خانم غرغروی شماره ۱
هر تابستان که می رفت شمال، غر می زد. این برنامه همه بیست سال گذشته اش بود. عاشق ساحل بود. اما برای مردم عادی که ساحلی نمانده بود.
هر وزارتخانه و سازمان و اداره و سپاهی برای خودش یک قسمت ساحل را برداشته و نرده و فنس کشیده بود. انگار که دریا از اول به نام آنها سند خورده بودند. سهم مردم چند پارک ساحلی شلوغ بود. او دلش خلوتی و آرامش می خواست. که کنار دریا ساعت ها در سکوت بنشیند و فکر کند. چای بخورد و به صدای موج ها گوش بدهد. سه سال پیش قاطی شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری یک «آزادسازی حریم دریای خزر» به گوشش خورده بود. اما جدی اش نگرفته بود. از آن شعارهای رویایی وقت انتخابات زیاد شنیده می شد. با این حال به صاحب شعار رای داده بود و نامزدش منتخب هم شده بود. تابستان سال بعدش که شمال رفت چهارصد و بیست و چهار کیلومتر ساحل آزاد مال او بود. تا شصت متری حریم دریا را کسی حق نداشت اختصاصی کند و او می توانست هرجا که دوست دارد بنشیند و در سکوت چای بنوشد و به صدای موج ها گوش دهد.
می گفت: تازه فهمیدم که قدرت رای ام بیشتر از اثر غرهایم بوده.
این بار حواسم بیشتر به شعارها هست..
#رای_عزیز_من
#به_جای_غر_زدن
#رای_بدهیم
#عدالت_اجتماعی
#شهر_غرغروها🤪
#فائضه_غفارحدادی
🔵 دیمزن؛ دنیای یک مادر زائر نویسنده
🇮🇷 خانواده ایران؛ پویشی برای دعوت تلفنیِ هموطنان به مشارکت در انتخابات.
📲 در بله | ایتا همراه ما باشید.
خانم غرغروی شماره ۱
هر تابستان که می رفت شمال، غر می زد. این برنامه همه بیست سال گذشته اش بود. عاشق ساحل بود. اما برای مردم عادی که ساحلی نمانده بود.
هر وزارتخانه و سازمان و اداره و سپاهی برای خودش یک قسمت ساحل را برداشته و نرده و فنس کشیده بود. انگار که دریا از اول به نام آنها سند خورده بودند. سهم مردم چند پارک ساحلی شلوغ بود. او دلش خلوتی و آرامش می خواست. که کنار دریا ساعت ها در سکوت بنشیند و فکر کند. چای بخورد و به صدای موج ها گوش بدهد. سه سال پیش قاطی شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری یک «آزادسازی حریم دریای خزر» به گوشش خورده بود. اما جدی اش نگرفته بود. از آن شعارهای رویایی وقت انتخابات زیاد شنیده می شد. با این حال به صاحب شعار رای داده بود و نامزدش منتخب هم شده بود. تابستان سال بعدش که شمال رفت چهارصد و بیست و چهار کیلومتر ساحل آزاد مال او بود. تا شصت متری حریم دریا را کسی حق نداشت اختصاصی کند و او می توانست هرجا که دوست دارد بنشیند و در سکوت چای بنوشد و به صدای موج ها گوش دهد.
می گفت: تازه فهمیدم که قدرت رای ام بیشتر از اثر غرهایم بوده.
این بار حواسم بیشتر به شعارها هست..
#رای_عزیز_من
#به_جای_غر_زدن
#رای_بدهیم
#عدالت_اجتماعی
#شهر_غرغروها🤪
#فائضه_غفارحدادی
🔵 دیمزن؛ دنیای یک مادر زائر نویسنده
🇮🇷 خانواده ایران؛ پویشی برای دعوت تلفنیِ هموطنان به مشارکت در انتخابات.
📲 در بله | ایتا همراه ما باشید.