eitaa logo
دروس خارج حضرت استاد ربانی گلپایگانی
1.5هزار دنبال‌کننده
170 عکس
48 ویدیو
478 فایل
ارتباط با کانال از طریق @h_mojtabazadeh آرشیو صوت ها از طریق سایت مدرسه فقاهت http://eshia.ir/Aqaed/Archive/
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: 📜أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ، صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب. 📜مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم. 📖بحار الأنوار: ج ‏۴۳، ص ۱۳۱ ⬛ وفات ام‌المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد⬛
📣 | 9 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده دوم 🔹 نویسنده کتاب «فتح الملک العلی» که از علمای برجسته اهل سنت است، برای اثبات صحت حدیث مدینه العلم از روش های جالبی استفاده کرده است که این روش ها می تواند برای کسانی که در این زمینه علاقه مند هستند سودمند و مفید باشد. در قسمت قبل اولین روش و قاعده وی بیان شد که خلاصه آن چنین است: 🔹 خلاصه قاعده اول: برای اثبات صحت حدیث دو چیز لازم است: صداقت و حفظ، و در روایت مدینه العلم که بحث اصلی روی ابوالصلت هروی است این دو ویژگی وجود دارد. همچنین هرگاه از راوی حدیث، افراد متعددی که بعضا ثقه هستند روایت نقل کنند و متن آن حدیث هم مشکلی نداشته باشد، دلالت بر صحت آن حدیث دارد. 👇 ادامه ... ...
⭕️ قاعده دوم: صرف جرح داشتن راوی دلیل ضعف وی نیست 🔹 ابن صدیق الغماری می گوید: به صرف اینکه یک راوی دارای جرح هایی است، روایت او کنار گذاشته نمی شود، زیرا ممکن است آن جرح ها برای فرد ثابت نباشد کما اینکه در مورد افرادی جرح های شدیدی بیان شده، اما با این حال صاحبان صحیحین از آنان در کتاب های خود روایت نقل کرده اند. این بدان خاطر است که آن قدح ها در نظر آنان ثابت نبوده است. در ادامه چند نمونه بیان می شود: 1. اسماعیل بن ابی اویس. ابن معین وی را سارق حدیث و دروغگو، و نسائی وی را ضعیف دانسته است. عقیلی نیز وی را در کتاب ضعفاء خود آورده است، و حتی از خود این راوی نقل شده که گفته است: من برای اهل مدینه حدیث جعل می کردم تا دعواها را حل کنم. با این حال بخاری و مسلم از وی حدیث نقل کرده اند. 2. زید بن جمال. ابن معین وی را کذاب و نسائی او را متروک دانسته و ابن حبان گفته است: وی حدیث منکر نقل می کرده است. با این حال بخاری از وی حدیث نقل کرده است. 3. احمد بن حسان مصری نمونه دیگر است. ابن معین قسم می خورد که وی دروغ گو است، با این حال از رجال صحیحین است. 4 و 5. نعیم بن حماد و عکرمه غلام ابن عباس نیز همین گونه هستند. 🔹 ابن صدیق غماری سپس درباره حدیث مدینه العلم و ابالصلت هروی که مورد گفت و گو در این حدیث است می گوید: هر چند درباره وی قدح هایی وجود دارد اما این قدح ها پذیرفته شده نیست و لذا حدیث وی از جهت صحت مشکلی ندارد. 🤔 اشکال: ممکن است گفته شود: وجه اینکه ائمه حدیث این افراد را ثوثیق کرده اند این بوده که این جرح ها برای آنها ثابت نبوده، و این افراد در نظر آنها ثقه بوده اند، نه اینکه اعتقاد به ضعف آنها داشته و با این حال از آنان نقل حدیث کرده اند. 