حکم نگاه کردن به گوشی اهل خانه
اگر به همسر و فرزندت شک داری، آیا میتوانی گوشی موبایل آنها را بدون اجازه نگاه کنی؟
#احکام_خانواده
#عکس_نوشته
🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸
@khanvade_asemani
#داستان ادامه دار
قسمت اول
نزدیک غروب بود.
پسر باتمام هیجانی که داشت وارد منزل شدو خطاب به همسرش گفت:
امشب میهمان عزیزی دارم که سالهاست ندیدمش.
شخص باکلاس وتحصیل کرده وباکمالاتی است.
سعی کن براش سنگ تموم بذاری،
بهترین سفره آرایی و خوشمزه ترین غذا ها
راستی یادت نره قبل از ورودش به خونه، پدر پیرمُ به اتاقی که داخل حیاطه ببری.😔
مبادا دوستم اون و دیده و بادیدنش کسرشأنم بشه.😭
همسرش سری به نشانه تایید تکون داد.
مرد راهی بازار شد تا برای شب میوه،شیرینی و... خریدکنه.
پدرکه پشت در اتاق صدای پسر را شنیده بود بی آنکه چیزی بگه،دلشکسته وگریون دوراز چشم عروس، از خانه بیرون شد.😔
دوست نداشت اون شب خانه بمونه مبادا وقتی که میهمان پسرش وارد حیاط میشه صدای سرفه او را شنیده، متوجه بشه ونمیخواست دیدنش موجب کسرشأن و شرمندگی فرزندش بشه.
هوا نسبتا تاریک شده بود . خونه را ترک و راهی نزدیکترین پارک محل شد.
شب تاریک و سردی بود همچنانکه عصازنان و لرزان قصدعبور از روی جوی خیابان را داشت درحالی که ناتوان از عبور بود،ناگهان جوان رعنا و شیک پوشی را مقابل خودش دید.😳
جوان: سلام پدر جان،
سلام:پسرم
کجا این وقت شب با این حال؟
اجازه بدین کمکتون کنم.
پیرمردآهی کشید و گفت:
ممنون پسرم خدا خیرت بده
میخوام از این جوی بگذرم و از پیاده رو به پارک سرخیابون برم.
جوان :
اگه اجازه بدین من شما را تا پارک همراهی کنم.
پیرمرد:
نه پسرم به کارت برس دیرت نشه.
جوان:
نه پدر من امشب از شهری دیگه برای دیدن دوستی اومدم که سالهاست ندیدمش.
پیرمرد:
چه جالب پسر من هم امشب یکی از دوستان سابقش را دعوت داره.
جوان:
پس چرا شما از خانه بیرون اومدین و قصد دارین به پارک برین ؟!
پیرمرد آهی کشید و درحالی که قطرات اشک روگونه هاش می غلطیدگفت:😔
از پسرم شنیدم که به عروسم می گفت:
یادت باشدقبل از ورود دوستم به منزل پدر پیرم رو به اتاق داخل حیاط ببری. تا کسرشأنم نشه.
برای همین چون پسرم رو خیلی دوست دارم و نمیخوام جلوی دوستش که بعد سالها به دیدنش میاد و انسان تحصیل کرده و باکلاس و کمالاتیه،با این قدخمیده وصورت چروکیده و دست و پای لرزان شرمسارش کنم و کلاسش رو پایین بیارم.
جوان با شنیدن حرفهای پیرمرد دلش به درد اومد و اشک از چشماش فروریخت.😭
بغض سنگینی گلوش رو فشرد پیرمرد رو درآغوش گرفت و بوسید و گفت:
من سالهاست از نعمت پدر محرومم،ازت خواهشی دارم،دوست دارم جای پدرم امشب شما را مهمان کنم در نزدیک ترین رستوران این اطراف ، اگه قبول کنید.
پیرمرد نگاهی از سرحسرت به جوان کرد،انگار حسرت داشتن همچین پسری تمام وجودش را گرفته بود.
گفت:
نه پسرم شما به دیدن دوستت برو حتما منتظره.
جوان:
نه پدر دوست دارم امشب با شما باشم به دوستم زنگ میزنم منتظر نباشه.
پیرمرد موافقت نمود و دوتایی برای صرف شام به رستورانی همان حوالی رفتند.
