#برش_کتاب 📚
همیشه عید فطر، مردم فوعه موقع تبریک میگفتند:
«انشاءالله عید سال بعد، مکه باشیم.»
اما آن روز من حتی یک بار هم این دعا را نشنیدم.
دعای همه این شده بود که انشاءالله فطر بعد، فوعه آزاد باشد...
برشی از کتاب #خبرنگارغیراعزامی 📘
📖 میتونید قسمت هایی از کتاب ها رو در کانال بخونید:
https://eitaa.com/joinchat/2381579037C7098f59297
.
May 11
💯 بیایید یکمی درمورد " کتاب خبرنگارغیراعزامی" بیشتر بدونیم📘
1⃣ بخش اول کتاب:
داستان در مورد پسری به اسم جمیل الشیخ نوشته شده که متولد سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲خودمون) و کشور سوریه هست...
و
👦بچگیشون همزمان با جنگ ایران و عراق بوده و تعریف میکنن که مردم اونجا چه نفرت عجیبی از صدام داشتند و چقدر امام خمینی رو دوست داشتند💚
خانواده معمولی رو به ضعیفی بودن و پدرشون مشغول به کار در ایستگاه راه آهن..
و حدود ۸ _ ۱۰ تا خواهر و برادر داشته😅
حالا چرا دقیق نمیگم ۸تا یا ۱۰تا؟
چون یه سری اتفاقات براشون میوفته که خودتون تو کتاب میخونید...
📖 بطور کلی تو این بخش، از اتفاقاتی که از زمان کودکی براشون میوفته تا زمانی که بورسیهی یک دانشگاه ایرانی میشن رو با جزئیات تعریف میکنن...
همراهمون باشید تا خلاصهی بقیه بخش ها رو هم تو کانال بخونید😍👇
▁ ▂ ▄ ▅ ▆ ▇ █ khat_b_khat █ ▇ ▆ ▅ ▄ ▂ ▁
فروشگاه خط به خط :)
💯 بیایید یکمی درمورد " کتاب خبرنگارغیراعزامی" بیشتر بدونیم📘 1⃣ بخش اول کتاب: داستان در مورد پسری به
.
2️⃣ بخش دوم کتاب #خبرنگارغیراعزامی :
این بخش اختصاص داره به اتفاقاتی که در ایران برای جمیل میوفته..
میشه گفت ایران رو از نگاه یک غیرایرانی توصیف میکنه...😅
📚 #برش_کتاب
📍| اول که آمده بودیم قزوین، یک بار آشپز ایرانی پرسید: «کدوم غذاها را دوست ندارید؟»
گفتم: «قورمهسبزی و رفسنجان.»
یکدفعه همهی ایرانیها زدند زیر خنده. عصبانی شدم. گفتند: «دوباره بگو کدوم غذا؟»
من هم بلندتر و با تأکید گفتم رفسنجان و آنها هم بلندتر خندیدند. آشپز گفت: «رفسنجان نه؛ بگو فسنجان. رفسنجان اسم یه شهره.»
.
.
در کانال خط به خط همراهمون باشید و کتاب ها رو با جزئیات بیشتر بررسی کنید 🤗👇
✐✎✐✎✐ 𝚔𝚑𝚊𝚝 𝚋 𝚔𝚑𝚊𝚝 ✐✎✐✎✐
.
.