سانس سالن فوتسال
ویژه حلقه راهنمایی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251
محله خاتم _ محله اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم مستند داستانی؛ 🔥«امضا؛ محسن»🔥 ✍️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی #قسمت_او
✅بخش دوم از قسمت اول...
وقتی وارد شدند، او با خودش فکر میکرد که وقتی دیدار دوست دکتر اینقدر سخت و سنگین است، ملاقات با خود دکتر چقدر دشوار است. حتی از شما چه پنهان، در دلش به حاجی حق داد که تردید داشته باشد و نتواند ملاقات او را با دکتر هماهنگ کند.
وقتی وارد اتاق شدند، دیدند شش هفت نفر اطراف یک میز نشستهاند. آنها تا چشمشان به حاجی افتاد، بلند شدند و احترام کردند و اطراف میز نشستند. میز جلسات، منتهی میشد به میز اصلی که جایگاه آن شخصیت بود. گوشه سمت چپ اتاق، یک در کوچک بود که دقایقی بعد، در باز شد و آن شخصیت که او را هم دکتر صدا میزدند، با صلابت و قد و قامتی که میانه با محاسن و موهایی بلند بود از در خارج شد.
همه بلند شدند و دکتر تا روی صندلی اش نشست، بقیه هم نشستند. تا چشم دکتر به او خورد، به حاجی نگاه کرد و پرسید: «مهمان شما هستند؟»
حاجی که اندکی دستپاچه شده بود جواب داد: «بله. موضوعی دارند که بنظرم جالبه شما هم ببینید. ببخشید، قبلش باید هماهنگ میکردم.»
دکتر که چشم و چهره اش خیلی جدی تر از این حرفها بود، نه گفت «خواهش میکنم ... بزرگوارید ... این چه حرفیه؟ شما خودتون صاب اختیارید!» و نه گفت «قدمش بر چشم ... خوش آمدند!» هیچی. معلوم بود که چندان خوشش نیامده که بدون هماهنگی قبلی کسی را سر آن میز ببیند.
این برخورد نسبتا سرد، کمی آن جوان را منفعل کرد و سرش را که پایین انداخته بود، بالا نیاورد. حتی برای لحظه ای تصمیم گرفت که جمع و جلسه را ترک کند اما ... دید درست نیست و ممکن است شانس ملاقات با دکتر محسنی را از دست بدهد. بخاطر همین نشست و تصمیم گرفت حالا که منت سرش گذاشتند، تا آخرش بنشیند و استفاده کند و کاری به حس ناخوشایندی که در او به وجود آمده نداشته باشد.
اما ... نشستن در آن جلسه همانا و میخکوب شدن او در آن جمع و باز ماندن دهانش از محتوای آن جلسه و حرفهای دکتری که او را نمیشناخت هم یک طرف!
[دسته ای از جدول تناوبی عناصر هستند که شاخص ترین ویژگی آن ها بی اثر بودن و عدم واکنش پذیری است. این گازها عکس العمل های خنثی دارند بنابراین گاز نجیب نام گرفته اند. علت انتخاب کلمه نجیب برای این گازها تمایل نداشتن برخی فلزات مانند طلا برای ایجاد واکنش شیمیایی بوده. به همین دلیل گاز نجیب نام گرفته اند. این عناصر که در دما و فشار استاندار به شکل گاز وجود دارند عبارتند از گاز هلیوم، نئون، گاز آرگون ، کریپتون، زنون و رادون. این دسته از گاز ها رنگ و بو و طعمی ندارند و به صورت تک اتمی در طبیعت وجود دارند. گازهای نجیب در گروه هجدهم جدول تناوبی عناصر قرار گرفته اند. برخی از این گازها مانند گاز کریپتون، نئون، آرگون و زنون را از هوا می توان به دست آورد.
گروه گازهای نجیب در جدول تناوبی عناصر بین دو گروه از عناصر قرار گرفته اند که یکی الکترون کشان ترین گروه (یعنی هالوژن ها) و دیگری گروه فلزات قلیایی است. تمام عناصر موجود در این گروه بدون رنگ، بدون بو و بدون مزه هستند و قابلیت اشتعال پذیری ندارند. همه این عناصر دارای ویژگی های مشترکی مثل نقطه جوش کم و الکترونگاتیوی کمی دارند. به طور کلی گازهای نجیب کم واکنش ترین عناصر شیمیایی به شمار می روند. گازهای نجیب در شرایط استاندارد گاز ایده آل محسوب می شوند. عناصر سنگین تر این گروه خاصیت یونشی دارند و قابل مقایسه با عناصر دیگر هستند.
لایه ی الکترونی آخر در اتم های عناصر گروه گازهای نجیب پر است و تمایلی برای به اشتراک گذاری این لایه با اتم های دیگر در حالت استاندارد ندارند. به همین دلیل است که واکنش پذیر نیستند. با افزایش عدد اتمی از هلیوم تا رادون لایه ی الکترونی بزرگتر می شود اما همچنان آخرین لایه ظرفیت کاملی دارد. پتاسیل یونشی این عناصر با افزایش شعاع اتمی کاهش پیدا می کند.
ادامه: 👈 امشب
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صحبتهای جنجالی خانم المیرا شریفی با سخنگوی دولت 👏🏻
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251
2FilesMerged_۲۰۲۴۱۱۱۳_۲۰۲۴۲۱.mp3
8.85M
🇮🇷﷽🇵🇸
🔊 #رادیو_ثامن شماره ۵۹ | پیامدهای اعتماد اوکراین به آمریکا
🍃🌹🍃
🎙دکتر مصطفی برزکار
#اعتماد_ویرانگر
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از ثامن ۱
2FilesMerged_۲۰۲۴۱۱۱۳_۲۰۲۴۲۱.mp3
8.85M
🇮🇷﷽🇵🇸
🔊 #رادیو_ثامن شماره ۵۹ | پیامدهای اعتماد اوکراین به آمریکا
🍃🌹🍃
🎙دکتر مصطفی برزکار
#اعتماد_ویرانگر
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
✅ ادامه داستان...
خب تا اینجای بحث، بعضی از شما که سالهای دور در دوره ارشد یا دکتری شاگرد خودم بودید، کاملا در جریان هستید و دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم. اون چیزی که باعث شده الان شما دور هم جمع بشید، یک مطالعه میان رشته ای هست که ارتباط علوم وحیانی با محوریت انسان شناسی و علم شیمی با رویکرد مطالعه مجدد جدول تناوبی و دقت در گازهای نجیب را روشن میکنه. بنظرم این موضوع میتونه خیلی جای بحث و دقت داشته باشه.
قبلش لازمه که این نکته را بگم که الان حرفی که میخوام بزنم، تشبیه یا تمثیل نیست. دقت کنید دوستان. قصد نگاه شاعرانه به هستی و جدول تناوبی و این موضوعات را ندارم. وقتی وارد بحث بشم، خودتون متوجه میشید که منظورم چیه؟
انسان ها همان عناصر موجود هستند که در جدول تناوبی مورد مطالعه قرار میگیرند. همین طور که هر عنصری، خاصیتی و کِششی و ساحت و ساعتی داره، انسان ها به تعبیر پیامبر اکرم، معادن طلا و نقره هستند. یعنی هر کدام استعداد و خاصیت و رنگ و لعاب خاص خودش رو داره.
همین انسان ها وقتی با هم ترکیب بشن، مواد و ترکیبات جدیدی به وجود میارن. همین طور که وقتی هیدروژن با اکسیژن ترکیب میشه، عنصر پدید آوردنده آب را به وجود میاره. به خاطر همین، همین طور که عناصر و ترکیباتشون به طور نامحدودی مواد و ترکیبات به وجود میارن، انسان ها با ممزوج و مزدوج و آمیزش با هم، بی نهایت مخلوق و استعداد و کنش و واکنش به وجود میارن.
اصلا طبیعت انسان، به طرف جفت شدن با عناصر دیگر تمایل داره. حتی ممکنه گاهی از دستش در برود و با عناصری ترکیب بشه که نتایج خوبی نداشته باشه و از ترکیب آنها مواد مبارکی به وجود نیاد و باعث تهدید خودشون و بقیه بشن.
اما اون چیزی که خیلی جالبه اینه که همه مواد به طرف نجیب شدن و نجابت، یعنی رفتن به طرف منتهی الیه صدر جدول کشش و علاقه دارند. یعنی فطرت اونا به طرف نجابت تمایل داره اما در این مسیر، گاهی میتونن و گاهی هم نمیتونن و خطرناک میشن.
انسان های کامل همان گازهای نجیبی هستند که وقتی از دایره منیت ها و جذب هر کشش و واکنشی رها شدند، به نجابت میرسند و این بقیه هستند که به طرف اونا تمایل دارن و انگار همه خلقت به سمت و سوی اونا چشم دوخته و در حرکت است.]
همه مبهوت سخنان دکتر بودند. دکتر دستی در موهای بلندش انداخت و کمی آنها را بالا برد و وسط آن چهره جدی و صدای خشدارش گفت: «چرا چیزی نمیگین؟ مگه اومدین کلاس درس؟ نظرتون چیه؟ ناسلامتی شماها قراره یک رشته میان رشته ای، بین علوم انسانی و طبیعت و شیمی با رویکرد الهی و وحیانی ایجاد کنید. چرا خشکتون زده؟»
همه به خودشان آمدند. همه مثل هم به سخنان شیرینش دل داده بودند و کسی دلش نمی آمد که حرفهای دکتر را قطع کند و سوال و حرف با ربط و بی ربط بزند.
جلسه حدودا دو ساعت طول کشید اما کسی دلش نمی آمد بلند شود و خداحافظی کند و از اتاق به بیرون برود. تا این که دکتر دو سه جمله حرف زد و یکی دو بیت شعر خواند و سپس از سر جا بلند شد و بقیه هم بلند شدند و محترمانه خداحافظی کردند و رفتند. دکتر گفت:
[همه عناصر در حرکت و خدمتند الا بعضی مثل من. نه این که به نجابت و صلابت رسیده باشیم. زهی خیال باطل. به قول حافظ شیرازی:
دریا و کوه در رَه و من خسته و ضعیف
ای خِضْرِ پِی خجسته مدد کن به همتم ... ]
دلش در آن دو ساعت نه تنها با دکتر صافِ صاف شد بلکه خیلی هم از نگاه و اندیشه اش خوشش آمده بود. کسی که در آن دو ساعت نه لبخندی زده بود و نه توجه خاصی به کسی داشت و نه اهل تعارفات مرسوم و این چیزها بود، خیلی بیشتر از دیگر آدمها باعث جذب اهلش میشد.
چند لحظه بعد، روبروی هم نشستند و دکتر داشت پروپوزالش را با دقت میخواند. همین طور که میخواند، حاجی میخواست برایش توضیح بدهد اما با زبان بی زبانی به حاجی گفت خودم بخوانم بهتر است. حاجی هم هیچی نگفت و همانجا آرام نشست.
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251
👈ادامه داستان...
وقتی خواندنش تمام شد، خودکارش را درآورد و کنار طرح شروع کرد و دو خط مطلب نوشت. آن لحظه متوجه نشدند که چه نوشت اما وقتی نوشتنش تمام شد، رو به آن دو نفر کرد و گفت: «نوآوری خوبی داره. در عین حال، خیلی سخته. چون موضوعش ترکیبی هست و قفل و جوش زدن بین فصول به این راحتی نیست اما نوشتم که بتونید به موسسه تحقیقات مراجعه کنید و با بچه های آنجا که مطالعات نزدیکی به موضوع شما دارند... راستی شما آقای؟»
-کوچیک شما حدادپور جهرمی هستم.