😊 پاسخ 🔹 اولا: همین سخن را در مورد ابالصلت نیز می توان گفت، زیرا بزرگانی مانند ابن معین وی را توثیق کرده اند و این نشان می دهد که وی را موثق می دانستند. 🔹 ثانیا: بخاری و مسلم گاه موارد ضعف راوی را می شناختند و با این حال از آنان حدیث نقل می کردند. ابوزرعه به مسلم اعتراض کرده که چرا از بعضی از ضعفا حدیث نقل کرده است. وی با پذیرش این مساله در پاسخ گفته است: این روایت از طرق دیگری که موثق است نقل شده است و دیگر اینکه دارای متابعات و شواهد است که سبب می شود ضعف آن جبران شود. همین مساله در مورد روایت ابالصلت نیز وارد است زیرا روایت وی نیز دارای متابعات و شواهد فراوانی است. 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam
| آزادی عقیده و جهاد اسلامی 💡 قسمت چهارم: فتوحات اسلامی ⭕️ اشکال مورد بحث 🔹 برخی گسترش دین اسلام در جهان را نتیجه قهر و غلبه نظامی مسلمانان بر سرزمین‏های دیگر و نه جنبه های محتوایی این دین دانسته اند و در همین راستا دین اسلام را دین شمشیر و خشن معرفی کرده اند. ⭕️ در قسمت های قبل در پاسخ به این اشکال گفته شد: 1. در اسلام نبرد مسلحانه با دیگران نقش بازدارنده، دفاعی، امدادی و یاری دادن مظلومان، و مبارزه با ستمگران دارد و هرگز به عنوان یک روش برتر برای توسعه قلمرو اسلامی تشریع نشده است. 2. دقت در آموزه های دینی نشان می دهد که در اسلام جهاد جنبه دفاعی دارد، و دفاع از یکی از بنیادی‏ترین حقوق فطری بشر است. 3. بررسی تاریخی جنگ‏های مسلمانان در زمان پیامبر اکرم (ص) با اقوام و ملت‎های دیگر از قبیل جنگ بدر، احد، خندق، جنگ با یهودیان، جنگ موته و تبوک، همه نشان می دهد، که همگی جنبه دفاعی داشته و انگیزه‎ای جز سرکوب فتنه‏گران و مقابله با متجاوزان در آنها نبوده است. 🔹 در ادامه به بررسی تاریخی جنگ های پس از پیامبر اکرم (ص) و فتوحات اسلامی می پرادزیم. 👇 ادامه بحث: ...
| فتوحات اسلامی 🔹 هرگاه از منظر تاریخی به فتوحات اسلامی که در عصر خلفا و پس از آن رخ داده نگریسته شود، روشن خواهد شد که عامل اساسی در آن‎ها تمایل و گرایش مردم سرزمین‏های فتح شده به اسلام بوده است، نه قهر و غلبه نظامی. این مطلب را نه تنها مورخان مسلمان بلکه برخی از مستشرقان و مورخان مسیحی نیز آشکارا بیان کرده‎اند. گفتنی است که ساکنان بیشتر سرزمین‏هایی که در این دوره توسط مسلمانان فتح شد، اهل کتاب بودند که از نظر موازین اسلامی می‏توانستند با پرداخت جزیه بر دین خود باقی بمانند. مردم سرزمین‏های شام، مصر، اسپانیا، و اروپای شرقی –یوگسلاوی و آلبانی- پیرو آیین مسیحیت بودند اما به شهادت مورخان مسیحی چون توماس آرنولد و دیگران، آنان با علاقه و اشتیاق فراوان به آغوش گرم اسلام پناه آوردند، و آیین اسلام را عامل نجات خود از ظلم و ستم‎های حاکمان مسیحی دانستند. رفتار سپاهیان اسلام با مردم این سرزمین‎ها به گونه‎ای بود که همگامی که سپاه اسلام می‎خواست «حمص» را به مقصد یرموک ترک کند، مردم با گریه از آنان می‎خواستند که در آن‎جا بمانند چرا که رفتار مسلمانان را بهتر از حاکمان مسیحی و هم‎کیش خود می‎دانستند. 🔹 پذیرش اسلام توسط مردم ایران عصر ساسانیان نیز جزو ضرب‎المثل‏های تاریخ است. مردم ایران با عشق و علاقه فراوان از این آیین جدید استقبال کردند و سپاهیان اسلام را با آغوش باز پذیرفتند. وضع ماوراءالنهر –سمرقند و بخارا- نیز که در آن زمان بر کیش بت‎پرستی بودند، در مورد پذیرش آیین اسلام چنین بوده است. در حقیقت همه سرزمین‎هایی که خارج از عربستان آیین اسلام را پذیرفته‎اند، عامل اصلی چیزی جز منطق روشن و استوار اسلام، و رفتار بزرگ‎‏منشانه مسلمانان با مردم آن سرزمین‎ها نبوده است؛ تنها نقشی که قدرت نظامی و شمشیر داشته سرکوب حاکمان ستمکار و سلطه‎گران بوده است، زیرا هیچ‏گاه مسلمانان با تهدید و ارعاب دیگران را به قبول اسلام مجبور نساختند. 🔹 جرجی زیدان می‏نویسد: «مسلمانان صدر اسلام، هرجا را فتح می‏کردند، به اشغال نظامی قناعت می‏نمودند، و متعرض دین و عادات و رسوم مسیحیان نمی‏شدند و آنان را در امور داخلی و اوضاع و احوال شخصی و امور قضایی آزاد می‎گذاشتند و حق سیادت دینی قسطنطنیه را بر مسیحیان شام می‏پذیرفتند» (تاریخ تمدن اسلام، ص 736). 🔹 گوستاولوبون در رد این اتهام که اسلام در سایه شمشیر و جنگ گسترش یافته است می‏گوید: «زور شمشیر موجب پیشرفت قرآن نگشت، زیرا رسم اعراب این بود که هرجا را فتح می‏کردند، مردم آن‎جا را فتح می‏کردند، مردم آن‏جا را در دین خود آزاد می‎گذاشتند، و این‎که مردم مسیحی از دین خود دست برمی‏داشتند و به دین اسلام می‏گرویدند بدان جهت بود که عدل و دادی که از مسلمانان فاتح می‏دیدند، مانندش را از زماندان پیشین خود ندیده بودند، و برای سادگی و سهولتی بود که در دین اسلام مشاهده می‏نمودند، و نظیرش را در کیش قبلی خود سراغ نداشتند» (تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 145). 📙 برگرفته از کتاب «آزادی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم»، حضرت استاد ربانی گلپایگانی 🔍 ادامه را در قسمت بعد بخوانید: @kharejkalam
📣 | 9 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده سوم و چهارم 🔹 ابن صدیق الغماری که از عالمان برجسته اهل سنت است، برای اثبات صحت حدیث مدینه العلم از روش های جالبی استفاده کرده است که می تواند برای کسانی که در زمینه امامت کار می کنند، سودمند و مفید باشد. در سلسله مباحث پیش رو به بررسی این روش ها می پردازیم. 🔹 خلاصه آنچه بیان شد: 1️⃣ قاعده اول: برای اثبات صحت حدیث دو چیز لازم است: صداقت و حفظ. و اگر از راوی حدیث، افراد متعددی که بعضا ثقه هستند روایت نقل کنند و متن آن حدیث منکر نباشد، دلالت بر صحت آن دارد. 2️⃣ قاعده دوم: صرف جرح داشتن یک راوی، دلیل بر نادرستی روایت وی نیست، زیرا ممکن است آن جرح ها برای فرد ثابت نباشد کما اینکه همین مساله در مورد رجال صحیحین وجود دارد. 👇 در ادامه به بررسی سومین و چهارمین قاعده می پردازیم. ...
