eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
8.7هزار ویدیو
390 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏11-اولين گروهي كه پس از رحلت پيامبر اسلام)ص) براي به دست گرفتن و غصب كردن خلافت وارد عمل شدند كدام گروه بودند؟👇 1 ) مهاجرين 2 )انصار 3 )خاندان پيامبر (ص) 4 )خوارج 🙏12 -جبرئيل چه زماني و در كجا لقب اميرالمومنين(ع) را از سوي خداوند به پيامبر(ص) براي حضرت علي(ص)فرود آورد؟👇 1 )قبل از واقعه غدير و در مكه 2 )بعد از واقعه غدير و در مدينه 3 )قبل از واقعه غدير در مدينه 4 ) بعد از واقعه غدير در مكه 🙏13 -در خطبه غدير پيامبر اسلام(ص) امام مبين را در كدام سوره از قرآن به مردم بشارت دادند ؟👇 1 ) الرحمن 2 )يس 3 )مائده 4 )رعد 🙏14 -حضرت محمد(ص)در خطبه ي غدير بيان مي كنند كه جانشين من كشنده ي ناكثين و قاسطين و مارقين به دستور خداوند است، منظور از اين گروه ها چيست ؟👇 1 (ناكثين) كشته شدگان در جنگ جمل به دست حضرت علی(ع) (قاسطين) كشته شدگان در جنگ صفين به دست حضرت علي(ع) (مارقين) كشته شدگان در جنگ نهروان به دست حضرت علي(ع) 2 (ناكثين ) بد كاران (قاسطين ) خيانت كاران (مارقين ) زنا كاران 3)(ناكثين) دشمنان حضرت علي(ع) (قاسطين ) تجاوز كنندگان به بيت المال (مارقين ) دشمنان خداوند 4)همه ي موارد صحيح است . 🙏15 -پيامبر اسلام(ص) بعد از اين كه در خطبه ي غدير فرمودند : من راه مستقيم خداوند هستم كه شما را به پيروي از آن دستور داده است و پس از من علي آن راه مستقيم است و سپس فرزندانم از نسل علي كه امامان و هدايتگرانند، كدام سوره شريفه قرآن را قرائت كردند ؟👇 1 ) سوره حمد 2 )سوره كوثر 3 )سوره ناس 4 )سوره فلق 🙏16- به اعتراف تمامي مفسران و مورخان شيعه و سني چه روزي پيامبر اكرم(ص) حديث فضيلت و بزرگي اهل بيتش را را ذكر فرمودند؟👇 1 )روز غدير خم 2 )روز مباهله 3 )روز عرفه 4 )روز عيد قربان 🙏17 -اميرالمومنين علی(ع) در كدام خطبه ي خود در كتاب نهج البالغه در مورد غصب خلافت سخن گفته است ؟👇 1 ) خطبه ي 2 2 )خطبه ي 20 3 )خطبه ي 3 4 )خطبه ي 30 🙏18 -حضرت علي(ع) در خطبه ي 8 نهج البلاغه خود در چه موردي صحبت كرده ا ست؟👇 1 ) پيمان شكني زبير 2 )فلسفه ي سكوت 3 )سياست اقتصادي 4 )ويژگي هاي پيامبر(ص) 🙏19 -خطبه ي 239 كتاب نهج البلاغه در چه موردي بيان شده است ؟👇 1 )نكوهش منافقين 2 )تشويق براي جهاد 3 )فضائل اهل بيت 4 )علل سقوط جامعه انساني 🙏20 –چهارركن تاريكي از ديدگاه اميرالمومنين ، علي(ع) كدام است ؟👇 1 )عدم – جهل – شك – فنا 2 )عدم – كفر – نفاق – فنا 3 )كفر – جهل – فنا – نفاق 4 )جهل – كفر – ذلت – فنا
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙏شعری زیبا در وصف امیرالمومنین علی علیه السلام 🆔@khaneyemehr110
🌹 🌹 👈 ۷۶ ❤️ مبارکه 🌹👇 👈 نوزدهم ۹۹ 🙏 🌹 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها🌹 🆔@khaneyemehr110
👈یک وقت جلوی شما یک سبد سیب می آورند، شما اول برای کناریتان بر میدارید، دوباره سیب بعدی را به نفر بعدی میدهید... 🙏دقت کردید، تا زمانی که برای دیگران سیب برمیدارید سبد مقابل شما میماند... ⭕️ولی حالا تصور کنید همان اول برای خود سیب بردارید، میزبان سبد را به طرف نفر بعد میبرد... 👌 نیز اینطور است،👇 👈با ، سبد را مقابل خود نگه دارید. ❤️ با بسیار خواهد بود 🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از آینده سازان
😔خیلی وقتها با تو یار نبوده و برای تو افتاده که تو واقع نشده 🙏در این مواقع، خود را و ، منتظر باش! 👈چرا که امیرمومنان علیه السلام فرمودند: 🌹دنیا دو روز است: روزی به نفع توست و روزی به ضرر توست(و بر عکس)🌹 🆔@ayandesazan110
👌یکی از علت های تأخیر در ، و ضعف او، صحبت نکردن با است. 👌با کودکتان بیشتر کنید 👈برایش و بخوانید تا زودتر بحرف زدن بیفتد و او کند 🆔@khaneyemehr110
👈 👌با موضوع👇 🌹 🌹 در سی و پنج قسمت(صفحه) 🙏در آخر از متن کتاب مسابقه ای برگزار می‌شود و به برندگان، جوایز نفیسی داده می‌شود 👏در ضمن موضوع کتاب برای همه گروه‌ها، مشترک می‌باشد 🆔@khaneyemehr110
# غیرت آفتاب #: ✍️ 💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر ، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» 💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول می‌زنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای ، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. 💠 دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت! ـ عَدنان ـ » برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ✍️نویسنده: 🆔@khaneyemehr110
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌 شعر خوانی زیبا از استاد برقعی در رثای امیرالمومنین علی علیه السلام 🆔@khaneyemehr110