-آقای حدادپور! بچه های اونجا تحقیقات خوبی کردند. منم به موضوع شما علاقمندم. امیدوارم در این دو سالی که فرصت دارید، بچه های موسسه به من بگن که تحقیق شما به نتیجه رسیده و میشه ازش استفاده کرد.
-امیدوارم. ببخشید آقای دکتر. خیلی محبت کردید.
دکتر تا این جمله را شنید، از سر جا بلند شد و گفت: «موفق باشید.» این یعنی خداحافظ!
آنها از سر جا بلند شدند و خداحافظی کردند و در حالی که دکتر آنها را تا دم در همراهی میکرد، از اتاق خارج شدند و رفتند.
وقتی سوار ماشین شدند، محمد به حاجی گفت: «وقتی دوستش اینقدر شاخه، خودِ دکتر دیگه چقدر آدم خاصی هست و چقدر میتونه کمکمون کنه؟»
محمد دید حاجی لبخند ریزی زد و پرسید: «راستی دو خطی که کنار طرحت نوشت، خوندی؟ چی نوشته؟»
محمد تازه یادش آمد که نخوانده که چه نوشته! فورا طرحش را باز کرد و دید نوشته:
[آقای دکتر جلالی. باسلام و احترام. لطفا در خصوص این طرح با کمال سخاوت و دقت، از هیچ حمایتی فروگذار نکنید و نتایج تحقیق را به بنده نیز اطلاع بدهید. امضا؛ مُحسن]
محمد تا چشمش به [امضا؛ محسن] خورد، چشمش ده تا شد. گفت: «چی؟!! محسن؟ حاجی! چرا نگفتی دو ساعته جلوی دکتر محسن نشستیم؟! چرا بهم نگفتی؟!»
حاجی خندید و جواب داد: «بخاطر جوانب حفاظتی.»
-دستت درد نکنه. از کی نامحرم شدم که خودم خبر ندارم؟
-نگو این حرفو! نامحرم چیه؟ ولش کن حالا. خوب شد؟ دلت خنک شد که دکتر محسن امضا کرد؟
-دمت گرم حاجی. خدا خیرت بده اما جسارت نباشه ... اصلا انتظار نداشتم که اینجوری ... حاجی واقعا که!
این را گفت و نشست و دیگر هیچ نگفتند.
اما ...
خط و امضای دکتر، در ذهن محمدرضا هک شده بود و با کیفی که در دلش داشت و احساس خوشی که در خاطرش از دکتر محسن شکل گرفته بود، مرتب در ذهنش میچرخید و با لبخندی که گوشه لبش داشت، با خودش تکرار میکرد و میگفت: «امضا؛ محسن»
ادامه دارد...
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251
🌹مراسم شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🌹
👈امشب:
✅قرائت حدیث شریف کساء
ساعت ۱۷:۴۵
✅سخنران: حجت الاسلام علویان
ساعت ۱۸
✅مداح: کربلایی اردستانی
ساعت ۱۸:۳۰
✅پذیرایی شام ساعت ۱۹:۱۵
جهت مشارکت در هزینه های مراسم کمک های نقدی را به کارت زیر واریز فرمایید
۵۸۵۹۸۳۱۰۱۴۷۰۸۶۴۷مسجد حضرت خاتم الانبیاء (ص) 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید 🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص) 🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹 https://eitaa.com/khatam251
هم اکنون مراسم شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
در مسجد خاتم الانبیاء(ص)
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
🕌 مسجد خاتم الانبیاء(ص)
🍀🌹 محله خاتم_محله اسلامی🍀🌹
https://eitaa.com/khatam251