#لطیفه_شهرما_شلوغ_پلوغه
#داستان
#داستان_قدیمی
😀😂😀😂😀
قدیما معمولا چندنفر باهم تویک ظرف غذامیخوردن ورسم بوده مخصوصا تومجالس ومعمولا سینیهای بزرگ بوده...هنوزم بعضی مجالس عروسی دربعضی شهرها مرسوم هست.
🎈🍃یه بار که سه نفر باهم داشتن غذا میخوردند وسط سینی غذا عسل بوده یه نفر که رندتر بوده قاشق راهی رواز مرکز به سمت خودش میکشه ومیگه جاده شهرما اینطوریه .....
🎈🍃دیگری که میبینه عسلها به سمت دیگری سرازیر شد...
یه راه به سمت خودش باز میکنه وبا داستانی میگه شهر ماهم راهش اینطوریه..
🎈🍃نفرسوم که میبینه این دونفر عسلها روبه سمت خودشون سرازیر کردن وسر اون بی کلاه موند.....
با قاشق کل غذا روهم میزنه ومیگه #شهر_ما_شلوغ_پلوغه😎😂😂
امان از این شهرهای شلوغ😁
لبتون خندون دلتون شاد😀
یادش بخیر 😍
خدابیامرزه آقاجانم همیشه اینو بچه بودیم تعریف میکردن وما هم روشیربرنج وشیره خودمون اجرا میکردیم🙃چی میشده🙈
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ایتا اشپزی خانم پز👇👇
@khanompaz