جوان نخست دو نوشیدنی گرم سفارش داد، مشغول نوشیدن بودند که موبایلش زنگ خورد.🤔
#پایان_قسمت_اول
🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸
@khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
🌿خدایا
امروزمان را برایمان سرشار از سلامتی، شادی و رشد معنوی، قرار ده🤲
🌿خدایا؛ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ دارم👌
💠شروع یک روز نورانی به رسم هر روز
با نام وذکر #یا_رب_العالمین
و عرض سلام و ادب به صاحب امروز (شنبه) آقای مهربانیها ،حضرت ختمی مرتبت #رسول_اکرم(ص)
🌷السّلام علیکَ یا رَسولَ اللّه(ص)🌷
🌸🌿خانواده آسمانی🌿🌸
🏡 @khanvade_asemani
✅ نظر رهبری درباره چند همسری
اصلا مستحب بودن #چند_همسری را قبول ندارم؛ چه کسی این را گفته است؟
آقایان حتی به #شوخی هم نباید درباره #تعدد_زوجات حرف بزنند، که باعث #دلسردی خانمها میشود.👌
👈جالب آنکه #رهبر_انقلاب این نظر را در محل کارشان هم اجرایی کردند و هشدار دادهاند که افراد شاغل در بیت رهبری اگر همسر دوم اختیار کنند، #اخراج میشوند.
#موعظه_بزرگان
🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چند نکته از زبان استاد شهاب مرادی درمورد ويروس #کرونا و راه های غلبه بر نگرانی ناشی از این ويروس
🔸چکار کنيم در اين روزها دلمون آروم بشه؟
🔸معرفی يک ذکــر ويژه برای ايجاد آرامش در اين روزهای پر از استرس!
🔸مردم در اين روزهـا هـوای هم ديگــه رو بیشتر داشته باشن...
#سخن_بزرگان
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
همسر شهید فخریزاده: شهادت همسرم را به امام زمان، مقام معظم رهبری و ملت ایران تبریک میگویم، او همسری مهربان، دلسوز و مدبر بود.
🔹شهید فخریزاده لحظه به لحظه عمر خود را برای اینکار گذاشت و خواستهام این است که نگذارند خون شهید پایمال شود.
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🔺 مشکلات تک فرزندی را #ببینید .
🚨🆘 ایران در آینده نزدیک دارای سالمندترین جمعیت دنیا خواهد بود!
#کاهش_جمعیت
#جمعیت_مؤلفه_قدرت
#فرزندآوری
#کلیپ_ارزشی
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
‼️‼️
⁉️
⚜استفاده از عطر و ادکلن برای خانمها چه حکمی دارد؟🤔
استفاده از عطر و ادکلن اگر برای #شوهر یا حضور در #مجلس_زنانه یا در جمع #محرمها باشد اشکالی ندارد. 👌
اما عطر و ادکلنی که #موجب_توجه نامحرم شود یا ممکن است نامحرم #استشمام کند و #تحریک شود حرام است.👌
#احکام_خانواده
🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈توصیه های #طنز با لهجه شیرین حجه الاسلام #ایزدخواه به همسران😂
مولا علی را قبول داری؟☺️
ریش گذاشته مثل دم موش ،بعد میگه من ز. ز نیستم😳
#همسرانه
#طنز_حلال
🌸 لحظات شاد با خانواده آسمانی🌸
@khanvade_asemani
#داستان دنباله دار
قسمت دوم و آخر
موبایلش زنگ خورد. بله؟
دوستش (( همان پسر پیرمرد )) : الوو....کجایید منتظرم.
جوان: باپدرم هستم..
امشب درخدمت پدرم، فردا شب مزاحم شما میشوم.
پسر از این حرف دوستش تعجب کرد چرا که قرار بود دوستش را تنها ملاقات کنه چه شده که میگه باپدرم...؟!!!
پسر به دوستش اصرار زیادی کرد و گفت پس با پدرتون به منزل ما تشریف بیارین.
جوان قبول نکرد و بلکه از او نیز خواست تا با همسرش برای ملاقات و شام به آدرسی بیاد که اونها آنجا بودند.
آدرس را داد و منتظر ماند تا دوست و همسرش برای شام به او و پیرمرد ملحق بشوند غافل از اینکه پیرمرد، پدر همان دوستشه.
مدتی نگذشت که مرد و همسرش خندان و با لباسی شیک و وضعی مرتب وارد رستوران شدند.
پشت پیرمرد به اونا بود
جوان با دیدن دوست و همسرش که در حال نزدیک شدن به میز بودند بلند شد و به سمت اونا حرکت کرد.
همینکه پسر و عروس پیرمرد قصد نشستن پای میز را داشتند پیرمرد روی برگردوند و....
پسر و عروس با مشاهده پیرمرد شوکه و به شدت جا خوردند.
شرم و خجالت از سرخی رخسارشون پیدا بود.
