eitaa logo
خاتم|خانه‌شعروادبیات
139 دنبال‌کننده
122 عکس
8 ویدیو
1 فایل
خانه شعر و ادبیات خاتم، یک مجموعه متشکل از جوانان اهل شعر و ادب استان فارس که در زمینه های مختلف ادبی، به فعالیت می پردازند. این صفحه برای بارگزاری مطالب مربوطه ، اطلاع رسانی جلسات و به اشتراک گذاری آثار شاعران اهل استان فارس ایجاد شده است. همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
🚂ایستگاه مبحث به شعر قرن هشتم و شیرازی رسید؛ همچنین در آستانه ی ماه مهر و سالروز بزرگداشت لسان الغیب هستیم. به همین مناسبت برای مخاطبان ارزشمند خانه شعر و ادبیات خاتم، در نظر گرفته ایم.🖌🌠 📝برای شرکت در چالش: با یک بیت از اشعار ، بسرایید. 🎁اولویت خوانش و نقد شعر در جلسه ی پیش رو با عزیزانی است که که در این چالش شرکت کنند. به شرکت کنندگان، هدایایی به رسم یادبود در جلسه روز دوشنبه، ۱۴۰۳/۷/۲ تقدیم خواهد شد. ✨مشتاق دیدار و شنیدن اشعار زیبای شما هستیم. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شعرخوانی در ۱۹شهریور ۱۴۰۳ گیسوانت! آبشاران حجاب آلوده ات... چشمهایت! آسمان‌های نقاب آلوده ات... |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی در ۱۹شهریور۱۴۰۳ یخ زده پیله های بی روزن به کمی آفتاب محتاجیم... 🔆🦋 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که می خواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می بالند بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما شب و روز از تو می گوییم و می گویند، کاری کن که «می بینم» بگیرد جای «می گویند»های ما نمی دانم کجایی یا که ای، آنقدر می دانم که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما☘ ✨ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿گرچه شیرین‌ دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست... 🪐دورهم‌نشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 🟪خانه شعر و ادبیات خاتم 🔰مجال شعرخوانی، نقد آثار، گفت و گو و فراگیری 📆دوشنبه ۲مهر ماه ۱۴۰۳ ⏳ساعت: ۱۶:۰۰ 📝باارشاد: دکتر محمد مرادی ✨موضوع: سبک عراقی،بخش دوم(شعر قرن هشتم و نهم) 📍مکان: چهارراه حافظیه- اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی- طبقه زیرین- تالار گفتگو 🔼ورود برای عموم علاقه‌مندان به شعر و ادبیات، آزاد است. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد   ✨ ✨ولادت باسعادت حضرت محمد ص و امام صادق ع مبارک باد!✨🌹 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
چقدر نقشه کشیدم برای زندگی‌ام بعید نیست که آن را اجل به باد دهد...🍃 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟   عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند! در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟! هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید! هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند آه! مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟! خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود 🏴 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
📷 🔰دورهم‌نشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 📅 دوشنبه ۲ مهر ماه ۱۴۰۳ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
🗓 دوشنبه، ۲ مهر ماه ۱۴۰۳ 🔖 موضوع محوری این نشست ،( بخش دوم، شعر و‌ ) بود که با ارائه ارزشمند به این مطلب پرداخته شد. ✨در این نشست اشعاری با موضوع (سرودن غزل با تضمین بیتی از ) ، ، عاشقانه و....خوانده شد و هم چنین نقد و پیرامون آثار صورت گرفت. 📚معرفی کتاب اثر ، از نشر حماسه یاران قسمت دیگری از برنامه های اجرا شده در این نشست بود که توسط خانم ریحانه مفتاح انجام شد. 🎁و درنهایت به شرکت کنندگان هدایایی به رسم یادبود تقدیم شد. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا