eitaa logo
خانواده آسمانی
2.5هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
10 فایل
🌻 کپی برداری با ذکر صلوات 🌻محفلی مطمئن برای خانواده ها ، آنها که دغدغه شان بالاتر از زمینیان است و میخواهند خانواده ای آسمانی باشند تبادل و تبلیغ @jahad4541 شرایط تبلیغ👇👇 @sodedotarafe ارسال تجربه @javad4541 .
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❤️✨ آدم بی‌عیب در دنیا وجود ندارد👌 پس عیب جویی نکن، هر روز یک کاغذ داشته باش نکات خوب هر چند کوچک همسرت را یادداشت کن. شب به شب به آنها فکر کن و خدا رو بابت آن شکر کن خوبی های همسرت رو برایش بنویس و تحسینش کن.. بعد ببین چه معجزهایی اتفاق می افتد😘 💕 نکات ناب همسرداری 💕 @khanvade_asemani
مولى محمد کاظم هزار جریبى، نقل مى‌کند: روزى در محضر استاد خود مرحوم آیت‌الله العظمى بهبهانى بودم. مردى وارد شد و کیسه‌اى تقدیم ایشان کرد و گفت: این کیسه پر از زیور آلات زنانه است، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید. استاد فرمود: داستان چیست؟ قضیه خود را برایم بیان کن! گفت: داستانى عجیب دارم، من مردى شیروانى هستم و براى تجارت به روسیه رفتم. در شهرى از شهرهاى آن به بازرگانى پرداختم. روزى به دخترى نصرانى برخورد کردم و شیفته او شدم. نزد پدرش رفتم و از دختر او خواستگارى نمودم. گفت: از هیچ جهت مانعى براى ازدواج شما نیست. تنها مانعى که وجود دارد موضوع مذهب تو است. اگر به دین ما، درآیى این مانع هم برطرف مى شود. پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم. مدتى گذشت. از کردار زشت خود پشیمان شدم و خود را از ضعف نفسى که به خرج داده و از دینم دست برداشته بودم بسیار سرزنش کردم.چون تحت تأثیر جنون شهوت قرار گرفته بودم، پیشنهادش را پذیرفتم و با خود گفتم: براى رسیدن به مقصود خود، ظاهرا نصرانى مى‌شوم و با این فکر غلط نصرانى شدم و با محبوبه خود ازدواج کردم .بر اثر پشیمانى بسى ناراحت بودم، نه راه برگشت به وطن را داشتم و نه مى‌توانستم خود را راضى به نصرانیت کنم. سینه‌ام تنگ شده و از دستورات اسلام چیزى به یادم نمانده بود، فکر بسیارى کردم، راهى براى نجات خود از این بدبختى نیافتم. اما به لطف خداى بزرگ برقى در دلم زد و به یاد بزرگ وسیله خدایى، سالار شهیدان، امام حسین افتادم. تنها راه نجات و تامین آینده سعادت بخش خود را در گریستن براى امام حسین علیه‌السلام دیدم. درصدد بر آمدم که از اشک چشمم در راه امام حسین (علیه السلام) براى شست و شوى گذشته تاریکم استفاده کنم. این فکر در من قوت گرفت و آن را عملى کردم. روزها زانوهاى غم در بغل مى‌گرفتم و به کنجى مى‌نشستم و یک به یک مصیبت‌هاى سید شهیدان را به زبان مى‌آوردم و گریه مى‌کردم. هر بار که زوجه‌ام علت گریه را مى‌پرسید، عذرى مى‌آوردم و از جواب دادن خوددارى مى‌کردم.روزى به شدت مى‌گریستم و اشک از دیدگانم جارى بود. همسرم بسیار ناراحت و براى کشف حقیقت اصرار مى‌کرد، هر قدر خواستم از افشاى سوز درون، خوددارى کنم نتوانستم. ناگریز گفتم: اى همسر عزیزم! بدان من مسلمان بودم و هستم. براى رسیدن به وصال تو ظاهرا به دین نصارا در آمدم. اینک از فرط ناراحتى و رنج درونى خود به وسیله گریستن بر سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) از شکنجه روحى و ناراحتى خود مى‌کاهم و آرامشى در خویش پدید مى‌آورم، بنابراین من هنوز مسلمانم و بر مصیبت هاى پیشواى سومم گریان هستم. وقتى همسرم به حقیقت حال من آگاهى پیدا کرد زنگ کفر از قلبش زدوده شد و اسلام اختیار کرد. هر دو نفر تصمیم گرفتیم مخفیانه مال خود را جمع آورى کنیم و به کربلا مشرف شویم و براى همه عمر مجاورت قبر مقدس امام را برگزیده و افتخار دفن در کنار مرقد امام حسین(علیه السلام) را به خود اختصاص دهیم. متأسفانه پس از چند روزى همسرم بیمار گردید و به زندگى او پایان داده شد.