پیرمرد که وضعیت عروس و پسرش را دید بدون آنکه خودش رو ببازه باهاشون بعنوان کسی که برای اولین بار ملاقات کرده،خوش و بشی کرد طوری که دوست پسرش بویی از قضیه نبَره.
ناچار پای میز نشستند،
جوان پیرمرد رو معرفی و قضیه را جوری که پیرمرد شرح داده بود به دوستش شرح داد و برای پسر پیرمرد تاسف خورد.
جوان نگاهی به پیرمرد که دستانش از ناتوانی میلرزید و نمیتوانست قاشق را به سمت دهان ببرد نگاهی کرد و با شفقت و لبخند و مهربانی با قاشق خودش شروع به غذا دادن به پیرمرد کرد.
اشک پیرمرد و جوان هر دو از چشمانشان سرازیر شد پیرمرد از جفای پسر و جوان از نبود پدر.
پسر و عروس پیرمرد با دیدن این صحنه درنهایت خفت و خواری اشک ندامت می ریختند،که چه بیرحمانه باعث شدند پدر خانه را ترک و اینگونه مورد محبت کسی قرار گرفته که آنان حضور
پدر را مقابل آن کسرشأن می دانستند.
اشک امانشان را برید.
آن دو در میان هق هق گریه و اشک، دیگر توان کتمان و تظاهر به بیگانگی با پیرمرد را نداشتند.
خواستند باکمال شرمندگی به حقیقت اعتراف کنند اما این بار هم پیرمرد با مهر پدری نگذاشت فرزندش رسوا و خجالت زده شود.
لب به شوخی گشود وشروع به تعریف خاطرات جوانی اش کرد.
باظاهری شاد، اما دلی آکنده از درد می گفت تا اینکه ناگهان حالش دگرگون شد.
پیرمرد به انتها رسیده بود.
گویا در دل آرزو داشت ادامه ای نباشه مبادا که ته این ماجرا به رسوایی فرزندش ختم بشه.
نفس های آخرش بود که رسوندنش به بیمارستان.
و دیری نگذشت که جان به جان آفرین تسلیم نمود.
و اینچنین دفتر زندگانی اش باجفای فرزند بسته شد.😔
👌بیاییم قدر داشته ها را قبل از اینکه ازدستشان بدهیم بدونیم.
خصوصا پدر و مادر
گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه، قدر ولی نعمت هایمان را بدانیم. ان شاءالله
🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸
@khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
خدای خوب من ...
حساب گرانه تسبیح به دست می گیرم
و از تو بی حساب روزی می خواهم
خدایا
یه روز قشنگ و پر امید را
تقدیم دوستان همراهم گردان
💠 شروع یک روز نورانی با ذکر
#یا_ذالجلال_والاکرام
سلام وعرض ادب به ائمه وصاحبان روز یکشنبه💫
🌷السّلام علیکَ یا #امیر_المؤمنین(ع)
🌷السّلام علیکِ یا #فاطمة_الزهرا (س)
و سلام بر تمامی عزیزان همراه🌹
🍃🌸خانواده آسمانی🍃🌸
@khanvade_asemani
⚜⚜
⚜
بعضی ها را دیدی که وقتی به جایی میرسند، همه میگویند، نوش جانش، خدا برایش بیشتر کند☺️
ولی به بعضی دیگر، لقب #تازه_به_دوران_رسیده می دهند. 😔
این تفاوت از کجا نشأت می گیرد؟ 🤔
#حدیث
#عکس_نوشته
🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸
@khanvade_asemani
حضور #سردار_سلیمانی در بیمارستان
💠 دکتر ترکمن میگوید: «سردار برای ملاقات نوههای تازه به دنیا آمدهشان به بیمارستان آمدند.
نمیدانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف وارد شدند.👌
پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند.
اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی #حاج_قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. ☺️
قرار شد عکس یادگاری بگیریم.
‼️دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود.‼️
همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند.
یکی از #نیروهای_خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم در عکس یادگاری ما باشید.»👌👌
#سیره_ستاره_ها
💠همراه ستاره ها با خانواده آسمانی 💠
@khanvade_asemani
⭕️نشانه های #طلاق_عاطفی که بسیار مخفیانه وارد زندگی شما میشود:
🔻کاهش چشمگیر #وقت_گذاشتن برای همدیگر
🔻افزایش سرگرمیهای برون زناشویی و تمرکز بر مسائل #بیرون از خانواده
🔻کاهش میزان #نوازش_کلامی، جسمی و روابط جنسی که منجر به از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا زناشویی خواهد شد.
🔻کاهش شور و هیجان در زندگی
#روانشناسی_خانواده
🍃خانواده آسمانی، ارتقا همدلی 🍃
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️☺️
☺️
✅ #ثواب_شاد_کردن_کودکان
⚜#قصرالسُرور در بهشت جای چه کسانی است؟
#استاد_لقمانی
#سخن_بزرگان
🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸
@khanvade_asemani
📌زمینهسازی برای انتقاد
❓گاهی انسان وقتی با همسرش انتقادی را مطرح میکند، به شدّت ناراحت میشود. به نظر من، یکی از دلایل اصلی این ناراحتی این بوده که ما نتوانستهایم زمینهسازی خوبی برای طرح این انتقاد داشته باشیم. به نظر شما چه کارهایی میتواند زمینۀ شنیدن و پذیرش انتقاد را در همسرمان فراهم کند؟
🔰تمام نکتههایی که تا به حال گفته شد، خود عواملی برای این زمینهسازی است؛ امّا علاوه بر آن، باید به نکتههایی ذیل نیز توجّه داشت:
1️⃣ با توجّه به قواعدی که در گام گفتگو میآید، یکی از موضوعات جلسات گفتگو را انتقاد از رفتار و کردار یکدیگر بگذارید. تعیین موضوع انتقاد، تا اندازۀ بسیاری آمادگی لازم برای مواجهه با انتقاد را برای همسر، ایجاد میکند. تمام قوانین گفتگو را در این جا هم مراعات کنید.
2️⃣ پیش از انتقاد از همسر، از خودتان انتقاد کنید؛ یعنی ابتدا برخی از نقصهایی را که در گفتار یا رفتارتان بوده، بیان کنید. به این کار، «خود انتقادی» میگویند. خود انتقادی، موجب میشود زمینۀ روانی لازم برای پذیرش انتقاد در همسرتان، ایجاد شود؛ زیرا یکی از دلایل عدم پذیرش انتقاد، آن است که طرف مقابل احساس میکند با پذیرش انتقاد در مقابل انتقاد کننده، کوچک شده؛ امّا وقتی شما از خودتان انتقاد نمودید، همسرتان شما را در کنار خود میبیند، نه در مقابل خود. به همین دلیل هم احساس حقارت نمیکند. تأثیر انتقاد پس از خود انتقادی، دو چندان خواهد شد.
3️⃣ سعی کنیم خود به آنچه که از همسرمان میخواهیم انجام دهد، عمل کنیم و از چیزی که او را نهی میکنیم، پرهیز کنیم. عمل کردن به گفتهها، خود زمینهساز مناسبی برای ایجاد روحیّۀ پذیرش در همسر است.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ۲۲۹
#تا_ساحل_آرامش
#محسن_عباسی_ولدی
#نوشتار_تربیتی
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
#داستان
💎مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد.🚍
در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود:🚇
«حداکثر ارتفاع سه متر»
ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.😱
پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ 🤔
یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره.
اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!»
یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید:
«برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!»😔
پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید»
مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست.
بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم
باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.»👌
مسئول اردو از او پرسید:
«خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»🤔
پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.»👏
پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.☺️
👈خالی کردن درونمان از هوای #کبر و #غرور و #نفاق و #حسادت رمز عبور از مسیرهای دشوار زندگی است.👉
🌸خانواده آسمانی، حامی آرامش🌸
@khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
💠 خداوندا بخاطر 🔸کانون گرم خانواده 🔸سایه بزرگترها🔸عشق پابرجا
از تو سپاسگذارم
💠شروع یک روز نورانی با ذکر
#یا_قاضی_الحاجات
و عرض سلام و ارادت به پیشوایان منتسب به روز دوشنبه🌟
✅ السلام علیکما یا شباب اهل الجنة
🌷السّلام علیکَ یا #حسن_بن_علی (ع)
🌹السّلام علیکَ یا #حسین_ابن_علی(ع)
🌹خانواده آسمانی🌹
@khanvade_asemani
🌸 علت توصیه زیاد به تشکیل خانواده
🔻پيامبراكرم صلياللهعليهوآلهوسلم:
ما يَمنَعُ المُؤمِنَ أَن يَتَّخِذَ أهلاً ، لَعَلَّ اللّه َ أن يَرزُقَهُ نَسَمةً تُثقِلُ الأَرضَ بِلا إلهَ إلاَّ اللّه ُ
✅ شخص با ايمان نبايد از تشكيل #خانواده امتناع ورزد؛ [زيرا با اين اقدام] اميد مىرود خداوند فرزندانى روزىِ او گردانَد كه زمين را با «لا اله إلاّ اللّه» گرانبها سازند.