⭕️ قاعده سوم و چهارم: جبران ضعف روایت به سبب شواهد و متابعات 🔹 گاه حدیثی به تنهایی دارای وجه ضعف است و نمی توان از جهت راویان آن را پذیرفت، اما آن حدیث دارای شواهد و متابعات فراوانی است که وجود آنها ضعف آن روایت را جبران کرده و آن حدیث را معتبر و قابل پذیرش می کند. ▪️حدیث متابع چیست؟ متابع به حدیثی گفته می شود که از جهت لفظ و ساختار همانند روایت مورد نظر باشد اما از طرق دیگری یعنی با راویان دیگری نقل شده است. ▪️حدیث شاهد چیست؟ شاهد به روایاتی گفته می شود که لفظ و ساختار روایت قبلی را ندارد، اما از جهت معنا همانند آن است. 🔹 وجود متابعات و شواهد یکی از مواردی است که به عنوان یک قاعده رجالی پذیرفته شده است و صاحبان صحاح از آن فراوان بهره گرفته اند. مثلا ترمذی بر اساس شواهد روایی به اثبات برخی روایات ضعیف پرداخته است و یا ذهبی از همین شیوه در «میزان الاعتدال» برای اثبات صحت حدیث بهره گرفته است. همین شیوه در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم هم بکار رفته است. وقتی ابوزرعه به مسلم اعتراض کرده که چرا از بعضی از ضعفاء حدیث نقل کرده، وی با پذیرش این مساله در پاسخ گفته است: این روایت از طرق دیگری که موثق است نقل شده است و دیگر اینکه دارای متابعات و شواهد است که سبب می شود ضعف آن جبران شود. 🔹 ابن صدیق الغماری از همین روش برای اعتبار ابالصلت هروی در حدیث مدینه العلم که مورد مناقشه هست استفاده کرده و گفت است: بر فرض که نتوانیم موثق بودن این راوی را اثبات کنیم، اما وجود احادیث متعدد مشابه این حدیث که با همین لفظ آمده و یا از جهت محتوا و مضمون مشابه آن است، این ضعف را جبران کرده و آن را حدیث معتبر و قابل قبولی کرده است. برخی از کسانی که همانند روایت ابالصلت را روایت کرده اند عبارتند از: محمد بن جعفر فیدی، محمد فقیه، مجاهد، سلمه، رازی، رجاء بن سلمه و دیگران. 🔹 بنابراین طبق قاعده پذیرفته شده نزد عالمان رجالی، اگر روایتی متابع و شاهد داشته باشد، هر چند راویان آن ضعیف باشد، آن ضعف جبران شده و آن روایت معتبر و قابل پذیرش است. 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، مباحث مربوط به حدیث مدینه العلم، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam
| آزادی عقیده و جهاد اسلامی 💡 قسمت آخر: اهل ذمّه و قانون جزیه ⭕️ اشکال مورد بحث 🔹 برخی گسترش دین اسلام در جهان را نتیجه قهر و غلبه نظامی مسلمانان بر سرزمین‏های دیگر و نه جنبه های محتوایی این دین دانسته اند و در همین راستا دین اسلام را دین شمشیر و خشن معرفی کرده اند. ⭕️ در پاسخ به این اشکال تاکنون 4 نکته بیان شده است: 1. نبرد مسلحانه در اسلام به منظور مبارزه با ستمگران و یاری دادن مظلومان تشریع شده و هرگز به عنوان یک روش برتر برای توسعه قلمرو اسلامی قرار نگرفته است. 2. جهاد در اسلام تنها جهاد جنبه دفاعی دارد، و دفاع از یکی از بنیادی‏ترین حقوق فطری بشر است. 3. تاریخ هم نشان می دهد که همگی جنگ های مسلمان در زمان پیامبر اکرم (ص)، جنبه دفاعی داشته و انگیزه‎ای جز سرکوب فتنه‏گران و مقابله با متجاوزان در آنها نبوده است. 4. عامل اصلی پذیرش دین در سرزمین های فتح شده توسط مسلمانان، تمایل و گرایش خود مردم آنها به آموزه های اسلام و رهایی از ستم های روا داشته شده توسط حکوت های خودشان بوده است، نه قهر و غلبه نظامی مسلمانان. این مطلب را مستشرقان و مورخان مسیحی نیز آشکارا بیان کرده‎اند. 🔹 در ادامه به بررسی شبهه ای که برخی در مورد قانون جزیه در اسلام کرده اند می پردازیم: 👇 ادامه بحث: ...
