تو شهرمون یه جایی قرار گذاشته بودیم که معمولا خیلی از خانوادههای مذهبی جلسات آشنایی اولیه شون رو میارن اونجا من با مادرم رفتیم سر قرار و یه پسر رو از دور با مادرش دیدیم که داشتن دنبال کسی میگشتن و از تیپ پسر معلوم بود که واسه جلسه خواستگاری تیپ زده
هیچی دیگه رفتیم جلو و سلام علیک کردیم و اونام تحویلمون گرفتن و همون اول کار هم منو آقا پسرجدا شدیم که دو نفره صحبت کنیم، هنوز پنج دقیقه از حرف زدنمون نگذشته بود و به نظرم پسره مورد خوبی بود که دیدم مامانم بدو بدو اومد سمتم، گفت پاشو سریع تر بریم و دستمو گرفت و از صندلی بلندم کرد و کلی از آقا پسر عذر خواهی کرد 🤔🤔
گفتم مامان اتفاق افتاده که این کار رو کردی
گفت ما قرارمون با یکی دیگه بود و الان خانواده پسره زنگ زدن که کجایید ما اینور منتظرتونیم😳😅😢
گویا دقیقا همون ساعت دو تا خانواده دیگه هم برای قرار آشنایی دقیقا همونجا قرار گذاشته بودن 😂
خلاصه اگر دفعه اول میرید برای قرار اول کار اسم و فامیل طرف رو بپرسید
#مکان_جلسه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
من واسطه شدم تا خواهر دوستم وهمکارم رو به هم معرفی کنم قرارشد اولین بار همو توپارک ببینن منکه باهمکارم رفته بودیم به محل قرار از ماشین پیاده شدم ک تا پارک میکنه برم آبمیوه بگیرم وقتی برگشتم دیدم دوتاشون بدون اینکه همو بشناسن سر جای پارک بحثشون شده😂هیچی دیگه آبمیوهها رو آوردم خونه نوش جان کردم روشون نشدباهم حرف بزنن😂😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
#ادمین_نوشت بعضیا پرسیدن بس محل مناسب قرار کجاست؟ به ذهنم رسید به کمک شما یه لیست از مناسبترین
راستی ممنون بابت کسایی که از دیشب همینطور پیام دادن و اعلام آمادگی کردن برای کمک.
چه قدر شماها مهربونید و لطف دارید ❤️
انشا الله به همشون پیام میدم و از کمکشون استفاده میکنم 🍀
یه پارکی اطراف خونمون بود و با چند تا از خواستگارام اونجا قرار گذاشته بودم
همیشه هم یه پیرزن مینشست رو اولین نیمکت اونجا و هر سری که رد میشدیم میگفت مبارک باشه و کلی میگفت به هم میآید و شیرینی میخواست😐
جالب بود از نظرش من به همه میومدم😂😂
دیگه بعد بار سوم نرفتم اونجا چون ترسیدم یادش بیاد پیش طرف بگه تو همونی نیستی که هر روز میای اینجا با یه نفر حرف میزنی؟🤣
#مکان_جلسه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
#ادمین_نوشت
بعد اینکه اون پیام رو گذاشتم که میخوام از این به بعد هر چند روز یه بار یه کسب و کار و کانال رو معرفی کنم متوجه شدم خیلی از مخاطبای پرو پا قرص کانال که خاطره هم برامون ارسال میکنن کسب و کار آنلاین دارن😍
به چندتاشون قول دادم که به مرور زمان کانالهاشون رو معرفیشون کنم
کانالی که تو پیام بعدی معرفی میکنم یکی از اونهاست👇
🤚کانال (@Mehraye_com) متعلق به الهام خانم امیری از مخاطبای پیگیر متاهل دهه هفتادیمونه که به تنهایی یه کسب و کار رو راه انداخته و داخلش داره روسری میفروشه 🧕🧕
اون چیزی که برام جالب بود خوش قلب بودن و منصف بودنشون بود
کانالش چند تا ویژگی داره
@Mehraye_com
✅کلی آموزش در مورد انواع مدل های روسری بستن و نحوه شستن و جنسهای مناسب و ....داره یعنی حتی اگر قصد خرید هم ندارید کانال به دردتون میخوره
✅ قیمتاش در عین اینکه جنس وتنوع محصولاتش بالاست مناسبه و اشانتیون هم میذاره رو جنساش. در ضمن به صورت قسطی هم میتونه فروش داشته باشه و به کل کشور هم ارسال داره
✅اگر روسری رو خرید کردید و خوشتون نیومد میتونید بدون هیچ حرفی و دردسری مرجوع کنید
✅نکته آخرم اینکه بهم گفتن اگر تا سه روز آینده مخاطبای کانال ما بهشون سفارش بدن به تخفیف هم بهشون میدم منتهی چون حاشیه سودش کمه و قیمتاش از جای دیگه کمتره به شخصه دلم نمیاد ازش تخفیف بگیرم 😊
https://eitaa.com/joinchat/966263043C64f807d052
این بالا هم لینک کانالشونه که میتونید عضوش بشید
واکنش مامانم وقتی بهش میگم دلم میخواد ازدواج کنم 😂😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
با دختره قرار گذاشتیم یه پارک اطراف محلشون و یه سر پارک نوشته بودیم که کلا ده پونزده تا صندلی داشت
اول نشتیم روی یه صندلی بعد به بهونه اینکه ممکنه از این سمت فامیلامون رد شن بهم گفت پاشید بریم اونور بشینیم و وقتی پاشدیم سعی کردن کنار هم راه بریم
من کامل متوجه شدم از مخاطبای ننه ابراهیم بوده و طبق قاعدهای که ننه ابراهیم یاد داده بود میخواست ببینه موقعی که کنار من راه میره حس خوب میگیره و به دلش میشینم یا نه که گویا ننشسته بودم 😂
خلاصه تو انتخاب مکان به این نکته توجه کنید که جایی قرار بذارید که بشه کنار هم ولو چند قدم کوتاه راه برید.