📚 كتاب من لا يحضره الفقيه: ج ۳ ص ۳۸۲
#حدیث_خانواده
🌸خانواده آسمانی، ارتقا معنوی 🌸
@khanvade_asemani
#چک دولت انگلیس برای #شهیدمدرّس
یک شب نیمههای شب یک خارجی با یک مترجم به منزل مدرّس (نماینده مجلس در زمان رضاشاه) رفتند.
خارجی شروع به صحبت کرد و دیگری هم ترجمه کرد که آقا! ایشان نماینده دولت انگلیس هستند. یک چک سفید برای شما آوردهاند که مبلغ آن را هر طور میخواهید بنویسید و به هر طریق که میخواهید خرج کنید.
مدرّس گفت: این چک چیه؟
جواب داد: آقا! چک کاغذی است که مینویسند و میبرند در بانک، آنجا امضا میکنند و هر مبلغی که در آن نوشته از بانک میگیرند.
مدرّس گفت: چرا حالا (نصف شب) آوردی؟
جواب داد: ما شنیده بودیم شما پول نمیگیرید؛ حالا نصف شب چک را آوردیم.
مدرّس اظهار داشت: نه، هر که به شما گفته بیخود گفته، من پول میگیرم منتهی به این صورت نه، اوّلاً، باید طلا باشد آن هم بارشتر و در میان روز روشن و بعد از نماز در مدرسهی سپهسالار با شتر بیاورند در این صورت میگیرم و هیچ اشکالی ندارد.
وقتی پاسخ را ترجمه کرد، نماینده گفت: مدرّس میخواهد آبرو و حیثیت سیاسی ما را در تمام دنیا ببرد.
بلندشدند و رفتند.
این رفتار شهید مدرس در حالی بود که بعضی زمانها در نهایت فقر زندگی میکرد، و در تاریخ کمتر کسی را سراغ داریم که در حالی که دستشان برای زندگی مرفه باز بوده، اما #ساده_زیستی را برگزیده باشند
#سیره_ستاره_ها
💫همراه با ستاره ها با خانواده آسمانی 💫
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توضيحات جالب استاد #شهاب_مرادی درمورد چهره همسر آینده در کلاس مجردها
🔸دختر یا پسری که قصد ازدواج با فردی داره اگه چهره اش به دلش نمیشینه باید بذارش کنار
🔸بعضی از این حساسیت های بیش از حد بخاطر وسواس یا الگوهای مناسب هست
💠 شوخی جالب استاد مرادی با مجردهایی که
دنبال مورد مناسب برای ازدواج میگردن😅
#سخن_بزرگان
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
💞💞
💞
👈آقایون بخوانند
💞برای همسرت یک اسم مستعار زیبا انتخاب کن. این اسمی است که فقط شما او را با آن صدا میزنی.💞
اگر چیزی به ذهنت نمیرسه از خودش کمک بگیر
مثلا
💕 عسلک،چشم عسلی، ملوسک،سفیدبرفی و ...😘
✍ عشقت را در صدا زدنت، نشان بده
#همسرانه
💞نکات همدلی با خانواده آسمانی 💞
@khanvade_asemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قدرت_جمعیت
#بچه_رئیس
💥موشن گرافی بسیار زیبا، دقیق و علمی💥
افزایش جمعیت جامعه را مجبور به حرکت میکند.
🎥 حتما ببینید 🔵
🌸#گلهای_بهشتی
🌸 #فرزندبیشتر
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
#داستان
مکالمه شوهر با تلفن ثابت بیمارستان
حکایتی واقعی و بسیار آموزنده :
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم میکرد
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ
ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ👌
ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ
ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani
هدایت شده از خانواده آسمانی
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
پروردگارا!
⚜یک صبح زیبای دیگر را آغاز نمودم⚜
⚜شکر برای سلامتی جسم و جان⚜
⚜ شکر برای وجود ارزشمند عزیزانم⚜
💠آغاز یک روزی نورانی با یاد و ذکر #یا_ارحم_الراحمین
و عرض سلام وادب به پیشوایان
روز سه شنبه💫
🦋 السّلامُ علیکُم یا اهلَ بیتِ النّبوة
#یا_سیّد_السّاجدین
#یا_باقر_العلوم
#یا_صادق_آلِ_محمّد علیهم السلام
و سلام خدمت تمامی عزیزان همراه
🦋خانواده آسمانی🦋
🏡 @khanvade_asemani
.