صدای پیانو ،
رقص موهایت ،
و من .
همراه با نُتها خواندم ؛
« دو, رِ, تو, میگردم . »
باد به سان کلاویههای پیانو ،
بر موهایش مینواخت و شگفتانگیزترین
سمفونی ِمواج ِکهکشان را خلق میکرد .
عاشقی رایج نبود عباس آن را باب کرد ،
او دو دستش را کنار علقمه نذر ِسر ِارباب کرد !