«جرعه ای از رحیق مختوم»
534- جهان هستی برای اکثر مردمان آیه یعنی نشانه است یعنی نشانه خداست . و برای عده قلیلی هم حضور و محضر خداست و برای انگشت شماری هم وجود خداست . و این سلسله مراتب علم و تسبیح است .
535- همانطور که در منطق قرآنی ، قیامت و لقاء الله برای اکثر بشری در آخرت است و برای عده قلیلی عین واقعیت است و برای انگشت شماری هم الساعه است . و این سلسله مراتب معرفت نفس است .
536- همانطور که باز طبق قول قرآنی ، خداوند برای اکثر مردمان در آسمان است و برای عده قلیلی در زمین است و برای انگشت شماری در خودشان است . و این سلسله مراتب تقرب الی الله است .
📗کتاب توحید عملی
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۸۹ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
حضرت «اطفاء» - خاموشی
(طافی- طفّی- مُطفّی- اطفی الطافین)
یا طافی یا مُطفّی
1- «طفی» بمعنای فوت کردن و خاموش ساختن آتش است. که کافران فوت می کنند تا نور خدا را خاموش کنند و خداوند هم آتش فساد و فتنه کافران را خاموش می کند: «می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند ولی خداوند نورش را کامل و جهانگیر می کند...» توبه32- «یهود گفتند که دست خدا بسته است و نمی تواند به ما رزق بیشتری دهد پس ربا را تجارت خود ساختند... یهود به روی زمین در برپائی فساد و فتنه و جنگ می کوشند و هر گاه که آتش جنگ می افروزند خداوند آن را خاموش می گرداند...» مائده64-
این آیات نشان می دهد که بنی اسرائیل در کل تاریخ بشر دائماً در حال فتنه و فساد و جنگ افروزی بوده است و اینک حدود یک قرن است که زمین در آتش فساد و فتنه آنها می سوزد و جهان اسلام را هدف گرفته اند و متأسفانه مسلمان یهودصفت و رباخوار در سراسر جهان را پنهان و عیان به بازی گرفته اند. برخی از اقوام و حکّام جهان اسلام تحت عنوان مبارزه با یهود و بنی اسرائیل مشغول هر فساد و جنایتی هستند و عملاً ماهیتی یهودی (سامری) دارند و حقیقت اسلام را سرکوب می کنند. وجه مشترک این مسلمین و یهود همانا نژادپرستی عربی و عبری است که خداوند آنان را برعلیه یکدیگر به جنگ واداشته تا آتش کفرشان را خاموش سازد که: خداوند همواره گروهی از مردم را بواسطه گروهی دیگر دفع می کند تا فساد را از روی زمین براندازد. (بقره252)
2- خداوند همواره در طول تاریخ بواسطه قوم یا حکومتی فاسد و ستمگر حکومت و قوم ظالم دیگری را برانداخته است و بدینگونه اصل آتش فتنه را خاموش می کند مثل حمله اسکندر مقدونی، حمله مغول و یا جنگهای جهانی اول و دوم که جملگی مصداق آیه مذکور است و نیز امروزه جنگهای عربی- عبری که متأسفانه تحت عنوان اسلام و یهود برپا شده است و برخی را هم فریب داده است و شاهدیم که در پنهان دست شیطان حامی این هر دو جناح است شیطان غربی و عربی و عبری!
3- واضح است که مؤمنان بایستی از این فتنه جهانی که آتش انتقام الهی برعلیه آتش فتنه و فساد نژادپرستان غربی و عربی و عبری است شدیداً به کنار باشند و به هیچ بهانه ای در آن داخل نشوند و حامی هیچ جناحی قرار نگیرند تا خداوند بنیاد این فتنه و فساد و کفر و ستم را از زمین براندازد که این جنگها تحت اراده امام زمان و مقدمه ظهور جهانی حضرت است. پس ما بایستی فقط در جناح امام باشیم و بس! و برای ظهور حضرتش شبانه روز آماده باشیم!
📗 کتاب: خداشناسی امامیه جلد ششم
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۹۳ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
خدا و بت
یا احق
1-امروزه پلیدترین، کافرترین، شقی ترین، خونخوارترین و دیوانه ترین قوم روی زمین کدامند؟ گروهها و اقوامی هستند که دورانی بهترین، مؤمن ترین، عالمترین، عادلترین و برحق ترین مردمان بودند. آیا چنین نیست؟
2-بنی اسرائیل را امروزه در اسرائیل و کل جریان صهیونیزم بنگرید که از نخستین اقوامی در تاریخ بودند که ایمان آورده و بانی علم و حکمت و مدنیّت و خداپرستی بر روی زمین بودند و در هر قاره و سرزمینی بذر یکتاپرستی و علم و حکمت و صلح و مدنیّت را افشاندند و هزاران پیامبر و قدیس و حکیم و مصلح تحویل بشریت دادند و تا یک قرن پیش نیز بزرگترین متفکران روی زمین را پرورش دادند همچون فروید ، اسپینوزا ، مارکس ، هوسرل ، کافکا ، انیشتن و غیره . و اما اینک وحشی ترین قوم روی زمین شده اند و آرامش را از بشریت گرفته اند و حدود نیم قرن است که لحظه ای از خونریزی و دسیسه و پلیدی غافل نیستند .
3-نمونۀ دیگر از این بدترین خوبان و بهترین بدان خود مسیحیت غرب است که پیامبرش گل سرسبد انبیای الهی و مظهر روح خدا و تنها پیامبر زنده در جهان است .
4-بنگرید چگونه از روح خدا و پاکترین انسان تاریخ چه پیروانی پدید آمده اند که به پلیدی و انواع مفاسد و زشتی به خود می بالند. تنها قومی که به لواط افتخار می کنند پیروان مسیح هستند که برخی از رهبران این فساد از ملایان این مذهب میباشند. از پاکترین و باحیاترین پیامبر خدا چه قومی پدید آمده اند .
5-و اما در جهان اسلام و پیروان سرور انبیاء و خاتم پیامبران نظری کنیم : به لحاظ تاریخی در خدعه و نیرنگ با خدا و دین او جماعتی هولناکتر از بنی امیّه و بدتر از آنها بنی عباس در کل تاریخ پدید نیامده اند . خلفای بنی عباس که بنام امامان بر اریکۀ قدرت می نشستند و امامان را در خفا به قتل می رسانیدند . در نیرنگ و نفاق و فریب مردم در دین نوابغی همتای عمرعاص و مأمون در تاریخ پدید نیامده اند .
6-و اما در نابترین شاخه از اسلام یعنی تشیع چه خبر است ؟حکومتهای شیعۀ آتشین چون فاطمیان و صفویان در شقاوت و وقاحت باز روی یهود و مسیحیت و بنی امیه را سفید کردند . برادرکشی و پدرکشی و فرزند کشی در این حکومتها تبدیل به سنّت و حرفه ای مقدس شده بود و حرمسراهای اینان روی عشرتکده های شاهان روم و ایران ساسانی را هم سفید کرد. و نخستین فاحشه خانه های رسمی در حکومت اینها پدید آمد و نیز نخستین شیره کش خانه ها . اصفهان عصر صفوی بعنوان پایتخت شیعه در جهان ، بزرگترین فاحشه خانه و شیره کش خانۀ تاریخ بر روی زمین بود .
7-آیا این راز را می فهمید ؟ راز خوبترین جماعات بشری که تبدیل به زشت ترین خلایق بر روی زمین شده اند .
8-همین امروزه بنگرید که رژیم صهیونیستی به سفارش رهبران عربی به قتل عام فلسطینی ها همت می کند و خود را خدمتگزار جهان اسلام می داند که مشغول براندازی تروریزم از جهان اسلام است و توقع قدردانی هم دارد و به این کار افتخار می کند .
9-امروزه محور شرارت و پلیدی و شیطنت های بزرگ در جهان همین خوبترین اقوام و مذاهب بوده اند که تبدیل به بدترین حیوانات و شیاطین شده و در خفا متحد گشته اند .
10- اتحادیۀ پس پردۀ این حیوانات دیوانه ای که در دوره ای از تاریخ خوبان جهان بودند و فرشته خوئی را تعلیم می دادند امروزه کمر به نابودی انسانیت بسته است و دشمن قسم خوردۀ خدا و خلق خدا و هر چه ارزش انسانی بر روی زمین گشته است . براستی این چه رازی است .
11- امروزه اقوام بت پرست و جاهل و نیمه وحشی بر روی زمین در جرگۀ مصلح ترین و بی آزارترین جماعات بشری هستند مثل هند و چینی ها و سرخ پوستان آمریکای لاتین . آنانکه نه توحید می دانند و نه حکمت و علم دارند و هنوز هم بت ها را می پرستند .
12- امروزه صالحترین و آرامترین و کم آزارترین مردم جهان ، بت پرستان بودائی چین و گاوپرستان و مارپرستان هندو و ماسک پرستان سرخ پوست آمریکای لاتین و نیمه وحشی های قبایل آفریقائی هستند که نه پیامبر دارند و نه عرفان و نه علم ونه فیلسوف وشاعر و موسیقی دانان بزرگ و نه در انتظار ناجی موعودی هستند و نه در صدد نجات بشریت هستند و بلکه بیشتر آنها امروزه کمونیست و لامذهب شده اند .
13- در همین واقعۀ قتل عام مردم غزه بدست اسرائیل ، تنها کشورهائی که صادقانه و بی ریا و بدون نمایشات دیپلماتیک سفارت اسرائیل را در کشور خود تعطیل کردند و هیچ تبلیغی هم براه نینداختند چند کشور کمونیست آمریکای لاتین بودند و چین کمونیست با مردمان بت پرست .
14- این براستی چه رازی است که بزرگترین جنایت برعلیه بشریت بر روی زمین که حدود نیم قرن ادامه دارد یعنی نسل کشی مردم فلسطین ، در اتحاد پنهان و آشکار یهود – مسیحیت – اسلام طراحی و تدارک می شود و ادامه می یابد . یعنی در پیروان بزرگترین پیامبران خدا که بزرگترین انسانهای تاریخ بشر بودند: موسی و عیسی و محمد.
یعنی در پیروان عادلترین، مهربانترین و عارفترین انسانهای تاریخ .
15- به یاد آیه ای در قرآن افتادم که گوئی بیان راز این واقعه است که : ملتها به دین پیامبران خدا روی نیاوردند الا به قصد دسیسه و پلیدی در دین خدا .
16- گوئی پلیدترین و دیوانه ترین و وحشی ترین اقوام و افراد بشری بسوی پاکترین و مهربانترین مذاهب و پیامبران و عارفان گرایش می یابند . گوئی این امر هم از قانون جاذبۀ اضداد پیروی می کند و دیالکتیک وحدت اضداد . یعنی بدترین ستم و جنون و جنایات را بایستی در پیروان بهترین مکاتب و مذاهب جستجو کرد .
17- همانطور که مثلاً غایت این پلیدی ها را بایستی در پیروان نابترین شعبه از این مذاهب پاک جستجو کرد یعنی در پیروان عرفان مذاهب . که یکی از مشهورترین این نمونه جریان " فراماسونری " است که بر محور شعارهای عرفانی حدود سه قرن پیش پدید آمد و همۀ دسیسه های جهانی قرن بیستم برخاسته از تشکیلات فراماسونی در سراسر جهان بوده است از جمله صهیونیزم و نمونۀ دیگر این پلیدی در جنبۀ عامیانه ترش همان فرقه های درویشی می باشند که امروزه بهائی گری و اسماعیلیه و شیخیه سه تا از گندیده ترین و رسواترین شعبات این فرقه های به اصطلاح صوفیه است که به جنون و رسوائی گرائیده اند و در حال انقراض تاریخی هستند.
18- گوئی هر حقیقت و انسان اهل حقی که آشکار می شود باطل ترین و شقی ترین دشمنان حق را بخودش جلب و مجذوب می سازد همچون قوۀ جاذبۀ مغناطیسی که نیروی ضد خود را جذب می کند . این چه سرّی است ؟
19- یک بیان اینست که حق ، باطل را جذب می کند تا تربیت نماید و اصلاح کند و در غیر اینصورت رسوا نموده و نابود سازد. همانطور که مثلاً اسلام و محمد ، بنی امیه را جذب خود کرد و حدود یک قرن به آنها مهلت اصلاح و توبه داد و سپس بکلی نسل آنها را از روی زمین پاک کرد .
20- و اما نکتۀ دیگر امروزه اینست که چرا داعیان یگانه پرستی که شعاردهندگان برترین معارف همچون عدالت و حقوق بشر و عشق و ایثارند در صف مقدم پلیدی و خونریزی قرار دارند و اینقدر مکارند . ولی در عوض بت پرستان آمریکای لاتین و هند و چین صالحترین مردمانند در قیاس با خداپرستان موحد . این راز دیگریست .
21- بنگرید که چگونه حدود سه قرن مسیحیان عاشق و خداپرست ، بت پرستان سرخ پوست آمریکا و هند و چین را قتل عام و غارت کردند و اینک این خداپرستان عاشق بجان خودشان افتاده اند . قرن بیستم عرصۀ این خودبراندازی است که نبرد بین این خداپرستان بوده است : نبرد بین مسیحیت ، بین مسیحیت و یهود ، و بین یهود و اسلام . و بین شیعه و سنّی و و ... .
22- و بت پرستان در خارج از این گود به تماشای نبرد بین خداپرستان نشسته اند و گاه وساطت می کنند. این عجب نیست؟
23- شمس تبریزی می گوید : ای یاران ، بت پرستی را جاهلانه طرد و لعن مکنید در آن حقی بزرگ نهان است . این چه حقی است در بت پرستی آخرالزمان ؟
24- آخرالزمان عرصۀ ظهور حق در خاک است . ظهور متافیزیک در فیزیک . ظهور ملکوت در ناسوت و نهایتاً در قیامتش هم ظهور خدا در جمال ! این همان راز بت پرستی آخرالزمانی است .
25- در آخرالزمان بزرگترین و شقی ترین و مدعی ترین دشمن دین حق و ظهور ناجی موعود و جمال حق ، همانا خداپرستان آسمانی و پرستندگان خدای نابوده اند و حامیان ابدی خدا بعنوان یک ایدۀ مطلق و ناممکن . که البته قدیمی ترین حامیان این دین و خدا همانا بنی اسرائیل هستند . و لذا شقی ترین اقوام روی زمین می باشند .
26- بنابراین تشیع و مذهب امامیه رابطه ای حیرت آور با بت پرستی دارد . و اینست رابطۀ عجیب کشور ما با کشورهای آمریکای لاتین و چین که دست از خدای نابودۀ آسمانی کشیده اند و یا هنوز بت ها را می پرستند . امام آخرین بت است . آن بتی که کل کائنات برای او پدید آمده است . اینست راز !
27- اینست که بهترین یاران امام زمان همانا بت پرستان و لامذهبهای آشکارند . و شقی ترین منکران و دشمنانش هم طبق روایات و تجربۀ تاریخی جماعتی از شیعیان سادات می باشند همچون بنی عباس که به دفاع و حمایت از علی و آل علی بقدرت رسیدند و همۀ امامان را کشتند. اینست راز !
📗کتاب : مجموعه مقالات عرفانی
فصل بیست و نهم
📆 تاریخ تألیف: ۱۴۰۰_ ۱۴۰۱ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
«جرعه ای از رحیق مختوم»
16 - «نجات» یک نوع ایده آل از موضوعات زندگی نیست. نجات یکی از افکار و نیاز ها نیست . بلکه تمامیت احساس و اندیشه یک انسان است که که همه افکار و اعمال و امیال او را تحت فرمان دارد و فرمانده کل راه و روش زندگی است.
17 – انتظار ناجی یکی از انتظارات زندگی مثل انتظار دریافت حقوق اول ماه و یا انتظار رسیدن به تعطیلات آخر هفته و سال و یا انتظار به وصال رسیدن با محبوب خود و یا انتظار خانه دار شدن و یا دریافت مدرک تحصیلی و امثالهم نیست . انتظار رسیدن به ناجی انتظار رسیدن به وضعیتی از زندگی است که تمامیت زندگی فرد را تا ابد از وضع موجودش خارج کند و از تمامیت خودش برهاند . انتظار نجات همانا انتظار نجات ازخویشتن خویش و همه بستگی های خویش است . یک واقعه آنی و موقتی نیست بلکه یک واقعه ابدی است ، یک جریان بی پایان است که کل زندگی فرد را دگرگون سازد و نه بخش هائی ازآن را .
18 - «نجات» یک مدینه فاضله و بهشت تصویری در ذهن فرد نیست. یک ایدئولوژی دینی یا فلسفی هم نیست بلکه رهائی از ذهن و احساس و امیال و اهداف و بستگی ها و عواطف و عشق و نفرتهاست. آدمی تا بواسطه خود شناسی به حداقل بن بست با تمامیت خود نرسیده باشد عطش نجات را ندارد و لذا هیچ ناجی قادربه نجات او نیست.
19 – نجات یعنی نجات از هسته مرکزی ارادۀ خویشتن . و عشق به نجات عشق به کسی است که تو را از تو بستاند و از شرت برهاند .
20 – نجات به معنای نجات از یک بیماری یا گرفتاری و ناکامی نیست . نجات از چیزی در بیرون نیست بلکه نجات از خود خویشتن است . آدمی تا به مرگ خویشتن به تمام و کمال راضی نشده باشد طالب نجات نیست و پذیرای نجات هم نیست یعنی استحقاق درک و تصدیق ناجی را ندارد .
21 – اراده به نجات خویشتن و عطش پیدا کردن ناجی برخاسته از عطش مرگ و وسوسۀ خودکشی در بشر است. همانطور که در روایات دینی یکی از علائم ظهورناجی ، خودکشی های دسته جمعی در جوامع است .
📗 کتاب : امام زمان عج کیست
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۸۷ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
خوشبختی یعنی چه؟
1- حیات و هستی آدمی یک بخت است یعنی یک شانس . زیرا می توانست که هرگز بوجود نیاید ولی آمده است . بخت به معنای شانس بوجود آمدن است . پس هر کسی که وجود دارد خوشبخت ترین موجودات است در قبال کسانی که بوجود نیامده اند . پس زندگی آدمی بخودی خود دارای بخت بسیار خوش و شانس خارق العاده است . بودن ، یک بخت است و بخت برترین است و شانس مطلق که شانس " بودن " است در قبال نبودن که امری طبیعی است .
2- و اینک این خوش بختی و شانس کبیر ِ " بودن " در قبال نبودن ، مجالی است که این بودن ، جاودانه شود و این مربوط به تلاش و ارادۀ انسان است . در حالیکه بودن اولیه هیچ ربطی به ارادۀ آدمی نداشت و یک توفیق و دادۀ الهی است .
3- پس بدبختی اینست که انسان نتواند این بودن را برای خود ابدی سازد یعنی یک خوشی ابدی .
4- بهرحال آدمی ابدی هست ولی خوش بختی بمعنای ابدی ساختن اراده است زیرا آدمی در هستی نخستین خود که یک خوش شانسی بوده است اراده ای نداشته است . اینک باید این هستی شانسی را تبدیل به ارادۀ ابدی و هستی ارادی سازد و اراده به هستی . و این همان حیات بهشتی است که در آن آدمی طبق قول خدا دارای ارادۀ کن فیکون می شود در حالیکه حیات دوزخی حیاتی ضد ارادی است پس ضد هستی است : هستی ضد هستی !
5- مهمترین گوهرۀ هستی آدمی همان اراده است تا آنجا که می توان هستی را همان اراده به بودن دانست و اراده را به معنای هستی اراده . به همین دلیل آدمی در عرصۀ جبر و بی اراده گی احساس نابودی می کند و نبودن را ترجیح می دهد .
6- تبدیل هستی به چیستی در بشر و چیستی پرستی بشر همان بیان گوهرۀ اراده در هستی بشر است که بشر هستی اش را تماماً اراده می فهمد و درمی یابد : اراده به هستی ! و اینست که انسانی چون به بی اراده گی دچار می شود چه بسا خودکشی می کند .
7- اراده سرّ هستی است . هستی انسان بی اراده به او داده شده است ولی او آنرا تبدیل به ارادۀ محض می کند و این معنای هوس و بولهوسی بشر است . و دین خدا در مقابل این امر پدید آمده است .
8- دین همان راه و رسم بی اراده کردن هستی خویش است و لذا مقام تسلیم و رضا کمال دین است .
9- تلاش انسان برای ارادی کردن حیات و هستی خودش او را به جبرها می اندازد یعنی بی اراده می کند و این دوزخی شدن هستی است .
10- انسان یک هستی بی اراده است در منشأ هستی اش . ولی خود هستی انسان غریزتاً دارای اراده است که پیروی انسان از آن اراده موجب بی اراده شدن و مجبور شدن ارادۀ انسان می شود .
11- انسان بمیزانی که برخلاف ارادۀ غریزی خود عمل می کند بر ذات ارادۀ هستی خود می رسد و صاحب ارادۀ هستی خود می شود و صاحب هستی می شود و اینست خوش بختی انسان .
📗 کتاب: بارانداز حکمت
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۸۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
25- من و تو (۱)
*⃣ آنگاه که دیگر نه حرفی برای گفتن و نه ایده ای برای اندیشیدن و نه آرمانی برای به انجام رسانیدن باشد واقع بینی آغاز می شود.
*⃣ تا مظلوم را ظالمی منافق نبینی ظلم را نفهمیده ای .
*⃣ بیشترین جنجالها و زجرها بر سر ناچیزترین و ناپایدارترین چیزهاست.
*⃣ تا چیزی کاملاً فهمیده نشود دست از سر آدم بر نمی دارد.
*⃣ بن بست ها، رسواییهاست.
*⃣ ازدواج ، آزمون تجرید است .
*⃣ هر چه که تو را جذب می کند، به خودت مبتلایت می سازد.
*⃣ مردم داری یعنی اینکه نباید به مردم اجازه دهی تا عداوت تو را نسبت به آنها ببینند.
*⃣ تا رها نکنی ، رها نمی شوی.
*⃣ حقّ تو همواره بسیار برتر از آن است که می پنداری . پس بگذر از هر آنچه که حقّ خویش میدانی .
*⃣ همواره معناست که بسوی تو می آید و تو را بسوی مادّه می فرستد تا آن معنا را تصدیق کنی .
*⃣ می توانستی ولی نکردی . و کردی آنچه را که نمی توانستی .
*⃣ حتی برگی از درخت نمی افتد مگر اینکه در سرنوشت تو نقشی دارد .
*⃣ در عین بی اراده گی هرگز نمی توانی به خودت بگویی که من نبودم .
*⃣ به هر چه که نزدیکتری بیشتر دشمنش می داری. و اینگونه است که باز هم به آن نزدیکتر می شوی.
*⃣ مخاطب تو هرگز آن کسی نیست که تو می پنداری . بلکه کس دیگری هست .
*⃣ همواره تو ابزار دست ِابزار ِ دست ِ خود هستی .
📗 کتاب : اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
* ای فرزند آدم و حوا !
تو از نخست نبودی و بعد بودی و اینک باز هم نیستی. ولی هستی از دست رفته ات را چون هستی نقد خود پنداشته ای و حسرت، تمام هستی ات شده است. تو حسرتی: حسرت ِ هستی . تو حسرت هستی.
📗 کتاب : جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف:
۱۳۷۶ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
۲۵_من و تو (۲)
*⃣ در همه حال بدترین وضع همان وضع موجود است ولی از آنجائی که هیچ وضع دیگری ممکن نیست پس وضع موجود بهترین وضعیّت است و طبق اخبار دینی با مرگ نیز وضعیّت هر کسی به اشدّ خود می رسد نه اینکه دگرگون شود بنابراین دل بستن به مرگ نیز خود فریبی است پس تنها کاری که باقی می ماند اینست که بهترین وضعیّت را از بطن بدترین وضعیّت ببینیم و استخراج کنیم.
*⃣ فرق مؤمن و اهل معرفت نسبت به کافر و جاهل در این است که اوّلی خون خود را می خورد و دوّمی خون دیگران را . اوّلی مست می شود و دوّمی خمار .
*⃣ بهشت حقیقی انسان همان تنهایی است یعنی آن وضعیّتی که دیگر هیچ کس و چیزی در تو نباشد و این همان مطلقی است که همۀ انسانها آگاه و ناخودآگاه آنرا جستجو می کنند و لااقل در این جهان هرگز بدستش نمی آورند.
*⃣ فریبنده ترین نتیجه گیرها از روانشناسی بدست می آید تا آنجا که آدمی را یک شبه به غایت جنون و جنایت می رساند. روانشناسی شاهراه دوزخ است.
📗 کتاب: اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_ من و تو (۳)
*⃣ هر انسانی به میزانی که می تواند صبور باشد و هیچ کاری نکند معرفت می یابد.
*⃣ هنگامی که واقعیّتی کاملاً آشکار می شود آدمی حماقت و جنون خود را باور می کند زیرا ذهن انسان فقط نشان دهندۀ غیر واقعه است.
*⃣ هر کس محصول شرایطی است که در آن بار آمده و زیست می کند . همه یکی هستند . فقط کسی که خود را نه برتر و نه پست تر از دیگران می بیند راحت تر است.
*⃣ هر کسی بمیزانی که ناچار است ، صبور و مهربان است و برای برتر جلوه دادن خود نسبت به باچاره ترها متوسّل به تعابیر مذهبی و اخلاقی و فلسفی وعرفانی می شود. اینست که همواره قدرت مادّی و مذهب ضدّ یکدیگرند. آدمی یا قدرتمند است یا متدیّن . مذهبی که از تفسیر ضعف بر می آید بسیار پلیدتر از مکاتب مادّی و ضدّ اخلاقی است. در اینجا کاملاً حق با نیچه است.
*⃣ هرگز «من» نمی تواند خود را خوب بداند مگر در وجود دیگران . این دیگران ممکن است خدایان باشند .
*⃣ هر کس بمیزانی که شر و خیانت در دیگری می بیند اگر به خود نگاه کند مشابه همان را در خودش نیز می یابد . کسانی که می گویند «همه خوبند» منظورشان اینست که : از جمله خود من. ولی می داند که دروغ می گوید .
📗 کتاب اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
📗 کتاب : جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_ من و تو (۴)
*⃣ انسان هرگز دلیل نیکوکاریها و استعدادهای خوب خود را نمی داند فقط دلیل تبهکاریهای خود را همواره می فهمد. گوئی نیکوکاری حاصل جهل انسان است یعنی از انسان نیست . لذا همواره نیکوکاران حرفه ای معروف به دیوانه هستند. و خود فرد نیکوکار بر این جنون خود بیشتر از سائرین واقف است و به روی خودش نمی آورد.
*⃣ ناتوانی منشأ باور است : باور به محالترین چیزها . انسان بمیزان ناتوانی اش خدا را باور می کند و تا تواناتر شد باورش مختل می شود.
*⃣ کسی که بدترین خیانت ها را نسبت بخودش می بیند و نمی تواند کاری کند دچار باورهای متافیزیکی می شود : یعنی اینکه انشاء الله که اینطور نیست و اصلاً اینطور نیست وگرنه .... پس من خطا می بینم و.... و یا اینکه اینها مشاهدات متافیزیکی است و ..... و یا اینکه انسان باید ایثارگر باشد وعفو کند . و اینگونه است که انسان خدا باور می شود . خدا بعنوان مظهر خفّت و خواری و ناتوانی و بدبختی و دریوزه گی و خودفریبی و چاپلوسی و فساد و جنون و جنایت. اگر خدا ضدّ توانائی انسان است و ناتوانترین افراد را دوست می دارد پس بایستی مظهر حسادت و عقدۀ حقارت و سلطه گری و ستم مطلق باشد زیرا همۀ قدرتمندان چنین هستند و او از همه قدرتمند تر است.
📗 کتاب : اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_من و تو(۵)
*⃣ هر کس در هر آنچه که هست مطلقاً مجبور است.
*⃣ نخستین مرتبه ای که یک ادّعای دروغین به واقعیّت پیوست فرد دروغگو دچار احساس برتری نسبت به دیگران می شود و این احساس تا آنجا ممکن است برود که فرد ادّعای خدائی یا پیامبری نماید. مذهبیّت و معنویّت اینگونه پدید می آید.
*⃣ تا زمانیکه آدمی خود را خوب یا بد می داند فریبکار است و رنجور.
*⃣ دو قولوها: عذاب و نماز نمایشی ، نفرت و چاپلوسی ، عیش و شقاوت ، پول و جنون ، ترحّم و ریا ، خیانت و خرافه ، بصیرت و خموشی ، ترس و تبهکاری ، صدق و از خود گذشتگی ، عقل و سلامت ، حسادت و زنا ، افتراء و ابتلاء ، زن باره گی و دزدی ، خودشناسی وعدالت ، مکر و لوده گی ، دوستی و بی نیازی ، دوزخ و بدخوابی ، پلیدی و بی اعتمادی ، زجر و رقاصی ، حماقت و فریب کاری ، حق پرستی و آرامش ، پوچی و آرایش ، بیچاره گی و مردم داری ، علم دروغین و زورگویی ، سنگ دلی و ثروت اندوزی ، عداوت و کادو بازی ، وسواس و پلیدی ، خیرات به شکم سیران و حرام خواری ، فال و فحشاء ، عربده کشی و گناه ، دروغگوئی و اضطراب ، انتقام و پشیمانی ، نبوغ و فقر ، حقیقت و احساس پوچی ، بدبینی و بیوفائی ، ریاست و ریا ، احتیاج و کینه ، مصلحت و جنایت ، حق ستیزی و تظاهر به دین ، تکنولوژی و بی اراده گی ، تفسیر و خودستائی ، روان شناسی و فساد ، بی هویّتی و انقلابیگری ، فسق و خودفریبی، واقعیت و انکار، شکست و اعتراف ، فاجعه و صدق ، مرگ و باور ، احساس حقارت و خود فروشی ، بی عاطفگی و فرزند پرستی ، فریب و همخوابگی ، جسارت و یأس ، بی ایمانی و تعصّب ، خشم و حقه بازی ، دیکتاتوری و بیکسی ، شناخت و بیزاری ، رسوائی و کینه ، مهارت و حماقت ، اعتیاد و تزویر ، قدرت و دریده گی ، افتخار و انحطاط ، عشق و اتکاء به نفس ، کبر و کم روئی ، زهد نمائی و زیاده خواهی ، آرامش و ایمان ، هنر فروشی و فحشاء ، ترشروئی و ریاکاری ، بدن نمائی و رخوت ، حجاب نمائی و شرارت ، دکوراسیون و ناپاکی ، حکومت ستیزی و حق ناشناسی ، خودشیفتگی و بیقراری ، بیماری و بیعاری ، شیطنت و کابوس ، مرده پرستی و بی دینی ، غرور و خودآزاری ، اسطوره پرستی و ابتذال ، تردید و صبر، یقین و قهر، پرکاری و خود گریزی ، حق پرستی ذهنی و حق کشی ، تقلید و سلطه ، آزادیخواهی و دیکتاتوری ، تبلیغ و توطئه ، عادت و بیهوشی .
هر یک از این دو علّت دیگری می باشد.
📗کتاب : اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_ من و تو (۶)
*⃣ عادل کسی است که با فریب می ستیزد و آنرا رسوا می کند نه با فریبکاران . آنکه با فریبکاران می ستیزد مجبور به فریبکاری نوینی است.
*⃣ برخی را جنون به عقل می آورد و برخی را هم عقل بسوی جنون می راند.
*⃣ انسانی که در عذاب افتاده است نمی تواند هیچکس را قلباً دوست بدارد . اصلاً منشأ هر عذابی همانا مرده گی و فسیل شده گی دل است ، یعنی ناتوانی در دوست داشتن . برای همین است که چنین انسانی بیش از سائرین تظاهر به محبّت می کند تا خود را پنهان دارد تا کسی عداوتش را نبیند تا بتواند دیگران را هم به دام عذاب خودش بیندازد تا درآنجا تنها نباشد و باشند کسانی که وی را تأئید نمایند. چنین کسی همواره از تور عاطفه استفاده می کند و نزدیکترین کسانش را به دام می اندازد : کسانی را که به وی عاطفه دارند.
*⃣ گناه چیزی جز آرزوها و نیّات پلید آگاهانه نیست و آنچه هم که همچون حالات و کردار و اعمال زجرآور از انسان سر می زند عذاب آن می باشد .
*⃣ عشق یعنی مجذوبیّت ناخودآگاه نسبت به ضدّ خود. پس عشق بستر عدل است. ضدیّت همان علیّت است.
📗 کتاب: اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
* ای فرزند آدم و حوا!
سلامت و رحمت مرا چه کرده ای؟ عزّت و کرامت مرا چه کرده ای ؟ صفا و وفای مرا چه کرده ای؟ روح مرا چه کرده ای؟ نور مرا چه کرده ای؟ ای بیمار بخیل. ای گدای رانده شده. ای خیانتکار دروغگو. ای تاریک مرده جان. ای احمق ! پس چرا سخن نمی گوئی تا بشنوم و به گوشت برسانم تا بشنوی که چه کرده ای. نکند بی گناهی؟ نکند نمی دانی که چه کرده ای؟ چنین نیست. دروغ گوئی و میدانی.
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_من و تو (۷)
*⃣ راحتی نسیان است و ناراحتی هم به خود آمدن است. همانطور که بهشت عرصۀ خودفراموشی است و دوزخ هم عرصۀ بخودآئی .
*⃣ نیکوکاری از بی خودی است و شرارت از خودیّت .
*⃣ جنون و افسانه آخرین مخدّری است که از ذات انسانی که به غایت رنج رسیده است سر بر می آورد: رنج حاصل از واقعیت . مثل خواب در مقابل بیداری .
*⃣ هر جدیّتی محصول طلب انسان در نابودی خویشتن است در درجات گوناگون .
جز در دیدار بلاواسطۀ آنچه که خدا نامیده می شود نیهیلیزم را علاجی قطعی نیست: یعنی دیدار آن چیزی که مطلقاً وجود ندارد و وجودش مطلقاً محال است و بدین گونه است که نیستی نابود می شود
*⃣ آنکه کسی یا چیزی را منکر است بیشتر از آن خود را منکر است.
*⃣ آنکه چیزی را می پرستد بیشتر از آن خود را می پرستد.
*⃣ فقط رنج است که فهم را تحریک می کند یعنی عطش بهشت.
*⃣ هیچ سخنی معنائی رسا ندارد مگر به میزانی که مطلق باشد.
📗 کتاب اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
۲۵_ من و تو (۸)
*⃣ فقط آنچه که از ورای اراده واقع می گردد اعتقاد متافیزیکی پدید می آورد.
*⃣ خداجوئی و انکار خدا همواره به یک میزان است در هر فرد یا جمعی .
*⃣ عشق به فهم مادّه است که به متافیزیک منجر می گردد.
*⃣ برای هر فرد و هر گروه و هر دورانی خدای خاصّی وجود دارد و تا آن خدا نمیرد و پوچ نشود تغییر و تکاملی ممکن نیست . بدین لحاظ رشد یعنی رشد خدا در انسان.
*⃣ عشق عرصۀ ظهور دیالکتیک و مرگ آن است.
*⃣ انسانی که دیالکتیک را نمی شناسد هیچ چیزی را نمی شناسد و انسانی هم که دیالکتیک را می شناسد جز پوچی را نمی شناسد.
*⃣ انسان به میزانی که دربارۀ خود شک دارد درباره اش شک می شود .
*⃣ صلح محصول شک است و به همین دلیل ناپایدار است و به مثابۀ استراحتی است برای جنگ بعدی.
*⃣ عشق هنگامی به سراغ کسی می آید که درد فهمیدن بی تابش کرده باشد .
📗 کتاب اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
۲۵_ من و تو (۹)
*⃣ فاسد شدن تنها راه خروج از حماقت است : حماقت به معنای محصول نهائی تزویر.
*⃣ کسی که جنایتی می کند وجهی از حماقت خود را به قتل می رساند .
*⃣ انسان فقط با آرمانهای خودش در نبرد است در نبردی که بسوی آرمانش می رود.
*⃣ چرا باید کسی مرا دوست داشته باشد در حالی که من خودم را دوست ندارم و چرا باید کسی را دوست بدارم در حالی که او مرا دوست ندارد. جواب به این دو سئوال به مثابۀ جواب به کلّ انسانیّت است.
*⃣ جنگی نیست الاّ که منطقش اینست : «چرا مرا دوست نداری» و جنون هر جنگی از همین منطق است زیرا انسان با کسی نمی جنگد مگر اینکه آن کس وی را دوست می دارد. پس همۀ جنگها جنگ عشق است و همۀ صلح ها نمایانگر از دست رفتن عشق است.
*⃣ کسی را دوست نمیداری مگر به میزانی که عیب هایت را نادیده می گیرد و عاشق کسی نمی شوی مگر به میزانی که خیانتهای تو را ایثار معرّفی می کند و دشمن کسی نمی شوی مگر به میزانی که تو را به خودت می شناساند.
📗 کتاب اینست انسان
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks
📗 کتاب جانشین خدا
📆 تاریخ تألیف: ۱۳۷۸ ه ش
✍ استاد علی اکبر خانجانی
https://eitaa.com/khanjanyaudiobooks