| اهل ذمّه و قانون جزیه 🔹 برخی از مستشرقان مغرض، خواسته‏اند قانون جزیه در اسلام را که برای اهل کتاب مقرر شده، حکمی غیر منطقی و ناعادلانه به شمار آورند! اما اگر با دیده انصاف به این مطلب نظر شود، روشن خواهد شد که این حکم به طور کامل بر موازین عدل و داد استوار است، زیرا با توجه به این‎که مسلمانان باید زکات بپردازد و بدین طریق در عمران و آبادانی کشور اسلامی سهیم باشد، مقتضای عدل این است که اهل کتاب نیز که به قانون زکات عمل نمی‏کنند، با پرداخت مقداری از مال خویش در عمران و آبادانی کشور که همه شهروندان از آن استفاده می‏کنند، سهیم باشند. این حقیقت را برخی از نویسندگان منصف مسیحی بیان کرده‏اند. 🔹 مارسل بوازار می‎نویسد: «ادعای برخی از مورخان، که پرداخت خراج از بیگانگان را جریمه جنگی پنداشته و این اقوام را تحت‎الحمایه امپراتوری نامیده‏اند، به کلی مغرضانه و دور از حقیقت است. این معاهدات برپایه تعلیم قرآن، و به خاطر خشنودی خدا و خدمت به خلق، تنظیم شده و هیچ گرایش استعماری در آن دیده نمی‏شود و اصولاً با قراردادهای صلح کشورهای فاتح اروپا که ملت شکست خورده را به اسارت سیاسی و اقتصادی گرفتار می‏شاختند، تفاوتی آشکار دارد. این قراردادها، نه تنها رنگ استعماری نداشته، بالعکس به وسیله آن، اسلام دست تفاهم و دوستی به سوی ملل دیگر دراز کرده و آنان را در حمایت کامل قوانین خود قرار داده است. این‏گونه گذشت‎ها و چشم‏پوشی‏ها، نخستین گام در راه پی‏ریزی اساس حقوق بین‎الملل بوده که بعدها حقوقدانان اروپا از آن استفاده کرده‎اند». 🔹 وی در ادامه گفته است: «اقلیت‏های درون جامعه اسلامی آزادی داشتند که علاوه بر انجام فرایض مذهبی جداگانه، آداب و رسوم خویش را نیز هم‏چنان حفظ کنند. به طور مثال در مورد مسیحیان نجران، پیامبر(ص) هرگونه دخالت مقامات مسلمان را در امور دینی و سنتی این گروه به صورت فشار، سخت‏گیری و روش‎های بازدانده دیگر منع کرده است. معاهده نجران بعدها، قانون محمد (ص) در باب مسیحیان و قانون محمد (ص) در باب انسان‎ها نامیده شد و مبنای مورد قبولی در سراسر قلمرو اسلام، از نظر تنظیم قرارد داد و تدوین ضوابط قانونی به خاطر حمایت از اقلیت‎ها، بوده است» (اسلام و حقوق بشر، ص 114 -112). 🔹 وی، در جایی دیگر گفته است: «خرده‎گیران مغرب زمین، نتوانسته‎اند به شرایط قراردادهای پیامبر و خلفای راشدین با اقوام مغلوب و اقلیت‏ها ایرادی وارد سازند، زیرا شرایط آن کاملاً به نفع این گروه‏ها تنظیم شده است. این گروه‏ها عدالت و تساهل دین اسلام را ستوده‏اند و از وضع خود در درون جامعه مسلمان راضی بوده‏اند» (همان، 119). 🔹 نامبرده، در جای دیگری نیز می‎گوید: «تنظیم قرارداد صلح با اهل ذمّه یا تأمین و حمایت ملت شکست خورده، یکی از تجلیات انسان دوستانه اسلام است که به کلی با آن‎چه در حقوق مغرب زمین، نسبت به رفتار با ملل مغلوب آمده، تفاوتی آشکار دارد» (همان، ص 108). 🔹 اهتمام و عنایت اسلام نسبت به حقوق اهل ذمه تا آن‏جاست که برای آنان، حقوق بازنشستگی تعیین کرده است. روایت شده که روزی امام علی(ع) از راهی عبور می‏کرد، پیرمرد تهیدست و ناتوانی را دید که گدایی می‏کرد، امام(ع) پرسید او کیست؟ گفتند: فردی مسیحی است. امام(ع) سخت برآشفت و فرمود: آن‎گاه که توان کار کردن داشت، او را به کار گرفتید، و اینک که پیر و فرتوت شده است، او را به حال خود رها ساخته‎اید، سپس دستور داد تا از بیت‎المال نیاز مالی او را برآورده سازند» (وسائل الشیعه، ج11، ص 49). 📙 برگرفته از کتاب «آزادی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم»، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam
📣 | 9 روش زیبا در تشخیص صحت احادیث ⭕️ قاعده پنجم 🔹 تاکنون چهار قاعده اثبات صحت حدیث از کتاب «فتح الملک العلی» بیان شد. نویسنده این کتاب که از عالمان برجسته اهل سنت است، برای اثبات صحت حدیث «مدینه العلم» از 9 روش استفاده کرده است که در ادامه به پنجمین روش وی می پردازیم. 🔹 خلاصه قواعد بیان شده: 1️⃣ قاعده اول: برای اثبات صحت حدیث دو چیز لازم است: صداقت و حفظ. و اگر از راوی حدیث، افراد متعددی که بعضا ثقه هستند روایت نقل کنند و متن آن حدیث منکر نباشد، دلالت بر صحت آن دارد. 2️⃣ قاعده دوم: صرف جرح داشتن یک راوی، دلیل بر نادرستی روایت وی نیست، زیرا ممکن است آن جرح ها برای فرد ثابت نباشد کما اینکه همین مساله در مورد رجال صحیحین وجود دارد. 3️⃣ قاعده سوم: اگر روایتی متابع داشته باشد، هر چند راویان آن روایت ضعیف باشد، آن ضعف جبران شده و آن روایت معتبر و قابل پذیرش است. متابع به حدیثی گفته می شود که از جهت لفظ و ساختار همانند روایت مورد نظر باشد اما از طرق دیگری نقل شده است. 4️⃣ قاعده چهارم: اگر روایتی دارای شواهد باشد، می تواند ضعف آن را جبران کند. شاهد به روایاتی گفته می شود که لفظ و ساختار روایت قبلی را ندارد، اما از جهت معنا همانند آن است. 👇 در ادامه به بررسی پنجمین قاعده می پردازیم. ...
⭕️ قاعده پنجم: نقل حدیث از طرق متعدد 🔹 طبق قاعده پذيرفته شده نزد عالمان اهل سنت و شيعه، اگر احاديثی به صورت متعدد نقل شده باشد، هر چند بررسی تک تک آنها اطمينان آور نباشد، اما اين کثرت طرق جبران ضعف سند آنها را کرده و آن روايت در رديف روايات صحيح يا حسن قرار می گيرد. اين قاعده با عنوان «يقوی بعضها بعضا» شناخته می شود. 🔹 ابن صدیق الغماری درباره این روش می گوید: «اننا لو حکمنا علی جميع هذه الطرق و الشواهد بالضعف، و لم نحکم بشی منها بالصحه و الحسن فان الضعيف الذی هو من هذا القبيل يرتقی الی درجه الصحيح ...». اگر فرض کنيم همه طرق روايتی ضعيف باشد، در صورتی که دارای تعدد طرق باشد آن روايت صحيح خواهد بود، زيرا شاخص روايت صحيح آن است که در آن ظن غالب به صحت راوی داريم. حال خبر ضعيف نيز اگر از طرق متعدد نقل شود اين مجموع سبب می شود ظن به صحت آن حاصل شود، هر چند اگر تک تک آنان را مورد بررسی قرار گيرد اين ظن غالب حاصل نمی شود. 