اقوامش او را با طلاها و زیور آلات زنانه‌اش به رسم مسیحیان، به خاک سپردند. تصمیم گرفتم از تاریکى شب استفاده کنم و جنازه بانوى تازه مسلمانم را از قبر بیرون آورم و به کربلا حمل نمایم.هنگامى که شب فرا رسید از خانه به سوى قبرستان رفتم و قبر همسرم را شکافتم تا جنازه او را بیرون آورم، ولى به جاى اینکه نعش عیالم را ببینم جنازه مردى بى ریش و سبیل نتراشیده اى مانند مجوس در قبر او دیدم.گفتم: عجبا! این چه منظره ایست، آیا اشتباه کرده ام و قبر دیگرى را شکافته ام؟ دیدم خیر، این همان قبر همسرم مى‌باشد و با خاطر پریشان به خانه رفتم و با همین حال خوابیدم. در عالم خواب، گوینده‌اى گفت: خوشحال باش ملائکه نقاله، جنازه عیالت را به کربلا بردند و زحمت حمل و نقل را از تو برداشتند. زن تازه مسلمانت اینک در صحن شریف امام حسین (علیه السلام) دفن است و جنازه‌اى که در قبر دیدى از فلان راهزن بود که به جاى او دفن شده ولى فرشتگان نگذاشتند که او در آنجا بماند.بعد از آن به کربلا آمدم و از خدام حرم جریان را پرسیدم؟ جواب مثبت دادند و قبر را شکافتند، دیدم درست است. زیور آلات طلا را برداشتم و حضورتان آوردم تا به مصرفى که صلاح مى‌دانید برسانید. این بود داستان من و نجات یافتم به برکت توجهات امام حسین (علیه السلام). منبع:کتاب انسان از مرگ تا برزخ، نوشته نعمت الله صالحی حاجی‌آبادی @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘️ سفارشی از حضرت امام باقر (علیه السلام) 🖌 حضرت سه بار تکرار کردند که برای ، دعا کن تا روزی برایتان سرازیر شود. ✍️ و علیک بالدّعاء لاخوانک بظهر الغیب فانّه یهیل الرّزق 🖌 بر تو باد به دعا کردن برای برادرانت (از اهل ایمان) در غیاب آنها ، زیرا که این کار روزی را سرازیر می‌کند. 📙 میزان الحکمه ، ج۱۴ ، ح۶۸۲۰ @khanvade_asemani
🍃🌼🍃🌼🍃🌼 زندگی پر است از قضاوتهای دیگران دربارهٔ ما قضاوتهای که گاهی بد و گاهی خوب است.... اگر عادت کنیم با هر نظر موافق و مخالفی زیر و رو شویم باید فاتحهٔ آرامش را بخوانیم !👌 🌸 🌱 @khanvade_asemani
است آنهایے ڪہ مهلت دنیایشان تمام شدہ در آن سوے مرزهاے مرگ منتظر اے از طرف من و تو هستند… دریغ نڪنیم آن را از تمام اموات مخصوصا آنهایے ڪہ حق بہ گردن ما دارند. 🦋ما را به دوستانتان معرفی کنید 🦋 @khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. پوست هندوانه رو میندازی سطل آشغال؟😳❌ اگه بدونی چه معجزه ها میکنه دیگه نمیندازی👇 جلوگیری از ریزش و ریشه مو👨🏻‍🦱 وزن و چربی بدن ، قوی کننده ، درمان ، درمان قند و دیابت ، نقاط سیاه بدن رو مثه برف سفید میکنه😌 و صد ها درمانِ دیگه که هر کسی بهتون نمیگه👌🏾 نحوه استفادش❌ برای هر مشکل در کانال زیر سنجاق شده✅👇 https://eitaa.com/joinchat/349241597Ccfa393e1d8
انگشتر هیات شهدای گمنام تهران💚 🔴زیر قیمت کل بازار😎 🟡بیش از۸سال فروش💍 🔵 شما سود ماست✨ 🟢ارسال رایگان و سریع+ضمانت مرجوعی+هدیه😘📦 http://eitaa.com/joinchat/4067164162C323f980ba7 ⚠️تخفیف ویژه و مسابقه👆😍
هدایت شده از 
‼️ چند سال بود نماز میخوندم ولی آرامش نداشتم 😢 مسلمون بودم ولی مومن نبودم😞 ❤️‍🩹 خدارو دوست داشتم ولی باهاش دوست نبودم این کانال نجاتم داد، مطالبش معجزه می کنه🌿 💯 اینجا، همه چیزم رو عوض کرد..دلم نیومد شماازاین گنج من..بی بهره بشین https://eitaa.com/joinchat/589562236C488200560c 🩷برای ارامش دلت وارد شو👆