#عروسی_من
#اعضای_فعالمون
Narges:
من عروسی م دقیقا تو تالاری که همیشه ازش بدم میومد برگزار شد چون پولمون به اون تالار میرسید دلم میخاست بستنی بدیم اما پول نداشتیم خیلی از مهمون هامون دکتر بودن چون پرستاریم دوست داشتم با کلاس باشه اما نشد.شوهرم از بس کم لطفی کردن خانواده ش هیچ کس هیچ کدوم از کاراشو بعهده نگرفته خودش طفلی رفته بود چراغانی در خونه ک نرسیده بود ارایشگاه بره حتی. ماشین عروسمونو گلفروشی اشتباه گل زده بود نه اونی که من انتخاب کردم و خیلی زشت شده بود که همونم نصفش کنده شد توراه.لباس عروسم تو باغ گیر کرد به درخت پایینش پاره شد وچون عروسی مون نیمه شعبان بود و خیابونا شلوغ و ترافیک ساعت ده رسیدیم تالار و یازده عروسی تموم شد.خانواده شوهرم مارو تا خونه بدرقه نکردن و همسایه موقع ورود به خونه اسفند دود کرد.خلاصه بخام بگم اووو.منم تا مدتی درگیر بودم همش گریه میکردم ولی واقعا دیدم اون یشب بود رفت و تموم شد تازه اونایی که همه چی شون تمام کمال بوده باز یچی هست ناراضی باشن آدمیزاد همینه دیگه بی نهایت طلب.اما حالا میگم شوهرمو و پسرمو عشقه😍
⛱️@delbrak