eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
8.5هزار ویدیو
386 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌۴۰ نکته تا 👏 توجه به بهداشت و حفظ سلامت
👇👇👇👇👇👇👇👇 ‼️‼️توجه 👂توجه‼️‼️ 👈با توجه به مشکلات به وجود آمده از سوی بعضی از دانش آموزان در مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستانی، 👈 مقاطع تحصیلی ابتدایی و دبیرستانی پسران و دختران،به صورت جداگانه پذیرش می شوند. 👈به این گونه که هفته اول دوره ابتدایی و هفته دوم دوره های اول و دوم متوسطه ، جهت پذیرش و اعزام حضور یابند. 👈دقت نمائید که هر مقطع یک هفته درمیان به اردو می روند یعنی در یک ماه دوجلسه اردو برای هر مقطع تحصیلی. 👈والدین و دانش آموزان دقت کنند که هر مقطع تحصیلی در زمان اعلام شده خود، به محل های پذیرش حضور پیدا کنند. 👆👆👆👆👆👆👆👆👆
👇قابل توجه خانواده های محترم👇 👈ادامه طرح یاران ولایت به تفکیک مقطع تحصیلی(ابتدایی و متوسطه) به شرح ذیل برگزار می گردد. 👈هفته هفتم👇 ‼️یکشنبه مورخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۲ مقطع تحصیلی ابتدایی پسران ‼️سه شنبه مورخ ۱۴۰۲/۰۵/۲۴ مقطع تحصیلی ابتدایی دختران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 ۵۶۱ 👇 🙏 ۱۴۰۲ 👈ثواب قرائت امروز محضر مبارک و همه علیهم‌السلام
🔘 قسمتی از وصیت نامه عالم و عارف بزرگ آیت الله سید علی (ایشان استاد بزرگان بی‌نظیری مثل آیت الله بهجت و علامه طباطبایی بودند): 💎 در مستحبات تعزيه دارى و زيارت حضرت سيدالشهداء مسامحه ننماييد و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشايش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما به جا بياوريد، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمى‌شود و اگر هفتگى ممكن نشد، دهه اول محرم ترك نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حرفهای جالب یه دختر کوچولوی عراقی خطاب به برخی زائرین حواست باشه وقتی میایی کربلا حسین(ع) نمیخواد که با خط چشم و آرایش بیای‼ خودت رو بپوشون و تعقل کن و حجاب داشته باش
⤴️⤴️ قسمت آخر باورم نمی شد صمد من آن کسی باشد که آن ها می گفتند. دلم می خواست زودتر همه بروند. خانه خالی بشود. من بمانم و بچه ها. مهدی را بغل کنم. زهرا را ببوسم. موهای خدیجه را ببافم. معصومه را روی پاهایم بنشانم. در گوش سمیه لالایی بخوانم. بچه هایم را بو کنم. آن ها بوی صمد را می دادند. هر کدامشان نشانی از صمد توی صورتشان داشتند. همه رفتند. تنها شدم. تنها ماندم. تنها ماندیم. مهدیِ سه ساله مرد خانه ما شد. اما نه، صمد هم بود؛ هر لحظه، هر دقیقه. می دیدمش. بویش را حس می کردم. آن پیراهن قشنگی را که از مکه آورده بود، اتو کردم و به جا لباسی زدم؛ کنار لباس های خودمان. بچه ها که از بیرون می آمدند، دستی روی لباس بابایشان می کشیدند. پیراهن بابا را بو می کردند. می بوسیدند. بوی صمد همیشه بین لباس های ما پخش بود. صمد همیشه با ما بود. بچه ها صدایش را می شنیدند: «درس بخوانید. با هم مهربان باشید. مواظب مامان باشید. خدا را فراموش نکنید.» گاهی می آمد نزدیکِ نزدیک. در گوشم می گفت: «قدم! زود باش. بچه ها را زودتر بزرگ کن. سر و سامان بده. زود باش. چقدر طولش می دهی. باید زودتر از اینجا برویم. زود باش. فقط منتظر تو هستم. به جان خودت قدم، این بار تنهایی به بهشت هم نمی روم. زود باش. خیلی وقت است اینجا نشسته ام. منتظر توام. ببین بچه ها بزرگ شده اند. دستت را به من بده. بچه ها راهشان را بلدند. بیا جلوتر. دستت را بگذار توی دستم. تنهایی دیگر بس است. بقیه راه را باید با هم برویم...» تقدیم به روح آسمانی سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر و همسر نجیب و صبورش قدم خیر محمدی کنعان. تقدیم به فرزندان گرانقدر شهید که این تلاش، سپاسی است اندک، از بسیار گذشت و مهربانی ایشان. پایان