#مکان_جلسه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
منم مثل بقیه دختر خانوما پیشنهاد دادم برای قرار اول بریم بیرون و کافه باشه بهتره،
چون میدونستم تو امام زاده و پارک عوامل حواس پرت کننده زیاده .
ولی وقتی به طرف مقابل گفتم بریم کافه یا بیرون یه جایی دیگه، ایشون گفتند نه .
دوست ندارم مثلا دیده بشیم و اینا
منم گفتم اشکالی نداره بهتر .
بعدش پیشنهاد دادن که با ماشینشون میام دنبالتون توی همون ماشین صحبت کنیم
گفتم اوکیه مشکلی نیست
اومدن و ما سه چهار جلسه تو همون ماشین صبحت کردیم
و اتفاقا خیلی هم خوب بود بنظرم چون یه فضای ساکت و آروم بود
حالا بماند که من اولین بار چون نمیدونستم باید جلو بشینم یا عقب، رفتم عقب نشستم و چقدر هم سخت بود ارتباط گرفتن و حرف زدن 🤦♀🤦♀
#مکان_جلسه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
#ادمین_نوشت
یه قابلیت باحال داره تلگرام و بله اونم اینه که میشه روی هر پیام کانال ایموجی گذاشت
خیلی وقته منتظرم ایتا این قابلیت باحال تلگرام و بله رو داخل پیامرسانش بیاره تا بشه بعد هر خاطره که گذاشته میشه مخاطب واکنش بده. به نظرم این طوری خاطرات خیلی جذاب تر میشه و امکان این هست که خواننده خاطره احساسش رو با یه ایموجی منتقل کنه
خاطرات سمی خواستگاری
#ادمین_نوشت یه قابلیت باحال داره تلگرام و بله اونم اینه که میشه روی هر پیام کانال ایموجی گذاشت خی
به خاطر همین مشکل تصمیم گرفتم یه کانال با همین محتوا توی بله بالا بیارم تا اولا کسایی تو بله بیشتر فعال هستن از اونجا هم بتونن خاطره بخونن و هم اینکه اونجا بتونن به خاطرات با ایموجی واکنش نشون بدن.
اگر دوست داشتید عضو کانال بشید احتمالا کارای دیگری هم تو اون کانال انجام میدیم😊
آدرس کانال خاطرات سمی در بله 👇
http://ble.ir/join/3qQLoeqMZ1
خاطرات سمی خواستگاری
با دختره قرار گذاشتیم یه پارک اطراف محلشون و یه سر پارک نوشته بودیم که کلا ده پونزده تا صندلی داشت
این راه رفتنه به نظرم مهمه و یه دید خوبی از تناسب بهت میده
تو پارک قرار خواستگاری گذاشتیم، بعد از چند دقیقه بخاطر بوی سیگار که میومد، آقا پسر گفت قدم بزنیم؟ گفتم بزنیم
قد و هیکل ایشون ماشالا مثل بستکبالیت ها بزرگ و هیکلی بود و پاهای بلندی داشتن و من معمولی ِ رو به ظریف
بنابراین اون داشت قدم میزد، ولی من دوان دوان دنبالشون میرفتم 🏃♀🏃♀
#مکان_جلسه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
👈 پیامرسان بله یه امکان داره به نام #پاکت_هدیه و سازوکارش اینطوریه که ادمین کانال میتونه یه مقداری پول واریز کنه تو پاکت هدیه و اعضایی که زودتر روی پاکت کلیک کنند اون مبلغ بینشون تقسیم میشه
✋ده دقیقه پیش یه پاکت هدیه ۱۶۰ هزار تومنی گذاشتم تو کانال و این مبلغ بین ده نفر اولی که ظرف کمتر از ۲۰ ثانیه رو پاکت هدیه کلیک کردن تقسیم شد و نفر اول ۲۵ هزار تومان هدیه گرفت 😊
پ.ن: فقط دوست داشتم بابت همراهی و تشکر از عزیزانی که پیگیر مطالب هستن یه هدیهای بدم.
دیگه ببخشید که مبلغش کم بود 😘😅
یه خواستگاری داشتم هم رشته و هم ترم خودم ولی دانشگاه تهران
شب خواستگاری تو اتاق صحبت میکردیم
بهم گفت شما سوالی نداری؟!
با هیجان گفتم چرا چرا ببخشید شما تو ریاضی یک درساتون کجاست و الان کدوم فصلید ؟
میخوام ببینم ما جلوتریم یا شما 😀
پاشد گفت ما یه دوری بزنیم برمیگردیم. هنوز برنگشته.😂😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
جمع بندی من از این خاطراتی که با هشتک #مکان_جلسه گذاشتید به سبک جدید اینستاگرامی
قبل خواستگاری اینکارارو نَ___کن :
- تو پارک قرار نَ___ذااار
- سر دنگ کافه خسیس بازی در نَ___یااار (آقا پِ___سررر)
- تو حرم قرار نَ__ذااار
#پیام_مخاطب
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
از خوبیهای دیگه کانال بله اینه که میشه توش نظر سنجی اینطوری گذاشت 😏
✋احتمالا از این به بعد این نوع نظر سنجیهارو در اون محیط انجام بدیم
آدرس کانال در بله 👇
http://ble.ir/join/3qQLoeqMZ1
یبار یکی از دوستام واسطه شد که برای برادرش بیان خاستگاری خواهر من بنا بر این شد که بیان
اون موقع من دبیرستانی بودم
اینا آمدن و رفتن بعد دو روز زنگ زدنو عذرخواهی و آرزوی خوش بختی برای خواهر من
تمام شد نظر خواهرمم منفی بود تا اینجا هیچی
زمان گذشتو تا چند وقت بعد من از یکی از دوستای مشترکمون با این دوست واسطه شنیدم که دلیل منفی بودن جواب آقا پسر این بوده که من یعنی خواهر دختری که رفتن خواستگاریش مانتویی(با حجاب) بوده تو مراسم و ممکن در آینده رو خواهرش تاثیر بذاره...😅😶
مسلمون خب شاید خواهرم رو من تاثیر بگذاره در آینده...
کمااینکه همینطورم شد.😇
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
یبار یکی از دوستام واسطه شد که برای برادرش بیان خاستگاری خواهر من بنا بر این شد که بیان اون موقع من
البته ایشون که مشکلی نداشتن
اما خیلی این موضوع پیش اومده که به دلیل وجود مسئله یا مشکلی در خواهر و برادر فرد مقابل بعضیا در فرآیند انتخاب دچار چالش میشن
اگر در فرآیند خواستگاری به این چالشها برخوردید خاطرهاش رو برام ارسال کنید 👇
@admin_khastegarybazi
من یه برادر بزرگ تر دارم که مجرده و هیچ مشکلی هم نداره، منتهی تا به الان کسی رو پیدا نکرده که متناسبش باشه و مثل من روحش ازدواجی نیست 😅
من که سه سال ازش کوچکترم تصمیم گرفتم ازدواج کنم و میرم خواستگاری، یه جا رفتیم خواستگاری تا مادر دختره فهمید برادر بزرگترم مجرده نیم ساعت شروع کرد پرس و جو کردن که چرا برای اون زن نگرفتید ؟
آخرشم گفت که یا پسر بزرگتون مشکل خاصی داره که نمیگید و اگر اینطور نیست احتمالا خانواده با فکری نیستید که به فکر پسر بزرگ تر نبودید و براش زن نگرفتید و به خاطر همین پاسخ ما منفیه 😳
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
خاطرات سمی خواستگاری
من یه برادر بزرگ تر دارم که مجرده و هیچ مشکلی هم نداره، منتهی تا به الان کسی رو پیدا نکرده که متناسب
حالا برای پسرها که این موضوع اهمیت کمتری داره.ولی من هم دو سال از خواهرم بزرگترم و خواهر کوچیکترم ازدواج کرده و من نه. هرخواستگاری هم که میاد و میفهمه که خواهر کوچیکتر قبل از من ازدواج کرده فکر میکنن مشکلی دارم که اینجوری شده🥺😒
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi
من یک خواستگار از اقوام نزدیک داشتم که از شرایط ما وخانواده کاملا اطلاع داشتن،واون موقع برادر من با این که وضع مالی خوبی داشت ولی متاسفانه اعتیاد داشت،بعد از آشنایی ها ورفت وآمد های اولیه ،عصر روزی که قرار بود شبش بیان خاستگاری رسمی وما همه چی رو حاضر کرده بودیم و مهمون دعوت کرده بودیم و.. پیام دادن که ما نمیایم...
بعدا گفته بودن که به دلیل اینکه فهمیدیم پسرشون اعتیاد داشته پشیمون شدیم
با این که برادرم ازدواج کرده بودذو حتی از نظر مالی وظاهری هم مشکل نداشت ،ولی به هر حال گفتن این موارد رو سرنوشت بقیه اعضای خانواده هم اثر داره و به خاطر همین نظرمون منفیه
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi