون بی روحه و همه چی یه نواخته
✅ وقتی اشتباهی کردید که نمیخواید مستقیما عذرخواهی کنید یا عذرخواهی کردید ولی هنوز جو سنگینه
✅ وقتی آقا اشتباهی کرده و از شما هم عذرخواهی کرده ولی هنوز ناراحته
و خیلی موقعیت های این چنینی دیگه..
⚜ اینجور وقت هاست که باید آستین بالا بزنی و با یه سفره خوش آب و رنگ همه چی رو برگردونی.
⚜ فقط کافیه سفرتون مثل همیشه نباشه. یه پیش غذای اضافه داشته باشه، یا تزئینات خاص داشته باشه یا ....
اون وقت میبینید همین سفره ی رنگین چه طور معجزه به زندگیتون میاره 😍
یه بار امتحان کنید! 👌🏻
@khanevade_Beheshti
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ عاقبت کار تو ✨
پیر مرد سرفه ای کرد و با لحنی مهربان و پدرانه صدا زد: " پسرم، یک لیوان آب به من بده، خدا خیرت بدهد. "
پسر بعد از چند دقیقه، ظرف آب را برداشت و به کنار چشمه مجاور رفت. کسانی که قبلا لب چشمه بودند، آب را گل آلود کرده بودند. پسر طاقتش نگرفت صبر کند تا آب صاف شود. ظرف را از همان آب پر کرد و به خانه برد. لیوان را پر کرد و بدست پدر داد. یک لحظه فکر کرد نکند پدرش از این حرکت عصبانی شود و یا دوباره او را پی آب زلال بفرستد. پسر خود را به کاری دیگر وا داشته بود، ولی همچنان زیر چشمی پدر را نگاه می کرد.
پدر نگاهی به آب کرد، سلامی داد و چند جرعه ای از آن نوشید، از پسر تشکر کرد و لبخندی زد. پسر انتظار این عکس العمل را نداشت، از اینرو کنار پدر نشست و از او پرسید: " ولی بابا، من که آب گل آلود به دست شما دادم، برای چه اینگونه لبخند می زنی ؟ "
پدر دستش را روی شانه پسر گذاشت، دوباره لبخندی زد و گفت: " پسرم ! من از تو راضی ام ، تشنگی ام را برطرف کردی. خدا خیرت بدهد. اما اگر لبخند زدم، به این خاطر است که یاد جوانی خودم افتادم و روزگاری که پدرم، مثل امروز من، خانه نشین شده بود و من هم، مثل امروز تو، نیازهایش را برطرف می کردم. الآن یک لحظه یاد مواقعی افتادم که پدرم آب می خواست، من از قبل آب خنک تهیه کرده بودم، فورا با آن شربتی درست می کردم به دست پدرم می دادم. او هم همیشه می گفت خدا خیرت بدهد."
پسر گفت : " خب "
پدر آهی کشید و گفت: " خب، من آنگونه رفتار می کردم، حالا این شده عاقبت کار من، راضی ام، اما در این مانده ام که عاقبت کار تو چگونه خواهد بود."
@khanevade_Beheshti
🌸🍃🌼🌸🍃🌼