خانوم اجازه!
#تمرین #شماره_شش فکر میکنید این جغد عزیز از چی عصبانی یا ناراحته؟ ارسال پاسخ⬅️ @fatemeghadimi62
از خواب که بیدار شدم به سراغ جغد کوچکم رفتم .پتو را از رویش پس زده بود ، خواستم پتو را به آرامی رویش بکشم که ناگهان چشمانش را باز کرد و به من خیره شد .به سرعت عقب رفتم و زیر لب گفتم فکر کنم هیچ وقت قرار نیست به این کارت عادت کنم ، زیر بالهای قهوه ایش را گرفتم و آرام بغلش کردم .او هم خواست نگاهی به اطرافش بیاندازد و سرش را یک دور کامل چرخاند.جیغ خفیفی کشیدم و گفتم:شاید هم هیچ وقت قرار نیست به چرخش ۳۶۰ درجه سرت عادت کنم .او را به یک حمام آب گرم بردم و گردن نرمش را ماساژ دادم اما احساس می کردم خیلی حالش خوب نیست .ناگهان عطسه بلندی کرد و آب بینی اش همه جا پاشید. تازه متوجه شدم که واقعا رو به راه نیست.بعد از حمام یک حوله کوچک و تمیز را دورش پیچیدم و به حیاط پشتی بردمش .بدنش آرام آرام شروع به لرزیدن کرد و مدام بی حال تر می شد خیلی ترسیده بودم .در مورد علائمش جستجو کردم و فهمیدم انگار سرما خورده. اوه ....خدای من .آن چشمان گردش حالا خیلی معصوم شده بود.پتوی را دور بدنش محکم تر پیچیدم تا گرم شود و سفت بغلش کردم .با دوستم تماس تصویری گرفتم .جغدم را به او نشان دادم .گفت: وای خدای من ...این همان جغدی است که یک هفته پیش پیدایش کردی؟.گفتم: آره و الان سرما خورده و من واقعا نمی دانم چه کار کنم.
-خب بذار ببینم تو روزی سه وعده غذا به او می دهی ؟وعده اول سبزیجات ، وعده دوم گوشت و وعده آخر میوه ها .
ویتامین ها را چطور ؟اون ها را سر موقع می خورد؟
صبر کن ببینم واکسن هایش را که فراموش نکردی؟!
اجازه ندادم به حرفهایش ادامه دهد تصویر را به سمت خود گرفتم و سریع حرفش را قطع کردم .
_بی خیال من حتی نمی دانستم که جغد ها سرما می خورند 😊
#زهرا_شیخ_الرییس