eitaa logo
خانوم اجازه!
198 دنبال‌کننده
85 عکس
5 ویدیو
1 فایل
﷽. قلم یار مهربانم است. می نویسم و به دخترانم یاد می دهم تا آنها هم بنویسند... تا تاریخ سرزمینم پر شود از زنان اندیشمند • آموزش نویسندگی ( مبتدی تا پیشرفته) ارتباط‌ب‌ادمین @fatemeghadimi62
مشاهده در ایتا
دانلود
☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 "سال می ایستد روی بهار" طَبق،طَبق خشکبارِ دقیقه روی سرِ سال است و می رود برای مجلس گرم کنی! تُنبک و دَف در دست دارد و می نوازد برای دلبری... میهمانان جمعشان جمع است گلشان کم است! سال دَف را روی زمین می گذارد، دستِ ثانیه را می گیرد و می چرخند و می چرخند، آنقدر به این رقص و پایکوبی ادامه می دهند که هر دو کله پا می شوند و پخشِ مجلس می شوند. اعدادِ پر ناز و افاده با آن کفش های پاشنه دار و لباس پرچین و واچین شان جیغ می زدند و می دویدند به سوی سال و ثانیه! شروعِ این جشن، زمستانِ عجیبی است که سال از شَرش خلاص نمی شود. ثانیه آرام با آه و ناله بلند می شود و خودش را می تکاند، صورتش فقط کمی زخم شده اما از نوع قدم برداشتنش معلوم است،پایش هم آسیب دیده. کِشان کِشان می رود سمت عَیالش، اعداد می پرند بغلش... سال هنوز اما رَمقی برای چشم باز کردن ندارد. کسی هم اعتنایی نمی کند، نه آب قند برایش می آورند و نه تَصَدُقش می شوند. سال گیر کرده در برف و‌باروتِ تنهایی اش. کسی هم پارو نمی کند تنهایی اش را. آرام پلک هایش را از هم فاصله می دهد،اشکی از گوشه چشمش می ریزد. روبه آسمانِ آبی بالای سرش می گوید:« خودت بیرونم بکش از این سرمای بی رحم، از این سالِ بی پایان، بیا، بیا و دستم را بگیر و هدایتم کن به سوی بهار.» یک دفعه برف هایی که دست و پایش قالبی درونش فرو رفته بود شروع به آب شدن کرد، چشمانش گرد شده بود،داشت گرم می شد، نگاهی به سمت راستش انداخت تا واکنش بقیه را ببیند، که دید همه متعجب اند و خوشحال، اما خبری از ثانیه نیست، آرام بلند شد و رفت پیش نُه، که پا‌طُقِ این یک سالِ شصت دقیقه‌ایِ ثانیه بود. تاببیند ثانیه کجاست؟ که نُه گفت ثانیه سَرایش را پیدا کرده و چرخشش با سعادت همراه شده. روی دَه ایستاده. سال لبخند زد. نگاه کرد به دستانش و دید سر انگشتانش کلی شکوفه بهاری روییده. به آسمان نگاهی انداخت تا از خدایش تشکر کند. که جمالش روشن شد به نور ماه! ماهِ شبِ چهارده.! ماه شب چهارده انگار برایش شبیهِ بذرِ شکوفه های بهاری بود که می گفت من بهارت را آوردم ، من از زمستان بیرونت کشیدم. شبِ چهاردهم ذی الحجه هادی ات شدم. همانی که می خواستی، تا خودِ بهار،هدایتت کند. حالا تو رویِ بهاری ترین لحظه ایستاده ای و نفس می کشی. ماهِ شب چهارده،هادی دنیا و آخرت مردم، هادیِ بهار مردم آمده... امشب این ماه از خانه جواد الائمه(ع) تابان شده. بهارت رسیده سال!! هادیِ(ع) عالم تابان شده... @nevisanoor 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