🔹 فخر رازی نيز گفته است: قاعده «يقوی بعضها بعضا» در جايی جاری می شود که هر کدام از روايات به تنهايی ضعيف باشند تا احتجاج به مجموع آن ها صحيح باشد، اما اگر بعضی از آنها صحيح باشند در اين صورت ديگر اين قاعده جاری نيست، زيرا همان روايت صحيح اصل قرار گرفته و مابقی به عنوان شواهد آن روايت قرار می گيرند. ▪️دو شرط اجرای این قاعده: 1️⃣ دليل معارض اقوی بر خلاف آن نباشد و يا بر خلاف مسلمات و قطعيات نباشد. 2️⃣ ضعف حديث به جهت مرسل يا مقطوع بودن سند و يا مجهول بودن راوی و يا ضعف حفظ راوی و مانند آن باشد، در اين صورت است که تعدد طرق اين عيوب را بر می دارد، اما اگر راوی متهم به کذب و فسق باشد ديگر اين قاعده جاری نخواهد بود. 🔹 ابن صدیق الغماری از همین روش برای اثبات صحت حدیث مدینه العلم استفاده کرده و گفته است: حدیث مدینه العلم از طرق دیگری غیر از ابن عباس هم روایت شده است که از جمله آنها، طریق امیرالمومنین (ع) و جابر بن عبدالله انصاری است. این تعدد طرق باعث اعتبار آن حدیث خواهد بود. 🔹 ابن جریر، طریق نقل حدیث مدینه العلم از امیرالمومنین (ع) را صحیح دانسته است، اما برخی به دو دلیل بر آن اشکال گرفته اند: یکی اینکه نقل این حدیث از امیرالمومنین (ع) متفرد است و تنها یک نفر آن را نقل کرده است و دیگر اینکه سلمه بن کهیل که در سند این روایت آمده نزد آنان حجت نیست. 🔹 صدیق غماری کلام ابن جریر در صحیح دانسته و گفته است: اشکال دیگران بر او وارد نیست، زیرا اولا: این حدیث طرق دیگری دارد که از امیرالمومنین (ع) نقل شده است که عبارت است از: روایت حارث بن اعور و عاصم بن ضمره که از علی بن ابی طالب (ع) نقل کرده اند. ثانیا: اشکال بر سلمه بن کهیل نیز مقبول نیست، زیرا بخاری و مسلم به کلام او در نقل حدیث استناد کرده و بزرگانی همچون ابن معین، ابوحاتم، ابوزرعه، عجلی، یعقوب بن شعبه، احمد بن حنبل، سفیانی و نسائی وی را توثیق کرده اند . با وجود این همه توثیقات چگونه می توان وی را ضعیف دانست؟ 🔹 ابن صدیق در ادامه به نکته مهمی اشاره کرده می گوید: بله برخی به خاطر شیعی بودن سلمه، وی را رد کرده اند، اما این اصلی باطل است که در رد حدیث، شیعه بودن خصوصا آن گاه که فضیلت امیرالمومنین (ع) را نقل کند ملاک گرفته می شود. 🔹 در مورد حدیث جابر هم باید دانست که حاکم در مستدرک این حدیث را نقل کرده و اسناد آن صحیح دانسته است. خطیب بغدادی نیز آن را نقل کرده و گفته است از عبدالرزاق غیر از احمد بن عبدالله نقل نکرده است ابن صدیق الغماری می گوید: این سخن خطیب صحیح نیست، بلکه دیگران نیز از عبدالرزاق این حدیث را نقل کرده اند. عبدالرزاق می دانست که هر کسی فضایل امیرالمومنین (ع) را نقل کند ترور شخصیت شده و برچسب جرح بر او زده می شود و مورد اتهام و تکذیب قرار می گیرد. ذهبی درباره عبدالرزاق گفته است او فرد موقع شناسی بود و جسارت نمی کرد. خدا از سر تقصیر ذهبی بگذرد که نقل روایات فضایل امیرالمومنین (ع) را جسارت می داند (فتح الملک العلی، صدیق الغماری، ص56 و 59). 🔍 این بحث ادامه دارد ... 📙 برگرفته از درس خارج امامت، مباحث مربوط به حدیث مدینه العلم، حضرت استاد ربانی گلپایگانی @kharejkalam