💢 ندارم، پس نمیخورم
داستانی از زندگانی #حضرت_علی (ع)
شقههای گوشت را آویخته بود؛ جوری که چشمها را بفریبد. علی (ع) نگاهی به گوشتهای شرحهشرحه انداخت و گذشت. مرد قصاب، با لحنی مشتریپسند گفت:
- گوشت نمیخواهید یا امیرالمؤمنین؟
- نه.
- تازه است. همین امروز قربانی کردهام.
- پول ندارم.
- گوشت را ببرید، پولش را بعد بدهید. من صبر میکنم.
- چرا تو برای پول صبر میکنی؟ من برای خوردن صبر میکنم.
(ر.ک: دیلمی، ارشاد القلوب، ص 119).
#تلنگر
🆔 @farhangiekhanevadeh
.
در زمانهای قدیم مردمی بادیه نشین زندگی میکردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار آلزایمر و نسیان بود و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد،
و اين امر مرد را آزار میداد، فكر میكرد در چشم مردم کوچک شده است.
هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد.
همسرش گفت باشه آنچه میگویی انجام میدهم! همه آماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک سالهی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند.
آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقهی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد.
وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردن شدند
مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت:
او را پیش مادرت گذاشتم
مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا اینکار را کردی
همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعد او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری.
حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت
زیرا پس از کوچ همیشه گرگان به سمت آنجا میآمدند تا از باقیمانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند.
مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گرگها حفظ کند.
مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را باز میگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد و زنش در نزدش مقامش بالا رفت.
انسان وقتی به دنیا میآید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه میماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود.
#قدر_بدانیم
#تلنگر
🍃🌺 @farhangiekhanevadeh
💢 رسانهای خاموش اما پرحرف
سواد رسانهای یکی از لازمههای زندگی این روزهاست، اما رسانه فقط #تلویزیون و #رادیو و #شبکههای_مجازی نیستند؛ شاید بشود گفت عروسکها هم رسانههای خاموشی هستند که دنیای بچهها را تسخیر میکنند و بیصدا با آنها سخن میگویند.
طبق برخی آمار، ایران سومین واردکننده اسباببازی در جهان است و بر اساس آمار شورای نظارت بر اسباببازی، حدود 95 درصد اسباببازیهای موجود بازار نیز خارجی و بیشتر ساخت کشور چین است.
این در حالی است که بیشتر تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و واردکنندگان اسباببازی، خانوادهها، نهادهای فرهنگی، مسئولان حاکمیتی و... از توجه به تأثیرات فرهنگی اسباببازی غافل هستند.
تقریباً این نگاه غالب شده که اسباببازی اساساً یک ابزار و وسیله سرگرمی و تفریح بوده و نسبت به عرصه فرهنگ خنثی و بیطرف است؛ حتی میتوان گفت که امروزه اسباببازی بیش و پیش از هر چیز، عامل تنظیمکننده شخصیت، ذهنیت و خلاقیت کودک محسوب میشود و به این معنا، تبدیل به مُبلغ فرهنگی شده است، پس از این به بعد به عروسکها به چشم یک رسانه نگاه کنید، یا عروسکهای دستساز و ایرانی استفاده کنید یا با تغییر پوشش و... از عروسکها به نفع و برای آموزش مفاهیم مطلوب خود استفاده کنید.
#تلنگر
🆔 @farhangiekhanevadeh
#بهترین_صدقہ آن است کہ در حالی کہ صحیح و سالم هستی و امید بہ زندگی داری و از تنگدستی هــم هـراسان باشی ، صدقہ بدهی
صدقہ را آن قدر بہ تاخیر نینداز تا آنکہ جـــــان بہ گلـــــــوگاه برسد ، آنگاه بگویی
بہ فلانی این قدر بدهید بہ فلانی آن قدر ...
#تلنگر
🍃🌺 @farhangiekhanevadeh
🔴 #تغییر_فضای_بیروح
💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال #خوشی نداریم. و انگیزهای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد.
💠 یکیاز مهارتهایی که میتواند فضای بیروح خانه را #تغییر دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد #تلنگر و #استارت زدن است.
💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم #قرآن، مناجات، روضهای #دلنشین یا کلیپی زیبا از #شهدا و یا سخنان کوتاه #اخلاقی، جرّقهای میشود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند.
💠 اتصال همسران به #معنویت عامل ازدیاد #آرامش و گرمابخش زندگی خواهد شد.
🆔 @farhangiekhanevadeh
👌حتما بخونید خیلی زیباست🍃🌹
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
#تلنگر
🆔 @farhangiekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹میخواهید مردم را عصبانی کنید؟!
کنایه نماینده ولیفقیه به عوامل گرانی بنزین
#تلنگر
🍃🌺 @farhangiekhanevadeh
🔴 اصلا مگر میشود که عادی شود!
🔻سرچهارراه، پشت چراغ قرمز بودم، یک دختر جوان با لباس خیلی تابستانی (تاپ و شلوارک بسیار کوتاه) داشت از چهار راه رد میشد و سرش به موبایلش گرم بود و توی حال و هوای خودش بود، اما کسانی که پشت چراغ ایستاده بودند و حتی ماشینهای آن سمت خیابان، حواسهایشان پی آن دختر رفته بود (البته که اینجا این مدل لباس پوشیدنها در تابستان خیلی عادی هست)
🔹 من اینطور مواقع به آقایون و عکس العملهایشان نگاه میکنم، آقای مسنی که ماشین گرانقیمتی هم داشت، آنطرف چراغ بود، دیدم چشم از دختر بر نمیدارد و فرصت را مناسب دید و کاملا دور زد و دنبال دختر رفت.
🔻 تا آنجایی رفت که دیگر مسیر ماشین رو نبود، اما او با بوق و با نگاهش سعی داشت تا دختر اورا ببینید، اما دختر سرش همچنان پایین بود و به موبایلش نگاه میکرد، مرد بخت برگشته چند دقیقهای همچنان به دختر مینگریست و در آخر ناامیدانه ناچار شد که برگردد و راه خودش را برود
🔹 راستش این اولین بار نیست که این صحنهها را در اروپای آزاد، جایی که حجابش اختیاری است و مردانش چشم و دل سیرند!!! میبینم، اصلا مگر میشود که عادی شود؟ مگر گرسنگی انسان عادی میشود که نیاز جنسی عادی شود؟
💢خانمی که با پوشش بد و عجیبی در جامعه حضور پیدا میکند و حتی نگاه خانم ها را هم دنبال خودش میکشاند، مگر میشود ذهن و دل و خیال مردان را اسیر جسم خودش نکند؟
✍️ #منصوره_معتمدی | ایرانی مقیم بوسنی
#تلنگر
🍃🌺 @farhangiekhanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏🏻 حتماً این فایل رو ببینید
✅ مشکل شما مشکل منم است
#تلنگر
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━🍂🍃━━━┛
14.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نسخه زنان و دختران ایرانی در کجا پیچیده میشود؟!
🔺فیلم فوق پاسخ به این سوال است!
#تلنگر
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا