eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👱‍♂مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می‌رود و مثل دزدی كه می‌خواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ می‌كند. آنقدر از شك خود مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه‌اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می‌رود، حرف می‌زند و رفتار می‌كند. پائولو کوئیلو می‌گوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را می‌بینیم که دوست داریم . ☘🌱🌺☘🌱🌺 سلام و ارادت امیدوارم ویدئوی تقدیمی با عنوان " کی می‌داند این، دیدارِ آخرین است؟ " تلنگری کوچک به ما باشد و اگر قبلا آن را دیده‌اید پیشاپیش عذر می‌خواهم... 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👱‍♂مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می‌رود و مثل دزدی كه می‌خواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ می‌كند. آنقدر از شك خود مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه‌اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می‌رود، حرف می‌زند و رفتار می‌كند. پائولو کوئیلو می‌گوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را می‌بینیم که دوست داریم . ☘🌱🌺☘🌱🌺 سلام و ارادت امیدوارم ویدئوی تقدیمی با عنوان " کی می‌داند این، دیدارِ آخرین است؟ " تلنگری کوچک به ما باشد و اگر قبلا آن را دیده‌اید پیشاپیش عذر می‌خواهم... 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿 ✍من نرگس هستم حدود یکساله با پدرام ازدواج کردم... از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی پدر شوهرم به خودم میشدم... پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خشگلتر مونده بود 👈یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم... یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت...یکی زنگ در را زد آیفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه خیلی ترسیدم در را باز کردم و سریع کنار تلفن نشستم و به مادرم زنگ زدم تا خودش را ب منزلمان برساند پدر شوهرم در خانه را باز کرد و‌وارد شد دو تا نون سنگک دستش بود و گفت چطوری دخترم امده ام باهات صبحانه بخورم چه خبر و مشغول صحبت شد از کارهایش سر در نمیاوردم... گفتم من صبحانه خورده ام اگر میخواهید برای شما بیاورم...ناگهان دست در جیبش کرد و گفت این پول را بگیر تا زمانیکه شوهرت خونه نیست داشته باشی...کم و کسری هم داشتی به من زنگ بزن...نانها را روی میز آشپزخانه گذاشت خداحافظی کرد و رفت... و من ...و من ماندم و هزاران فکر و گمان کثیف و بد نسبت به پدر شوهرم از درگاه خداوند توبه کردم و خواستم که مرا ببخشد از قرآن بپرس👇👇 ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِيراً مِنَ‌ الظَّنِ‌ إِنَ‌ بَعْضَ‌ الظَّنِ‌ إِثْمٌ‌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ يَغْتَبْ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً أَ يُحِبُ‌ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ يَأْکُلَ‌ لَحْمَ‌ أَخِيهِ‌ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ تَوَّابٌ‌ رَحِيمٌ‌ 💥ترجمه ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید،چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟!(به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است...
✨﷽✨ ✅نیڪے ڪنندہ بہ پدر و مادر همنشینے با انبیاست ✍روزے حضرت موسے (ع) در ضمن مناجات خود عرض ڪرد: خدایا مے‌خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم. جبرئیل بر حضرت موسے نازل شد و عرض ڪرد: یا موسے، فلان قصاب در فلان محلہ همنشین تو خواهد بود. حضرت موسے (ع) بہ آن محل رفت و مغازہ قصابے را پیدا ڪرد و دید ڪہ جوانے مشغول فروختن گوشت است. شامگاہ ڪہ شد، جوان مقدارے گوشت برداشت و بہ سوے منزل خود روان شد. حضرت موسے (ع) از پے او تا در منزلش آمد و سپس بہ او گفت: مهمان نمے‌خواهے؟ جوان گفت: خوش آمدید. آنگاہ او را بہ درون منزل برد. حضرت موسے (ع) دید ڪہ جوان غذایے تهیہ نمود، آن‌گاہ زنبیلے از سقف بہ زیر آورد و پیرزنے ڪهنسال را از درون آن خارج ڪرد او را شستشو دادہ و غذایش را با دست خویش بہ او خورانید. موقعے ڪہ جوان مےخواست زنبیل را در جاے اول بیاویزد، پیرزن، ڪلماتے ڪہ مفهوم نمے‌شد ادا ڪرد. بعد از آن جوان براے حضرت موسے (ع) غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حڪایت تو با این پیرزن چگونہ است؟ جوان گفت: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتے نیست ڪہ براے او ڪنیزے بخرم، ناچار خودم ڪمر بہ خدمت او بسته‌ام. حضرت پرسید: آن ڪلماتے ڪہ بر زبان جارے ڪرد چہ بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شستشو مےدهم و غذا بہ او مےخورانم، می‌گوید: «غفراللہ لڪ و جعلڪ جلیس موسے یوم القیامة فے قبّتہ و درجته» یعنے خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسے (ع) در بهشت باشے، به‌‌ همان درجہ و جایگاہ او. حضرت موسے (ع) فرمود: ‌اے جوان بشارت مےدهم بہ تو ڪہ خداوند دعاے او را درباره‌ات مستجاب گردانیدہ است. جبرئیل بہ من خبر داد ڪہ در بهشت، تو همنشین من هستے... 📔اندرزها و حڪایات ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ __________________ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💰انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد. مردم هر چه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد و بروید از قصاب بگیرید. تا اینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود. همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد، دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت!! ✅هرگز در زندگی ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌 جوانی گمنام عاشق دختر پادشاه شد یکی از ندیمان پادشاه به او گفت: پادشاه اگر احساس کند تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغت خواهد آمد. جوان به عبادت مشغول شد بطوری که مجذوب پرستش شد روزی گذر پادشاه به مکان جوان افتاد و دریافت بنده ای با اخلاص است. همانجا از وی برای دخترش خواستگاری کرد. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و به مکانی نامعلوم رفت ندیم پادشاه به جستجو پرداخت و بعد از مدتها جستجو او را یافت و دلیل کارش را پرسید. جوان گفت: اگر آن بندگیِ دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به درِ خانه ام آورد، چرا قدم در بندگیِ راستین نگذارم تا پادشاه را در خانۀ خویش نبینم؟ دعا قضا را بر می گرداند هر چند آن قضا و قدر شما محکم شده باشد پس سرنوشت خودتون را با دعا تغییر دهید❣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ 📌 🍃🌸 ❣ در کتاب لئالی الاخبار نوشته شده بود: زنی عیّاش و فاحشه بود که در مجالس لهو و لعب شرکت می کرد، یک روز در اثناء مسافرتش در بیابان به چاهی می رسد، هرچه نگاه می کند سطلی پیدا کند ولی چیزی نمی یابد آخرش به تَهِ چاه می رود و آب می خورد و بالا می آید. در این هنگام مشاهده می کند که سگی تشنه است و دنبال آب می گردد دلش به حال او می سوزد کفش خود را سطل و موی و گیسوان خود را می بُرد و طناب درست می کند و به چاه می اندازد و با زحمت از ته چاه آب بیرون می آورد و سگ را سیراب می کند. بعد می گوید خدایا سگی را به سگی ببخش. چون به یک سگ ترحم می کند و او را سیراب میکند خداهم به او رحم می کند و او را وسیله آمرزشش قرار می دهد. بعد زن گریه زیادی کرده و توبه می کند این کار خیر سبب توبه و بازگشتش به سوی خدا می شود و با سعادت از دنیا می رود. 📚(كنز العمّال : 43116) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•